چه خوش است صوت قرآن ×××ز تو دلربا شنيدن امام زين العابدين عليه السلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: در دعاى امام زين العابدين عليه السلام به هنگام ختم قرآن برخى از ويژگى هاى آن اين چنين بيان شده است . قرآن كريم از خود با صفت «نور» ياد مى كند و مى فرمايد: «و انزلنا اليكم نورا مبينا» (3) اما اين نورانيت براى چه فردى است؟ امام عليه السلام مى فرمايد: «و جعلته نورا نهتدى من ظلم الضلالة والجهالة باتباعه; بار خدايا! قرآن را نور و روشنايى گردانيدى كه با پيروى از تعاليم آن از تاريكى هاى گمراهى و نادانى رهايى يابيم .» (4) قرآن مى فرمايد: «وننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين » ; «ما فروفرستاديم از قرآن آنچه را كه براى مؤمنان شفا و رحمت است .» (6) اما اينكه در چه زمان و براى چه فرد؟ امام زين العابدين عليه السلام در دعاى خويش اين گونه بيان مى دارد: قرآن مجيد مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت گواهى دهيد . دشمنى با جمعيتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند . عدالت ورزيد كه به پرهيزكارى نزديك تر است و از «معصيت » خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مى دهيد، با خبر است .» (8) و خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «بگو به هر كتابى كه خدا نازل كرده، ايمان آورده ام و مامورم در ميان شما عدالت كنم .» (9) و عدالت را مبناى تشكيل خانواده دانسته و مى فرمايد: «فان خفتم الا تعدلوا فواحدة » (10) و نيز مبناى روابط اقتصادى قلمداد شده و مى فرمايد: «و اوفوا الكيل و الميزان بالقسط » ; «و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد .» (11) و همچنين حل منازعات را بر اساس عدالت خواستار شده است و مى فرمايد: «فاصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا ان الله يحب المقسطين » ; «در ميان آن دو به عدالت صلح برقرار سازيد و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد .» (12) اما اينكه چه معيار و ملاك و قانونى مى توان براى به دست آوردن عدالت معين نمود؟ امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد: «و ميزان عدل لايحيف عن الحق لسانه; قرآن ترازوى عدالت است كه زبانه اش از حق و درستى برنمى گردد .» (13) در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «لكل شى ء حلية و حيلة القرآن الصوت الحسن; براى هرچيز زينت و زيورى است و زينت قرآن، صداى نيكو است .» (14) امام صادق عليه السلام در تفسيرى از «ترتيل » مى فرمايد: «آن است كه در آن درنگ كنى و صداى خويش را زيبا سازى .» (15) در اين جهت امام زين العابدين عليه السلام نيز اسوه است . نوفلى مى گويد: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اولين آياتى كه بر وى نازل شد، مامور قرائت آيات الهى شد و در دستور ديگرى، خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مؤمنان مى فرمايد: «فاقرءوا ما تيسر من القرآن » ; «آنچه براى شما ميسر است، قرآن بخوانيد .» زهرى مى گويد: از امام زين العابدين عليه السلام پرسيدم: زهرى مى گويد: امام على بن الحسين عليه السلام مى فرمود: «لومات من بين المشرق و المغرب لما استوحشت بعد ان يكون القرآن معى; اگر تمام افرادى كه بين مشرق و مغرب هستند، بميرند، چون قرآن با من است; هراس و وحشتى به دل راه نخواهم داد .» (19) از امام سجاد عليه السلام در باره توحيد سؤال شد، فرمود: «خداوند مى دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى آيند كه زياد انديشه مى كنند; بدين جهت، خداوند سوره توحيد و آيات سوره حديد تا «عليم بذات الصدور» را نازل نمود . پس هركس خارج از اين محدوده را قصد كند، هلاك خواهد گشت .» (20) زهرى مى گويد: شنيدم از امام على بن الحسين عليه السلام كه مى فرمود: «آيات القرآن خزائن فكلما فتحت خزانة ينبغى لك ان تنظر ما فيها; آيات قرآن گنجينه اى نهفته است پس هر زمان كه در گنجينه گشوده شود، شايسته است كه به آنچه در آن است، نظر كنى .» (21) بيست و نه سوره از قرآن كريم با «حروف مقطعه » آغاز شده است . مفسران معانى گوناگونى براى آن ذكر كرده اند; يكى از تفسيرهاى مهم آن، اين است كه: قرآن كريم از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار گرفته است; اگر توانايى داريد، بسان آن را ابداع كنيد! امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد: قرآن كريم مى فرمايد: «الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون » ; «بدانيد كه اولياء خدا نه هراسى دارند و نه غمگين مى شوند .» (23) اينكه اولياءالله داراى چه ويژگى هايى هستند؟ در حديثى از امام سجاد عليه السلام بيان شده است . عياشى مى نويسد: امام باقر عليه السلام فرمود: «در كتاب على بن الحسين عليه السلام چنين يافتيم كه اولياء الله نه ترسى دارند و نه غم و اندوهى زيرا واجب الهى را انجام داده و سنت رسول اكرم صلى الله عليه و آله را گرفته اند . از آنچه خداوند حرام نموده، پرهيز كرده و در زندگى زودگذر دنيا نسبت به زينت هاى آن زهد را پيشه ساخته اند و به آنچه در نزد خداست، رغبت نموده و در تلاش براى روزى پاكيزه بوده اند و قصد فخر فروشى و زياده طلبى ندارند و پس از آن براى انجام حقوق واجب خود انفاق كرده اند . اينان اند كه خداوند در درآمدهايشان بركت قرارداده و بر آنچه براى آخرت خويش پيش فرستاده اند، ثواب داده مى شوند .» (24) در مسير مكه، عباد بصرى با امام زين العابدين عليه السلام ملاقات مى كند; به اعتراض مى گويد: جهاد و سختى هاى آن را رها كردى و به سوى حج و راحتى آن رو آوردى؟ سپس آيه شريفه «ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة » را قرائت كرد . حضرت فرمود: ادامه آيه را بخوان! عباد بصرى آيه بعد را قرائت كرد: «التائبون العابدون السائحون الراكعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤمنين » (25) ; «توبه كنندگان، عبادت گران، ستايش گران، سياحت كنندگان، ركوع كنندگان، سجده آوران، آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر و حافظان حدود (ومرزهاى) الهى و بشارت ده به (اين چنين) مؤمنان .» عده اى تصور مى كنند كه «زهد» دورى از اجتماع و پشت كردن به زندگى و زيبايى هاى آن است . قرآن كريم مى فرمايد: «من حرم زينة الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق » ; «بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟!» (27) و نيز در قالب دعا به انسانها مى آموزد كه از خداوند خير دنيا و آخرت را بخواهند: «ربنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة » (28) در اين زمينه، امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: امام سجاد عليه السلام پس از تلاوت آيه كريمه «و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون » ; (31) «پشت سر آنها برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند .» ، فرموده: «هو القبر و ان لهم فيها معيشة ضنكا و الله ان القبر لروضة من رياض الجنة او حفرة من حفر النار; برزخ، قبر است كه در آن زندگى سختى دارند . به خدا قسم كه قبر، باغى از باغهاى بهشت يا گودالى از گودالهاى آتش است . (32)
به رخت نظاره كردن ×××سخن خدا شنيدن
قرآن نمونه كامل آميختگى اعجاز تكوين و تشريع است . كتابى است كه بشريت توان آوردن همانندى براى آن نداشته و دستورات و جامعيت آن، هر انديشمند حكيم را به خضوع و ستايش وامى دارد . هر قدر انسانها از صفاى روحى و طهارت معنوى بهره مند باشند، مى توانند جلوه هايى از جمال دلربايش را شهود كنند همان سان كه قرآن مى فرمايد: «لايمسه الا المطهرون » (1)
از آنجا كه خاندان عصمت و وحى برگزيدگانى هستند كه طبق آيه «تطهير» در اوج پاكى و قداست قرار گرفته و از هر گونه پليدى بدورند، تمام جانشان مستغرق در قرآن مجيد شده و شايسته ترين انسانهايى مى باشند كه تفسير روشن آيات الهى را فرا راه تشنگان حقيقت قرار مى دهند . يكى از اين منظومه نورانى، سجاد آل محمد زين العابدين عليه السلام است . در اين مقال، با نگاهى گذرا سخنان نورانى اش را درباره قرآن مى نگريم . بدان اميد كه جرعه نوش معارف قرآنى با جام عترت باشيم .
من اعطاه الله القرآن فراى ان احدا اعطى افضل مما اعطى فقد صغر عظيما و عظم صغيرا; شخصى را كه خداوند به او دانش قرآنى عطا نموده اگر تصورش اين باشد كه كسى را بهتر از اين عطاى الهى داده اند، در حقيقت بزرگى را كوچك شمرده و كوچكى را بزرگ دانسته است . (2)
در رابطه با جاودانگى نور قرآن مى فرمايد: «ونور هدى لايطفا عن الشاهدين برهانه; و آن را نور هدايتى قرار دادى كه برهان و دليل آن از شاهدان و گواهان خاموش نمى شود .» (5)
«و شفاء لمن انصت بفهم التصديق الى استماعه; قرآن شفا و درمان است براى كسى كه فهميدن آن را از روى تصديق و باور خواسته و براى شنيدنش خاموش گشته است .» (7)
نزد امام موسى بن جعفر عليه السلام از صدا و صوت ياد نمودم; حضرت فرمود: به هنگام قرائت قرآن توسط على بن الحسين عليه السلام چه بسا فردى از آن جا عبور مى كرد و از صداى خوش او مدهوش مى گشت و اگر امام از حسن واقعى آن چيزى را آشكار مى نمود، مردم تحمل و تاب زيبايى آن را نداشتند .
نوفلى مى گويد: به آن حضرت گفتم: مگر پيامبر صلى الله عليه و آله با مردم نماز نمى گزارد و صداى خويش را به هنگام تلاوت قرآن بلند نمى كرد؟ حضرت فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله به قدر توان مردم با اقتدا كنندگان خود برخورد مى كرد . (16)
احمد ار بگشايد آن پر جليل
تا ابد مدهوش ماند جبرئيل
در حديثى ديگر امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «كان على ابن الحسين صلوات الله عليه احسن الناس صوتا بالقرآن و كان السقاؤون يمرون فيقفون ببابه يسمعون قرائته و كان ابو جعفر عليه السلام احسن الناس صوتا; على بن الحسين عليه السلام خوش صداترين افراد در خواندن قرآن بود . افراد سقا همواره به هنگام عبور، بر در خانه اش مى ايستادند و به قرائت او گوش مى دادند . و ابوجعفر (امام باقر عليه السلام) نيز نيكوترين صدا را در خواندن قرآن داشت .» (17)
كدام عمل با فضيلت تر است؟ حضرت فرمود: وارد شونده اى كه دوباره حركت مى كند . پرسيدم: وارد شونده حركت كننده؟! فرمود: شروع قرآن و ختم آن، با قرائت اول آن و پايان رسيدن آن دوباره شروع كند (همانند مسافرى كه با رسيدن به يك محل در بين راه دوباره از آن جا حركت مى كند و به مسير خود ادامه مى دهد). (18)
«قريش و يهود به قرآن نسبت ناروا دادند و گفتند: قرآن، سحر است . آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است . خداوند به آنها اعلام فرمود: «الم ...» ; يعنى اى محمد! كتابى كه به تو فرو فرستاديم، از همين حروف مقطعه «الف - لام - ميم » است كه به لغت و همان حروف الفباى شما مى باشد . [به آنها بگو:] اگر در ادعاى خود راستگو هستيد، همانند آن را بياوريد .» (22)
آنگاه حضرت فرمود: هنگامى كه افرادى با اين اوصاف بيابم، جهاد با آنان با فضيلت تر از حج است . (26)
«الا و ان الزهد فى آية من كتاب الله لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بما آتيكم; آگاه باشيد كه زهد در اين آيه از قرآن است كه مى فرمايد: اين به خاطر آن است كه براى آنچه از دست داده ايد، تاسف نخوريد و به آنچه به شما داده است، دلبسته و شادمان نباشيد .» (29)
چنان كه در نهج البلاغه نيز مى خوانيم كه مى فرمايد: زهد بين دو كلمه از قرآن است كه خداوند فرموده: «لكيلا تاسوا ...» ; هر كس كه بر گذشته افسوس نخورد و به آينده مغرور و دلبسته نشود، زهد را به هر دو طرف خود گرفته است . (30)
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
ز هر چه رنگ تعلق پذيرد، آزاد است
مگر تعلق خاطر به ماه رخسارى
كه خاطر از همه غمها به مهر او شاد است
درود و سلام و صلوات خدا بر زيباترين روح پرستنده، سجاد آل محمد صلى الله عليه و آله آن زمان كه در خانه پرمهر ابى عبدالله الحسين عليه السلام متولد شد و آن هنگام كه در كربلا شاهد سخت ترين مصيبتها (شهادت سيد الشهداء و ياران با وفايش) گشت و آن هنگام كه با دلى غمگين و قلبى محزون به سوى ديار حق شتافت و قبرستان بقيع را با وجود خويش عطرى ديگر بخشيد!
1 . واقعه/79 .
2 . اصول كافى، ج 2، ص 605، باب فضل حامل القرآن، ح 7 .
3 . نساء/174 .
4 و 5 . صحيفه سجاديه، دعاى 42 .
6 . اسراء/82 .
7 . صحيفه سجاديه، دعاى 42 .
8 . مائده/8 .
9 . شورى/15 .
10 . نساء/4 .
11 . انعام/152 .
12 . حجرات/9 .
13 . صحيفه سجاديه، دعاى 42 .
14 . اصول كافى، ج 2، ص 615، باب ترتيل القرآن بالصوت الحسن، ح 9 .
15 . تفسير صافى، ج 1، ص 45، مقدمه يازدهم .
16 . اصول كافى، ج 2، ص 615، ح 4 .
17 . همان، ح 11 .
18 . همان، باب فضل حامل القرآن، ح 7 .
19 . همان، باب فضل القرآن، ح 13 .
20 . تفسير صافى، ج 2، ص 866 .
21 . اصول كافى، ج 2، ص 609، باب فى قرائته، ح 2 .
22 . تفسير برهان، ج 1، ص 54 .
23 . يونس/62 .
24 . تفسير صافى، ج 2، ص 757 .
25 . توبه/111 و 112 .
26 . تفسير صافى، ج 1، ص 734، ذيل آيه 111 سوره توبه .
27 . اعراب/32 .
28 . بقره/201 .
29 و 30 . تفسير صافى، ج 2، ص 665، ذيل آيه 23 سوره حديد .
31 . مؤمنون/100 .
32 . تفسير صافى، ج 2، ص 149 .
منبع : مرکزفرهنگ ومعارف قرآنی