[آن حضرت صد خانواده از فقراي مدينه را سرپرستي مي كرد و دوست مي داشت كه يتيمان و نابينايان و اشخاص زمين گير و فقراي بيچاره كنار سفره او حاضر شوند ، و با دست مبارك خود به ايشان غذا مي داد ، و هر كدام از آنها كه اهل و عيال داشت غذا براي آنها مي فرستاد ، و هيچگاه غذا ميل نمي فرمود تا اينكه مانند آن را به فقرا مي بخشيد .][1]
[برنامه آن حضرت اين بود كه در تاريكي شب انباني به پشت مي گرفت كه در آن دينار و درهم بود ، و گاهي خوراك يا هيزم برمي داشت و به خانه هاي فقرا مي برد ، خانه را در مي زد و به كسي كه در را مي گشود مرحمت مي فرمود در حاليكه چهره خود را پوشيده و از او پنهان مي نمود تا او را نشناسد ، چون آن حضرت وفات يافت فقرا ديدند آن شخص ناشناس درب خانة آنها را نمي كوبد و از آن كمك ها و عنايت ها خبري نيست ، دريافتند كه او علي بن الحسين(ع) بوده است .
و لما وضع(ع) علي المغتسل نظروا إلي ظهره و عليه مثل ركب الإبل مما كان يحمل علي ظهره إلي منازل الفقراء و المساكين
و هنگامي كه بدن نازنين آن حضرت را براي غسل دادن روي تخت نهادند اثر آن انبان هايي را كه براي تهيدستان و بيچارگان به دوش مي گرفت بر پشت آن حضرت ديدند كه مانند زانوي شتر پينه بسته بود .]
روزي آن حضرت از منزل خارج شد و ردايي از جنس خز كه با پشم نرم و نازك درست مي كنند بر دوش داشت ، در بين راه گدايي به او برخورد كرد و رداء آن حضرت را گرفت ، امام7بدون اينكه اعتنا كند گذشت و آن را رها كرد .
و رسم آن حضرت چنين بود كه جامه پشمي براي زمستان خود مي خريد ، و چون تابسان فرا مي رسيد آن را مي فروخت و بهاي آن را به فقرا مي بخشيد .
در روز عرفه آن حضرت عده اي را مشاهده كرد كه دست گدائي نزد مردم دراز كرده اند ، به آنها فرمود :
واي بر شما ، در مانند چنين روزي از غير خداوند درخواست مي كنيد در حاليكه امروز رحمت خداوند به قدري بر بندگانش سراريز مي شود كه اگر براي اطفالي كه هنوز در شكم مادران هستند دعاكنيد اميد است كه سعادت و خوشبختي نصيب آنها شود .
[1] بحار الانوار : 46/