فارسی
دوشنبه 28 خرداد 1403 - الاثنين 9 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حق ثروت

حق ثروت

اءَمَّا حق المالِ فاءَن لا تاءخُذَه الا مِن حِلِّه و لا تنفِقَه الا فى حِلِّه و لا تُحرِّفَه عن مواضعهِ و لا تَصرفَه عن حقائقِهِ و لا تجعلَه اذا كانَ مِنَ الله الا اليهِ و سببا الى الله و لا تؤ ثِرَ به على نفسكَ مَن لعلَّه لا يحمَدُكَ و بالحرىِّ اءَن لا يُحسِنَ خلافَتَه فى تَرِكَتِكَ و لا يعملَ فيه بطاعةِ ربِّكَ فتكونَ معينا له على ذلك و بما اءَحدثَ فى مالكَ اءَحسنَ نظرا لنفسه فيعملَ بطاعةِ ربِّه فيذهبَ بالغَنيمةِ و تبُوءَ بالاثمِ والحسرةِ والنَّدامةِ مع التَّبِعَةِ ولا قوَّةَ الا باللهِ.
((و اما حق مال تو اين است كه جز از راه حلال به دست نياورى و جز در راه حلال خرج نكنى و از جاى لازم دريغ نورزى و در جاى غير لازم خرج نكنى و چون از آن خداست جز در راه او قرارش ندهى و حق ناشناس را بر خود ترجيح ندهى كه پس از تو نيز در اموالت جانشين خوبى نخواهد بود و آنها را در راه اطاعت الهى مصرف نخواهد كرد، پس تو او را بر اين استفاده غلط كمك كرده اى و يا اين كه او انديشمندانه در مسير اطاعت الهى مصرف خواهد كرد پس استفاده خواهد برد و گناه و افسوس و پشيمانى و عقاب براى تو خواهد ماند)).
درباره حق مال ، به عنوان مقدمه بايد گفت كه مال و ثروت بخشى از موضوع مكاتب دنيا است كه براى تشخيص خوبى ، بدى ، زيبايى و زشتى آن بايد ديدگاه اسلام را نسبت به مال و ثروت شناخت ؛ و به عبارت ديگر، تعريف دين را از دنيا و متعلقاتش دانست . در سوره مباركه سجده ، وقتى خداوند از خلقت آسمان و زمين و ساير مخلوقات عالم سخن مى گويد، مى فرمايد:
الَّذى اءَحسَنَ كلَّ شى ء خَلَقَه و بداءَ خلقَ الانسانِ مِن طين (301).
((او كسى است كه هر چه آفريد نيكو آفريد؛ و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد)).
اين آيه ، به ما يك تصوير زيبا از آفرينش و هستى نشان مى دهد كه هر چه را خدا لباس وجود پوشانيده ، زيبا است و آنچه را كه او خلق كرده ، نيكو است . اين درست برخلاف بعضى از مكاتب ديگر است كه براى آفرينش دوگانگى و جنبه اهورايى و اهريمنى قائل شده اند.
خلقت و آفرينش از منظر قرآن
از منظر قرآن ، همه چيز زيباست و آنچه اين خلقت و آفرينش زيبا و دوست داشتنى را زشت و بدمنظر مى كند، نوع نگاه به جهان هستى و عالم وجود است ؛ بدون اين كه اين نگاه ، هيچ تغييرى در حقايق موجودات ايجاد كند.
ماترى فى خلقِ الرَّحمن مِن تفاوت (302).
((در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى نمى بينى )).
وقتى كه آيات كريمه الهى را كنار يكديگر قرار بدهيم ، معنى و مفهوم دقيقى به دست مى آوريم كه خداوند متعال مى فرمايد: در خلقت موجودات هيچ تفاوتى نيست كه خدا بعضى را زيبا آفريده و بعضى ديگر را بد و زشت خلق كرده باشد؛ بدون استثنا همه هستى نيكو و برازنده است و اين قانون عمومى حتى غرائز و علايم حيوانى انسان ، از قبيل خشم و شهوت را نيز شامل مى شود؛ يعنى غريزه خشم هم زيبا است و كشش و ميل عاطفى و شهوت هم زيبا است ؛ زيرا اگر غريزه شهوت نباشد پيمودن مسير كمال ، براى انسان ممكن نخواهد بود و از همين منظر است كه علاقه هاى عاطفى و تمايلات شهوانى به آيات الهى تعبير مى شود.
و مِن آياته اءَن خَلَقَ لكم مِن اءَنفسكم اءَزواجا لِتَسكنوا اليها و جعلَ بينكم مَوَدَّة و رحمَة (303).
((از نشانه هاى ذات اقدس ربوبى اين است كه براى شما انسان ها اعم از زن و مرد، از جنس خودتان زوج آفريد تا در كنار يكديگر آرامش يابيد و مودت و رحمت را بين شما قرار داد)).
پس اين كشش و ميل طبيعى انسان و غريزه شهوت هم ، يكى از مصاديق مخلوقات زيباى آفرينش و هستى است . حتى خشم و خشونت نيز زيبا تلقى شده است :
يا اءَيُّها النَّبى جاهِدِ الكفَّار و المنافقينَ وغلُظ عليهم (304).
((اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير)).
وقتى كه خشم واجب شد و متعلق امر الهى قرار گرفت ، به يقين زيبا خواهد بود؛ چرا كه امر و اراده خدا، جز به زيبايى و خير، تعلق نمى گيرد. جالب اين است كه در سوره مباركه فتح در مقام مدح دارندگان اين وصف مى فرمايد:
محمَّد رسول الله والَّذين معه اءَشداءُ على الكفَّار رُحَماءُ بينهم (305). ((محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كافران سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند)).
پس از نظر معارف ما آنچه كه لباس هستى پوشيده ، زيبا و دوست داشتنى است و آنچه زيبايى و جمال اين موجودات را به زشتى و ابتذال تبديل مى كند، بهره بردارى نابجا و اصالت دادن به يك ضرورت از مجموعه ضرورت هاى عالم آفرينش است . آن جا كه همه زندگى در كنترل غرائز قرار بگيرد، اين منظره زيبا تبديل به يك منظره زشت و ناپسند مى شود. اگر خوبى هاى آفرينش و خلقت ، به جاى خشم و غلظت در برابر دشمنان بشريت ، صورت زيباى طفل يتيمى را آماج سيلى قرار دهد، اين جا است كه زشتى ها، جاى زيبايى ها را مى گيرد.
ثروت و فرزند؛ زينت زندگى
از اين مقدمه كوتاه به اين نتيجه مى رسيم كه دنيا و متعلقات آن فى نفسه مذموم نيست و حتى در بعضى از آيات كريمه قرآن ، تعبيرات بسيار قابل توجهى درباره مال و دارايى مى بينيم . در سوره مباركه بقره وقتى كه به انسان ها توصيه مى كند تا قبل از مرگ خود، درباره اموالشان وصيت كنند، از مال به خير تعبير مى كند:
كُتِبَ عليكم اذا حَضَرَ اءَحدكم الموتُ ان تَرَكَ خيرا الوصيّةُ للوالدين والاقربينَ بالمعروفِ حقّا على المتَّقينَ(306).
((بر شما نوشته شده : وقتى كه مرگ شما نزديك مى شود، موظفيد كه اگر مالى داريد آن مال را براى پدر و مادر و نزديكان و بستگان خود وصيت كنيد و اين حقى است بر پرهيزگاران )).
در سوره مباركه نوح بعد از اين كه نوح عليه السلام مردم را به استغفار از گناهان و بازگشت به مسير صحيح فطرت توصيه مى كند، به آنها وعده مى دهد كه اگر شما صلاح خود را درست تشخيص داديد و عمل كرديد، خدا باران نعمتش را از آسمان براى شما فرو مى فرستد و بعد مى فرمايد:
و يُمددكم باءَموال و بَنينَ و يجعل لكم جنّات و يجعل لكم اءَنهارا(307).
((خداوند در زندگى دنيا شما را با مال و فرزند، مدد و يارى مى كند و براى شما باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى قرار مى دهد)).
در اين جا هم چيزى كه موجب مدد و يارى انسان ها معرفى مى شود، مال و مكنت و ثروت است . در سوره مباركه كهف ، وقتى سخن از مال و مكنت دنيا به ميان مى آيد، تعبير به زينت مى شود:
المالُ والبنونَ زينَةُ الحياةِ الدُّنيا(308).
((مال و فرزند، زينت زندگى دنيا است )).
بنابراين ، از منظر آيات كريمه قرآن ، مال به عنوان يكى از امور خير، يارى كننده انسان و زينت و زيبايى زندگى او است . از مصاديق مكنت و مال ، لباس زيبا و قيمتى و مسكن وسيع مى باشد.
در مجموعه روايت ها و معارف ما، به پوشيدن لباس زيبا؛ گرچه با قيمت هاى سنگين ؛ توصيه شده است . حتى در سيره بعضى از ائمه عليهم السلام مى بينيم كه همواره لباس زيبا بر تن مى كردند. به عنوان مثال - چون سخن درباره كلمات امام سجاد عليه السلام است اين روايت را كه از سيره آن حضرت عليه السلام نقل شده ، بيان مى كنيم - ابى نصر بزنطى از امام هشتم ابى الحسن الرضا عليه السلام روايت مى كند كه حضرت به من فرمودند كه درباره لباس زيبا و نيكو چه مى گويى ؟ به محضر امام عليه السلام عرض كردم :
بَلَغنى اءَنَّ الحسَنَ عليه السلام كانَ يَلبَسُ و اءَنَّ جعفَرَ بن محمَّد عليه السلام كانَ ياخُذُ الثَّوبَ الجديد فيَاءمُرُ به فَيُمسُ فى الماءِ فقال لى البَس و تَجَمَّل فانَّ علىَّ بن الحسين عليه السلام كان يلبَسُ الجُبَّةَ الخَزَّ بخَمسِمِائَةِ درهَم والمِطرَفَ الخَزَّ بخمسينَ دينارا فَيَشتُو فيه فاذا خَرَجَ الشِّتاءُ باعهُ فتصدَّقَ بثَمَنه و تلا هذهِ الآيَةَ ((قل مَن حرَّمَ زينَةَ اللهِ الَّتى اءَخرجَ لعبادِهِ والطَّيِّبات مِن الرِّزق (309)))((310).
((براى ما نقل شده است كه امام مجتبى عليه السلام لباس زيبا مى پوشيده اند و امام صادق عليه السلام همواره لباس نو تهيه مى كرده اند و پس از آن كه لباس به دستور ايشان شسته مى شد به تن مى كرده اند. حضرت رضا عليه السلام به من فرمودند: لباس زيبا بپوش كه امام سجاد عليه السلام لباس خز مى پوشيد كه قيمت آن پانصد درهم بود و شال خزى به قيمت پنجاه دينار پوشش زمستانى ايشان بود كه بعد از گذر زمستان آن را مى فروختند و پول آن را صدقه مى دادند سپس اين آيه شريفه را تلاوت فرمودند كه : (بگو چه كسى زينت هاى الهى و روزهاى پاكيزه را كه براى بندگان خود آفريده ، حرام كرده است ؟!)).
از اين نمونه روايت ها در مجموعه روايات احكام لباس بسيار فراوان است . مثلا فرموده اند:
انَّ الله جميل يُحبُّ الجمال و يُحبُّ اءَن يرى اءَثرَ نعمتهِ على عبدهِ(311).
((خدا زيبا است و زيبايى را دوست دارد و دوست دارد كه وقتى بنده اى را به نعمت مال و ثروت متنعم كرده ، آثار آن نعمت را در او ببيند)).
در تعبيرهاى ديگرى نقل شده است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به پوشيدن لباس و اظهار نعمت سفارش فرموده اند(312).
روايتى آمده كه امام صادق عليه السلام به عبيد بن زياد فرمودند:
اظهارُ النِّعمةِ اءَحبُّ الى اللهِ مِن صيانَتِها(313).
((خدا وقتى به تو نعمتى مى دهد، بيشتر دوست دارد كه تو اين نعمت را اظهار كنى تا پنهان نگه دارى )).
پس از اين فرمايش امام عليه السلام نقل شده است :
فما رُئِىَ عُبيد الا فى اءَحسنِ زِىّ قومِهِ(314).
((عبيد هرگز ديده نمى شد مگر در بهترين و زيباترين لباس قوم خود)).
سفارش به اظهار و بيان نعمت
حتى در بعضى از موارد مى بينيم كسى كه خدا به او مكنت و ثروت عنايت كرده است ، اگر كتمان كرده و تظاهر به نادارى كند، به عنوان مكذب نعمت هاى الهى ، شناخته شده است . در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
اذا اءَنعَمَ الله على عبدِهِ بنعمَة فظَهَرَت عليه سُمِّىَ حبيبَ الله مُحدِّث بنعمَة الله واذا اءَنعمَ الله على عبد بنعمَة فَلم تظهَر عليه سُمِّىَ بَغِيضَ الله مُكَذِّب بنعمَةِ اللهِ(315).
((هنگامى كه خدا به بنده اش نعمتى را عطا كرد، اگر او، نعمت الهى را اظهار كند دوست خدا ناميده مى شود؛ زيرا نعمت هاى الهى را تحديث كرده است ؛ و كسى كه نعمت الهى را اظهار نكند، دشمن خدا ناميده مى شود؛ چرا كه نعمت هاى الهى را تكذيب كرده است )).
دستور آيه كريمه است كه :
و اءَمّا بِنعمَةِ ربِّكَ فَحدِّث (316).
((و نعمت هاى پروردگارت را بازگو كن )).
سرّ گفتار امام صادق عليه السلام كه فرمودند: من دوست ندارم كه خدا نعمتى به انسان بدهد و اظهار نكند، همين است . حتى در بعضى از روايت ها مى بينيم كه در عين نادارى ، اظهار به غنا توصيه شده است .
مرحوم كلينى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه حضرت فرمودند:
انَّ اءُناسا بالمدينَةِ قالوا ليسَ للحسَنِ عليه السلام مال فَبَعثَ الحسنُ عليه السلام الى رَجل بالمَدينَةِ فاستَقرَضَ منهُ اءَلف درهم و اءَرسَل بها الى المُصدِّقِ و قال هذهِ صدَقَةُ مالِنا فقالوا ما بَعَثَ الحسنُ عليه السلام بهذهِ مِن تلقَاءِ نفسِهِ الا و له مال (317).
((عده اى از مردم مدينه مى گفتند: امام مجتبى عليه السلام مال و ثروتى ندارد. امام عليه السلام كسى را هزار درهم از جايى قرض كرد و بعد آن مبلغ را نزد عامل تقسيم صدقات فرستادند كه او به عنوان صدقه امام عليه السلام ، بين افراد نيازمند تقسيم كند. آن وقت اين تصور كه حضرت مال ندارد، برعكس شد. گفتند نمى شود كسى مال نداشته باشد و هزار درهم به عنوان صدقه تقسيم كند)).
حتى در حالات اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است :
بَلَغَ اءميرالمؤ منين عليه السلام اءَنَّ طلحَةَ والزُّبَير يقولانِ لعلىّ قالَ فَشَقَّ ذلكَ عليه فَاءَمر وُكلاءَهُ اءَن يجمعوا غَلَّتَه حتَّى اذا حالَ الحَولُ اءَتَوهُ و قد جَمَعوا مِن ثَمَن الغَلَّةِ مائَةَ اءَلف درهم فَنُشِرَت بينَ يديه فَاءَرسل الى طلحَةَ والزُّبير فَاءَتياهُ فقال لهما هذا المالُ والله لى ليسَ لاءَحد فيه شى ء و كان عندهما مصدِّقا قال فخرجا مِن عندِهِ و هما يقولان انَّ له لمالا(318).
((به اميرالمؤ منين عليه السلام خبر رسيد كه طلحه و زبير مى گويند: اميرالمؤ منين عليه السلام مالى ندارد و اين بر حضرت گران آمد. دستور دادند در آخر سال از پول غلات صدهزار درهم براى ايشان بياورند. حضرت آن پول ها را در مقابل خود گستردند سپس به دنبال طلحه و زبير فرستادند و وقتى آن دو آمدند، حضرت فرمودند: اين اموال فقط ملك من است و هيچ كس هم با من شريك نيست . طلحه و زبير مطلب را پذيرفتند و از نزد حضرت خارج شدند در حالى كه مى گفتند: او اموال بسيارى دارد)).
بنابراين ، در روايات نفس اظهار به داشتن مال توصيه شده است . از طرف ديگر، در معاشرت هاى اجتماعى توصيه شده كه مستحب است وقتى انسان مومنى به ديدار برادر مومن خود مى رود و يا در مجامع عمومى حاضر مى شود، با لباس زيبا و قيمتى حضور پيدا كند(319). نكته اى را مرحوم كلينى از امام صادق عليه السلام و آن حضرت از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل مى كنند كه حضرت فرمودند:
لِيَتَزَيَّنَ اءَحَدكم لاءَخيهِ المسلم كما يَتَزَيَّنُ للغريبِ الَّذى يُحبُّ اءَن يراه فى اءَحسنِ الهَيئَةِ(320).
((چگونه دوست داريد كه اگر افراد غريبى با شما برخورد مى كنند شما را در هيات زيبا ببينند، وقتى هم كه مى خواهيد در حضور برادر مومنتان حضور پيدا كنيد همان طور باشيد)).
همچنين در نماز نيز مستحب است كه انسان بهترين ، فاخرترين و نظيف ترين لباسش را بپوشد. در بعضى از روايت هاى ديگر داريم كه پوشيدن لباس پست و لباس هايى كه حتى در شاءن انسان هاى متوسط نيست ، كراهت دارد. روايت عجيبى است كه راوى مى گويد:
رَآنى اءَبو عبدِالله عليه السلام و اءَنا اءَحمِلُ بَقلا فقالَ يُكرَهُ للرَّجل السَّرىِّ اءَن يَحمِلَ الشَّى ءَ الدَّنىَّ فيُجتَرَاءَ عليهِ(321).
((امام صادق عليه السلام مرا ديدند كه در بازار قدم برمى داشتم در حالى كه لباس مندرس و سبزى را به دوش مى كشيدم . امام عليه السلام فرمودند: براى انسانى كه اعتبار اجتماعى دارد، اين حركت ها كه او را در جامعه و در ميان مردم كوچك مى كند، جايز نيست )).
يا در بعضى تعبيرات دارد كه حضرت به شيعيان خطاب كردند كه :
انَّكم قوم اءَعداؤُكم كثيرَة عاداكمُ الخَلقُ يا معشرِ الشِّيعةِ انَّكم قد عاداكمُ الخَلقُ فَتَزَيَّنوا لهم بما قَدَرتم عليهِ(322).
((شما دشمن زياد داريد، آنچه كه مى توانيد خود را تزيين كنيد و از خانه بيرون بياوريد و در محافل عمومى حضور پيدا كنيد)).
از مجموع اين روايت ها و روايت هاى ديگرى كه در همين مورد آمده ، استفاده مى شود كه نه تنها داشتن مال مذموم نيست ، بلكه تظاهر به مال دارى امرى مورد توصيه است . و در روايت جالبى از امام صادق عليه السلام نقل شده است :
انَّ عبدالله بنَ عباس لمَّا بَعَثَه اءميرالمؤ منين عليه السلام الى الخَوارجِ فَواقَفَهم لَبِسَ اءَفضَلَ ثيابِهِ و تَطَيَّبَ باءَفضلِ طيبِهِ و رَكِبَ اءَفضل مراكبِهِ فخرَجَ فواقَفَهم فقالوا يا ابنَ عباس بينَا اءَنتَ اءَفضلُ الناسِ اذا اءَتَينا فى لباسِ الجَبابِرَةِ و مراكبِهم فَتَلا عليهم هذهِ الآيَةَ قل مَن حرَّمَ الله الَّتى اءَخرجَ لعبادِهِ والطَّيبات مِنَ الرِّزق (323) فالبَس و تَجَمَّل فانَّ الله جميل يُحبُّ الجماَ وليَكن مِن حلال (324).
((وقتى اميرالمؤ منين عليه السلام ابن عباس را مامور كردند كه با خوارج گفتگو كند، ابن عباس زيباترين و بهترين لباس خود را پوشيد، بهترين عطر را استفاده كرد، بهترين مركب را انتخاب نمود. به محض اين كه مقابل خوارج رسيد، آنها گفتند: ابن عباس ما تو را بهترين مردم مى شناختيم ؛ حالا تو با لباس و مركب ستمگران با ما روبرو مى شوى ؟ ابن عباس به اين آيه شريفه استناد كرد كه : بگو چه كسى زينت هاى الهى و روزى هاى پاكيزه اى را كه براى بندگان خود آفريده ، حرام كرده است ؟ پس لباس زيبا بپوش كه خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد اما از مال حلال استفاده كن )).
بنابراين ، نه تنها استفاده از نعمت هاى الهى مذموم نيست بلكه بدان توصيه نيز شده است و تظاهر به آنها هم لازم است . نكته قابل توجهى در بعضى از روايت ها است كه با بيان يك روايت آن را بيان مى كنيم . روايتى را مرحوم صاحب وسايل الشيعه نقل كرده است :
دَخَلَ سُفيانُ الثَّورىُّ على اءَبى عبدالله عليه السلام فَرَاءَى عليه ثيابَ بيَاض كاءَنَّها غِرقىُ البَيض فقال له انَّ هذا اللِّباس ليسَ مِن لباسِكَ فقال له اسمع منِّى وَعِ ما اءَقولُ لك فانَّه خير لك عاجلا و آجلا ان اءَنتَ متَّ على السُّنةِ و لم تَمُت على بدعَة اءُخبِرُكَ اءَنَّ رسولَ الله صلى الله عليه و آله و سلم كان فى زمان مُقفر جَدب فاءَمّا اذا اءَقبلَت الدُّنيا فاءَحقَّ اءَهلَها بها اءَبرارُها لا فُجَّارُها(325).
((سفيان ثورى در حالى به حضور امام صادق عليه السلام رسيد كه امام عليه السلام لباس خوب و قيمتى پوشيده بودند. او زبان به انتقاد گشود و گفت : پدران تو اين گونه لباس نمى پوشيدند. حضرت فرمودند: اين كلام را بشنو و حفظ كن كه براى دنيا و آخريت تو مفيد است اگر بر سنت و دين بميرى نه بر بدعت . زمانى پدران من لباس هاى آنچنانى مى پوشيدند كه مردم فقير بودند. الان روزگارى است كه دنيا بر ما سهل شده و رفاه براى ما فراهم شده است . چرا ما از نعمت هاى دنيا استفاده نكنيم ؟ شايسته ترين كسانى كه مى توانند از نعمت هاى دنيا استفاده كنند خوبان هستند)).
سفارش به وسعت منزل
از اين گونه روايت ها مى توان دريافت كه به هر حال از منظر قرآن و اهل بيت عليهم السلام نفس مال و ثروت و مكنت امرى مذموم و ناپسند نيست .
دقيقا همين نگاه و تلقى را ما درباره مسكن و مكان زندگى هم ملاحظه مى كنيم . در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است كه :
مِن السَّعادةِ سَعَةُ المَنزلِ(326).
((يكى از علايم سعادتمندى انسان اين است كه ، منزل وسيع داشته باشد)).
طبيعى است فراهم كردن منزل وسيع هم جز براى كسى كه مال فراوان دارد، ممكن نخواهد بود. در تعبيرى از امام موسى بن جعفر عليهماالسلام آمده است كه :
العَيشُ السَّعةُ فى المنزل (327).
((يكى از خوشى هاى زندگانى ، منزل وسيع است )).
در روايت ديگرى از حضرت آمده است كه مى فرمايند:
سُئلَ عن فضلِ عيشِ الدُّنيا قال سَعَةُ المنزلِ و كثرَةُ المحبِّينَ(328).
((از حضرت درباره فضيلت زندگى دنيا سؤ ال شد، حضرت فرمودند: وسعت منزل و دوستان بسيار)).
در روايت ديگرى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم وارد شده است كه حضرت فرمودند:
مِن سعادةِ المرءِ المسلمِ المسكَنُ الواسِعُ(329).
((از سعادت هاى هر مسلمان ، داشتن مسكن وسيع است )).
كسى خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از نادارى و كوچكى خانه شكوه كرد، حضرت فرمودند:
ارفَع صوتَكَ ما استَطَعتَ و سَلِ اللهَ اءَن يوَسِّعَ عليكَ(330).
((وقتى با خدا حرف مى زنى ، فرياد بكش و تا آن جا كه مى توانى داد بزن و از خدا بخواه كه خدا بر تو توسعه بدهد)).
اگر توسعه و مكنت دنيا بد بود، رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آن فرد را بدان راهنمايى نمى كردند و همين طور درباره مركب راهوار و قيمتى نيز مواردى را در روايت ها مى توانيم بيابيم . رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:
مِن سعادَةِ المسلمِ سَعَةُ المسكنِ و الجارُ الصَّالح والمركَبُ الهَنى ءُ(331).
((از سعادت مسلمان خانه وسيع ، همسايه خوب و مركب راهوار است )).
در تعبير ديگرى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
مِن سعادَةِ المرءِ اءَن يَتَّسع منزلُه (332).
((از سعادت مرد، داشتن منزل وسيع و بزرگ است )).
و نيز در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است كه :
مِن سعادَةِ الرَّجل سعَةُ منزلهِ(333).
((از سعادت مرد، داشتن منزل وسيع است )).
در روايت ها اين تعابير خيلى زياد است . حتى روايت خيلى جالبى را مرحوم صاحب وسايل الشيعه به نقل از كلينى رحمة الله در احكام مسكن آورده است و سند آن هم سند بسيار خوبى است :
عن مُعمَّرِ بن خَلّاد قال انَّ اءَباالحسن عليه السلام اشترَى دارا و اءَمَر مَولى له اءَن يَتَحَوَّل اليها و قال انَّ منزلَكَ ضَيِّق فقال قد اءَحدثَ هذه الدَّار اءَبى فقال اءَبوالحسن عليه السلام ان كان اءَبوكَ اءَحمقَ يَنبَغى اءَن تكونَ مثلَه (334).
((معمر بن خلاد مى گويد كه موسى بن جعفر عليهماالسلام خانه اى خريدارى كردند و به يكى از دوستانشان فرمودند: تو به اين خانه نقل مكان كن ؛ چون خانه تو كوچك است و تو در مضيقه خواهى بود، من اين خانه را براى تو خريدم . مرد در جواب اين محبت امام مى گويد: اين خانه را پدرم ساخته است و من دوست داردم در خانه پدرم زندگى كنم . موسى بن جعفر عليهماالسلام فرمودند: اگر پدرت احمق بود و خير و سعادت خود را نمى توانست درك كند، تو هم بايد مثل او بينديشى ؟)).
از اين روايت ها معلوم مى شود كه نه تنها فراهم كردن منزل وسيع ، مورد توصيه است ، بلكه زندگى در منزل كوچك و سختى اهل خانه ، يك نقص ‍ است . در صورتى كه انسان توانايى فراهم كردن آن را داشته باشد و اقدام نكند، علامت نادانى و حماقت او است .
در روايت اخير، كسى آمده است و منزل مجانى و وسيعى در اختيار انسان مى گذارد، اگر انسان بگويد من زندگى در خانه كوچك پدرى را ترجيح مى دهم و خود را از نعمت خدا محروم مى كند، سزاوار اين تعبير تند امام عليه السلام خواهد بود. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمودند:
الشُّومُ فى ثلاثَةِ اءَشياء فى المراءَةِ والدَّابَّةِ والدَّار فاءَمّا المراءَةُ فشُؤ مها غَلاءُ مَهرِها و عُسرُ ولادَتها و اءَمَّا الدَّابَّةُ فشُؤ مُها كَثرَةُ علَلِها و سوءُ خُلُقها و اءَمَّا الدَّار فشُؤ مُها ضيقُها و خُبثُ جيرانِها(335).
((شومى و بديمنى در سه چيز نهفته است : مركب ، زن و خانه ، اما شومى زن در مهر بسيار و زايمان سخت و دشوار است ، شومى مركب در مرتب مريض ‍ شدن و راهوار نبودن آن است ، و شومى خانه در كوچك بودن آن و همسايه بد است )).

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

الإمام زین العابدین علیه‏السلام :
سرفصل‏هایى از حركت سیاسى امام سجادعلیه السلام ...
دنيا در كلام امام سجّاد(ع)
چهل گوهر از صدف زینت عبادت كنندگان(ع)
حكم قبول اسلام بعد از اسارت
هماهنگى در زندگى مشترك
تقیه شرط بقاء دین
خطرات دینی زمان امام سجاد(علیه السلام)
اخلاق امام سجاد (ع)
فصاحت و بلاغت امام سجاد

بیشترین بازدید این مجموعه

دنيا در كلام امام سجّاد(ع)
سرفصل‏هایى از حركت سیاسى امام سجادعلیه السلام ...
چهل گوهر از صدف زینت عبادت كنندگان(ع)
رمز طاعت پروردگار
تقیه شرط بقاء دین
حكم قبول اسلام بعد از اسارت
هماهنگى در زندگى مشترك
خطرات دینی زمان امام سجاد(علیه السلام)
الإمام زین العابدین علیه‏السلام :

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^