در روايات ما نيز اين طبقات مورد توجه قرار گرفته اند كه آنها را بررسى مى كنيم : محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت از پدرش امام محمد باقر عليه السلام و ايشان از امام سجاد عليه السلام نقل كرده اند كه حضرت فرموده اند:
يا بُنىَّ انظُر خَمسَة فلا تُصاحِبهُم و لا تُحادثهُم و لا تُرافقهُم فى طَريق فقلتُ يا اءَبَه مَن هم قال اءِيَّاك و مُصاحبَةَ الكَذَّابِ فاءِنَّه بمنزِلَةِ السَّرابِ يُقرِّبُ لك العَبيدَ و يُباعِدُ لك القريبَ و اءِيَّاكَ مُصاحِبَةَ الفاسِقِ فاءِنَّهُ بائِعُكَ بِاءُكلَة اءَو اءَقَلَّ مِن ذلك و اءِيَّاكَ مُصاحِبَةَ البخيلِ فاءِنَّه يخذُلُكَ فى مالِهِ اءَحوَجَ ما تكونُ اليه و اءِيَّاكَ و مُصاحبَة الاءَحمقِ فاءِنَّه يُريدُ اءَن يَنفعَكَ فَيَضُرُّك و اءِيَّاك و مُصاحبَةَ القاطعِ لِرَحِمِهِ فاءِنِّى وَجَدتُهُ ملعونا فى كتابِ الله عزّوجلّ فى ثلاثَةِ مواضِعَ قال الله عزّوجلّ: (((فهل عَسَيتُم اءِن تَوَلَّيتم اءَن تُفسدوا فى الاءَرض و تُقَطِّعوا اءَرحامكم # اءُولئكَ الَّذين لَعَنَهُمُ الله فاءَصَمَّهُم و اءَعمى اءَبصارهم )))(243) و قال : (((والَّذينَ يَنقُضونَ عهدَ الله مِن بعدِ ميثاقِهِ و يقطَعونَ ما اءَمرَ الله به اءَن يوصَلَ و يُفسدون فى الاءَرض اءُلئكَ لهمُ اللَّعنةُ و لهم سوءُ الدَّار)))(244) و قال فى سورة البقرة : (((الذينَ ينقُضونَ عهدَ الله مَن بعدِ ميثاقِهِ و يقطَعونَ ما اءَمرَ الله به اءَن يوصَلَ و يُفسدون فى الاءَرض اءُلئكَ همُ الخاسرونَ)))(245)(246).
پنج گروه اند كه نبايد با آنها دوستى و گفتگو نمايى و حتى در يك راه و مسير، با آنها همراه شوى ! امام باقر عليه السلام مى فرمايند: به محضر پدرم عرض كردم : پدر! اين پنج گروه چه كسانى هستند؟ آنها را به من معرفى كنيد. فرمودند: اولين آنها، افرادى اند كه دروغگويى ، عادت آنها است ، با آنها دوستى و گفتگو مكن و رفيق راه ايشان مشو! براى اين كه كذاب مانند سراب است ؛ يعنى وقتى انسان از دور نگاه مى كند، آب مى بيند، ولى وقتى نزديك مى شود، جز سراب نمى بيند. گاهى در دروغگويى چنان مهارت دارند كه راه دور، آرزوى بزرگ و يك راه دراز را طورى نزديك جلوه مى دهند كه انسان باور مى كند كه مقصد در همين نزديكى است .
بنابراين ، زاد و توشه اش را مصرف مى كند، اما ناگهان در پيش روى خود راهى دراز و دستى تهى مى بيند. و گاهى نيز كذاب ، امر خيلى نزديك را چنان دور و غير قابل دسترس نشان مى دهد كه فرد از انجام آن كار مايوس و نااميد مى شود. اين اثر ارتباط با كذاب است .
حضرت در ادامه مى فرمايند يكى ديگر از آن افراد، فاسق است . فاسق كسى است كه اعتقادش سست و دچار ضعف اعتقادى است . او هم انسان را با اندك چيزى معامله مى كند، انسان هاى ضعيفى اند كه اگر لقمه نانى از كسى بگيرند، دوست خود را مى فروشند؛ يعنى براى دوستى ها ارزش و قيمتى قائل نيستند.
و بعد مى فرمايند: از مصاحبت با بخيل نيز بپرهيز؛ چرا كه در مواقعى كه تو به او احتياج دارى ، تو را رها كرده و از كمك به تو مضايقه خواهد كرد.
گروه چهارم ، احمقان هستند؛ انسان هايى كه داراى ضعف عقل و تدبيرند. انسان احمق در صدد خير رساندن است ، اما به دليل ضعف عقل به انسان ضرر مى رساند.
و گروه پنجم كسانى اند كه پيوند محبت را با پدر، مادر، فرزند و بستگان نزديك قطع كرده اند. خداوند در سه آيه قرآن ، آنها را از رحمت خود دور كرده است و صلاحيت و شايستگى ايجاد رابطه و رفاقت و مصاحبت را ندارند. خداوند مى فرمايد: ((اگر از اين دستورها روى گردان شويد، جز اين انتظار نمى رود كه در زمين فساد و قطع رحم كنيد؟!)) و مى فرمايد: ((آنها كه عهد الهى را پس از محكم كردن مى شكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده قطع و در روى زمين فساد مى كنند، لعنت و بدى و مجازات سراى آخرت ، براى آنها است )) و در سوره بقره مى فرمايد: ((كسانى كه عهد خدا را پس از بستن ، مى شكنند و رشته آن را كه امر به پيوند آن كرده ، مى گسلند و در زمين و ميان اهل آن ، فساد مى كنند، به حقيقت آنان زيانكاران عالم هستند)).
امام عليه السلام درباره كسانى كه به دروغگويى عادت كرده اند، فرمودند كه ارتباط با آنها موجب مى شود كه حقايق براى انسان وارونه جلوه كند. اگر انسان با اين افراد دوستى و مصاحبت كند، زيان مى بيند؛ چون طبيعى است كه در دوستى اعتماد و اطمينان بين دو طرف شرط است ، اگر كسى هميشه حقايق را وارونه جلوه دهد، طبيعى است كه خسران و زيان زيادى از اين ارتباط حاصل مى شود.
اما افرادى كه به موازين شرعى و اخلاق انسانى پايبند نيستند؛ انسان را در قبال يك وعده ناچيز مى فروشند و دوستى ، رفاقت و صميميت براى آنها هيچ معنا و مفهومى ندارد. نتيجه ارتباط با آنها اين است كه ممكن است يك دوستى بيست ساله را به لقمه نانى بفروشند كه در صورت اعتماد انسان به اين افراد، زيان هاى جبران ناپذيرى را متحمل مى شود.
گروه ديگر بخيلان هستند؛ كسانى كه حاضر نيستند ثروت خود را حتى براى رفاه خود خرج كنند. اين افراد چگونه حاضر خواهند بود كه در هنگام تنگدستى و مضيقه دوستانشان ، از مال و ثروت خود بگذرند.
بنابراين ، امام عليه السلام فرمودند:
هنگامى كه تو به او نياز فراوان دارى او تو را رها خواهد كرد. در روايت ديگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
لا خَير لكَ فى صحبَةِ مَن لا يرى لك مثل الَّذى يرى لنفسِهِ(247).
((دوستى تو با كسى كه به اندازه خودش براى تو اهميت قائل نيست هيچ فايده اى ندارد)).
مهم اين است كه بخيل براى خود هم خير ندارد، چگونه خواهد توانست براى دوستش مفيد باشد.
گروه ديگرى كه امام عليه السلام ذكر مى فرمايند، كسانى اند كه از ادراك و فهم چندانى برخوردار نيستند و توانايى تشخيص حقايق آفرينش را ندارند كه در اصطلاح به آنها احمق مى گويند. استدلال امام عليه السلام براى پرهيز از دوستى با اين افراد قابل توجه است . حضرت مى فرمايند اين افراد مقصر نيستند، مى خواهند نفع برسانند، اما به خاطر كودنى ، نقص و ناتوانى در درك مصالح و مفاسد، ضرر مى رسانند.
اميرالمؤ منين عليه السلام در تعبير ديگرى مى فرمايند:
قطيعةُ الجاهلِ تَعدلُ صلةَ العاقلِ(248).
((قطع ارتباط با انسان جاهل ، به اندازه برقرارى ارتباط با انسان عاقل نافع است )).
همان قدر كه ارتباط با عاقل به انسان نفع مى رساند، ارتباط با كودن و جاهل ضرر مى رساند. يعنى همان مقدارى كه كه واجب است انسان با افراد عاقل دوستى و رفاقت كند، واجب است كه از دوستى با افراد كودن بپرهيزد و با آنها پيوند برقرار نكند.
جاهل ار با تو نمايد همدلى | عاقبت زخمت زند از جاهلى |
جاهل ، بالاخره لطمه اى به انسان وارد مى كند و اين از روى جهل او است و تقصيرى هم ندارد و حتى در ضرب المثل هاى فارسى كه بعضا نشات گرفته از سخنان ائمه معصومين عليهم السلام است ، مى شنويم كه ((دشمن دانا به از دوست نادان )).
گفت پيغمبر عداوت از خرد | بهتر از مهرى كه جاهل پرورد |
بنابر آنچه بيان شد، صرف نظر از آثار زيان بار ارتباط با افراد غير صالح - اعم از اين كه صلاحيت هاى اعتقادى آنها محرز نيست و يا صلاحيت رفتارى و عملى ندارند - ارتباط با ايشان اثر طبيعى دارد كه موجب انحراف انسان در اعتقاد و رفتار مى شود.
در اين جا به جوانان عزيزى كه در آغاز راه زندگى قرار دارند، توصيه مى شود كه اين راه ، بسيار سخت و پرمخاطره است و پيمودن آن بدون همراه و همسفر ممكن نيست ، كار سنجيده و معقول آن است كه رفيق راه آنها امين و مفيد باشد تا در برخورد با خطرات اين سفر زندگى انسان را همراهى كند؛ نه اين كه خداى ناخواسته سارقى در لباس مسافر و همراه باشد.
بنابراين ، توصيه مى شود در انتخاب همراه و پيمودن راه با كسانى مشورت كنند كه اين راه را با موفقيت طى كرده اند و سختى ها و مشقات فراوان را از سر گذرانيده اند.
اولين نكته اى كه بايد بدان توجه شود آن است كه از نيت و انگيزه دوستى و همراهى اشخاص به خوبى مطلع گردند. مبادا انگيزه دوست و همراه انسان ، آلوده به انگيزه هاى كاذب و پرخطر اين دوران باشد! نيت اگر چنين شد، يا به انحرافات اخلاقى انسان مى انجامد و يا به سوء شهرت اجتماعى و يا اين كه در ميانه راه رشته اين دوستى بريده مى شود و عوارض سوء و ضربه هاى عاطفى و روحى فراوانى به بار مى آورد و كسى كه در دوستى دوران نوجوانى و جوانى ضربه عاطفى مى خورد، معمولا به انزوا كشيده مى شود و از ايجاد هر رابطه اى خوددارى مى كند و همه دست هايى كه براى صميميت به سمت او دراز مى شود و همه پيشنهادهايى كه براى رفاقت و دوستى به او مى شود، رد مى كند.
و گاهى منجر به سوءظن نسبت به همه مى شود و سلامت و اعتدال روحى را از جوانى كه در آغاز راه است ، مى گيرد و گاهى انسان را به عكس العمل هاى ديگر از قبيل بدگويى ، غيبت ، افترا، لجاجت و... كه شايسته كرامات انسانى نيست ، وامى دارد و اين هم عارضه خطرناك ديگرى است كه بريدن دوستى و ارتباطها را در پى دارد.
چه بسا دوستى بدون مطالعه و بعد قطع آن ، منجر به اين مى شود كه اسرار دوستى را در مقام انتقام جويى هويدا و بيان كند و يا از ترس انتقام جويى ، رابطه خود را با او حفظ كرده و عوارض آن را تحمل كند. در روايتى از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
مَنِ اتَّخَذَ اءخا مِن غير اختبار اءلجاءه الاضطرار الى مُرافقةِ الاءشرارِ(249)
((اگر كسى بدون سنجش و محاسبه دقيق ، دوستى را انتخاب كند، اضطرار و بى چارگى او را وادار خواهد كرد كه ارتباطش را با اشرار قطع نكند)).
يعنى در تنگنايى قرار مى گيرد كه به خاطر حفظ آبرو، دوستى اش را با افراد شرور ادامه مى دهد و اين استمرار دوستى علاوه بر آثار منفى روحى ، سوء شهرت اجتماعى را نيز در پى خواهد داشت .
در نقطه مقابل حديث قبل ، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايند:
مَنِ اتَّخَذَ اءخا بعدَ حُسنِ الاختبارِ دامَت صُحبتُهُ و تَاءَكَّدَت موَدَّتهُ(250)
((كسى كه با انديشه ، امتحان و دقت كافى دوستى را انتخاب كند، اين دوستى و مودت تداوم خواهد داشت )).
حضرت در كلام ديگرى مى فرمايند:
الدُّنيا دارُ مَمرّ لا دارُ مَقَرّ(251)
((دنيا گذرگاه و معبر است نه محل اقامت )).
انسان در سفرى است كه آغاز آن تولد از رحم مادر است و پايان آن ، وقتى است كه انسان را در خانه قبر مى گذارند. طول اين سفر، بستگى به ميزان عمرى دارد كه خداوند براى انسان ها مقدر فرموده است .
بر اساس نياز فطرى بشر كه اجتماعى آفريده شده است ، انسان نمى تواند در سفر زندگى به تنهايى زندگى كند، بنابراين افرادى را براى همسفرى انتخاب مى كند اما بايد توجه داشته باشد كه اين انتخاب با مشاوره پدران ، مادران و افراد دلسوز و شناخته شده باشد تا دوستى ها بر پايه منافع صحيح دنيوى و اخروى استوار باشد و از ايجاد رابطه با افرادى كه جز ضرر براى او ارمغانى ندارند بپرهيزد و از مواردى كه مورد شك و شبهه نيز هست ، پروا داشته باشد. اميرالمؤ منين عليه السلام فرموده اند:
مَن كانَ يُؤ مِنُ باللهِ واليومِ الآخِرِ فلا يَقومُ مكانَ ريبَة (252)
((كسى كه خدا و قيامت را پذيرفته است ، هرگز در جاى شبهه ناك و جايى كه اطمينان از حصول فايده ندارد، قدم نمى گذارد و در آن جا درنگ نمى كند)).