امام چهارم (عليه السلام)در كربلا حضور داشتند, منتها چون اراده و مشيّت الهي تعلق گرفته بود او زنده بماند وخليفهء الهي روي زمين باشد و سكّان كشتي طوفان زده را در دست بگيرد, مدّتي در كربلا و ايّام اسارت بيمار بودند.بيماري موجب شد برخي از قاتلان و سفله گان و دشمنان اهل بيت , از حضرت دفاع كنند و مانع كساني از جمله شمربن ذي الجوشن شوند كه تصميم به كشتن آن سرور گرفته بود.
در بعضي مقاتل در روايات آمده است كه وقتي شمر وارد خيمهء امام سجّاد شد و او را ديد تكيه داده است ,شمشير كشيد تا او را بكشد. حميد بن مسلم , يكي از افسران لشكر عمر سعد, مانع كشتن حضرت شد و گفت :سبحان الله ! اين شخص مريض اين و همين مرض او را خواهد كشت و ديگر نياز به كشتن ندارد.
برخي گفته اند: عمر بن سعد جلوي خيمه آمد, زن ها شيون كردند و گريستند. به همين دليل به لشكريان دستورداد كسي وارد خيمه نشده و متعرض امام سجاد(عليه السلام)نشود و آن چه از خيمه ها غارت كردند برگردانند.
بسياري از مقتل نويسان معتقدند زينب دختر شجاع علي (عليه السلام)وقتي متوجه شد شمر در صدد قتل امام (عليه السلام)برآمده ,خود را سپر جان حضرت نمود و فرمود: به خدا! نخواهم گذاشت او را بكشيد, مگر اين كه اوّل مرا بكشيد.(1)
همان طور كه ملاحظه شد, خداوند اراده كرد با خواست و ارادهء ديگران از كشته شدن امام جلوگيري كند, چنان كه در قرآن آمده است : اگر خداوند متعال مردم را به دفاع از هم نگمارد, زمين تباه خواهد شد (و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعضٍ لفسدت الاءرض ).(2)
پي نوشتها:
1.در كربلا چه گذشت ؟ ترجمه نفس المهموم , تأليف محدث قمي , ص 4(عليه السلام)9ـ 480
2.بقره (2 آيه 251