امام سجاد(علیهالسلام) روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفتهاند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد(علیهالسلام) در مسجد دمشق بوده است.)
منهال به امام عرض کرد: «ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح میآورید؟»
امام سجاد(علیهالسلام) فرمود: « وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را زنده نگه داشتهاند!
ای منهال، عرب بر عجم میبالد که محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات میکند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خونمان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان آواره کردهاند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.»
برگرفته از: بحارالانوار، ج 45، ص 84، 143،162،175/ تاریخ طبری، ج 5، ص 232 .