سينة عالم، پر از اسرار و حقايق مستور الهي است كه از دسترس عموم به دور و از درك انديشهها، پنهان و مكتوم ميباشد. «لايدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير»[1] چشمها از درك او ناتوان در حالي كه او همه چيز را درك و هيچ پديدهاي نيست كه از حيطه و چشم انداز ديد او بيرون باشد چون او خبير و دانا و لطيف و بينا است.
البته تنها كساني كه برگزيده و پاكيزه و خالص شده آن يگانه عالم است، ميتوانند به بخشي از حقايق پوشيده و پنهان عالم دست پيدا كنند، انبيا و اولياي الهي و اوصياي معصوم كساني هستند كه به خاطر قرب و منزلت معنوي به چنين صلاحيت وشايستگي ميرسند و از منبع فياض هستي مطلق، بهرهمند ميگردند.
يكي از مسايل مرموز عالم، مسألة «معجزه» است كه اختصاص به انبياي عظام و اولياي معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم ـ عليهم السلام ـ ميباشد كه در شرايط خاص و ضرورت ابراز ميگردد، تا حقانيت پيامبر و امام معصوم اثبات شود. و مظاهر قدرت الهي توسط آنان براي مردم و امت هويدا و مبرهن گردد.
معجزه، امري است خارقالعاده كه ديگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً كساني موفقند كه ارتباطي به مبدأ غيب و سرسلسلة اسرار داشته باشند كه بعد از انبياي الهي، جز ائمة معصوم ـ عليهم السلام ـ كه پاكيزه شدگان الهي هستند، كساني نميتوانند باشند. به تعبير و بيان عبدالرزاق موسوي مقرّم، پيشوايان معصوم در سير خود به سوي مبدأ اعلا به مقامي از فيض وجود او ميرسند كه هيچ كس غير از آنان بدين مرتبه نزديك نتواند شد. زيرا آنان از حقيقت محمدي ميباشند و در تمام خصوصيات با جدّ خود شريكند مگر در دو چيز: 1 ـ مقام نبوت. 2 ـ تعدّد زوجات. اينها رازهاي پنهاني است كه انديشة بشر به آن راه نمييابد و البته ما به صرف اينكه درك نميكنيم، حق انكار آن را هم نداريم در حالي كه اخبار صحيح، حكايت از اين دارند كه براي امامان، حالات عجيبي است از قبيل زنده كردن مردگان با بدنهاي اصلي و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنيدن آنها سلام زيارت كنندگانشان را.[3]
همين قدرت و موقعيت الهي است كه برخي اعمال ائمة معصوم ـ عليهم السلام ـ براي ما خارقالعاده جلوه ميدهد و فهم و انديشة ما از درك آن احساس ناتواني ميكند. امام رضا - عليه السلام - در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آيا حسين بن علي - عليه السلام - امام بود؟ گفت آري. فرمود: پس چه كسي امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علي بن الحسين - عليه السلام - امام فرمود: علي بن الحسين كجا بود؟ گفت در كوفه نزد پسر زياد زنداني بود اما بدون اينكه آنها باخبر شوند به كربلا آمد و امر دفن پدر را سپري كرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا - عليه السلام - فرمود: كسي كه علي بن الحسين را قدرت داد كه به كربلا بيايد، پدرش را دفن كند و برگردد، مرا نيز ميتواند به بغداد ببرد تا پدرم را كفن و دفن كنم در حالي كه نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4]
حضور امام سجاد - عليه السلام - در كربلا و قتلگاه، يك امر غير عادي و سؤال برانگيز است ولي قدرت خاصه و اعجازي كه خدا براي امامان معصوم، از جمله امام سجاد - عليه السلام - داده است در چنين موردي لازم است. اولاً بخاطر اينكه طايفة بني اسد براي شناسايي اجساد شهيدان كربلا كه سر در بدن نداشتند و بدنهايشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نيز شمشير و نيزهها، متلاشي گرديده، سخت حيران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقاياي احتمالي قشون دشمن، در امر دفن عجله مي كردند و با گريه و زاري از همديگر ميپرسيدند اين بدنها متعقل به چه كسي است؟ و هيچ كدام هم واقعاً نميشناختند. ثانياً اينكه امام معصوم را جز امام نبايد كفن و دفن كند. ابوبصير از امام صادق- عليه السلام - در وصايايي كه ابوجعفر باقر - عليه السلام - به آن بزرگوار كرده چنين روايت ميكند: «وقتي كه من از دنيا رفتم، كسي غير از خودت مرا غسل ندهد چرا كه امام را جز امام كسي غسل نميدهد.»[5]
بنياسد در آغاز كه سواركاري را ديدند، خود را پنهان كردند. پس از اينكه فهميدند امام سجاد(ع) است، همه دور امام جمع شدند، تسليت و تعزيت گفتند و منتظر دستور حرت شدند. امام به حكم «لانّ الامام لايلي امره الا الامام مثله» شهداي بني هاشم و انصار و اصحاب را معرفي و خود مستقيم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگهاي بريدة پدر نهاد و گريه زيادي كرد. آنگاه چند قدم عقبتر، خاك را با دست خود كنار زد، قبري ساخته و لحدي آماده نمايان شد كه جسد پدر شهيد را در آن دفن و به خاك سپرد.[6]
قدرت هر نوع تغيير و تحول عالم و تمامي موجودات، در اختيار خالق يكتا و ارادة او است. اوست كه حضرت ابراهيم را در ميان امواج آتش، چون گلي در گلستان حفظ ميكند و خاصيت سوزندگي آتش را تبديل به گلستان ميكند. و اوست كه از يك چوب خشك و تكيهگاه بيجان، اژدهاي وحشتناكي ميسازد. تا نشانه نبوت موسي(ع) گردد. و يا آخرين فرستادة خويش را در لحظاتي از مسجدالحرام به مسجدالاقصي و از آنجا به معراج صعود ميدهد و با باري از معنويات عظيم و مشاهدات حقايق و آيات مرموز به خانه برميگرداند. آيا چنين قدرتي نميتواند، امام سجاد - عليه السلام - را از كوفه به كربلا بياورد تا امر بسيار مهم دفن و كفن امام شهيد و ساير شهيدان را به انجام رساند؟
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حضرت امام زين العابدين، احمد علي عبادي.
2. سرگذشت امام سجاد زين العابدين(ع) محمد جواد نجفي.
3. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
4. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ انعام/103.
[2] ـ فرهنگ فارسي عميد، انتشارات اميركبير، ص 137.
[3] ـ موسوي مقرم، عبدالرزاق، زندگاني امام زينالعابدين - عليه السلام - ، ترجمة حبيب روحاني، امور فني و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ اول، ص 579، مورد تأييد مفيد در مقالات، ص 84 و كراجكي در كنزلافوايد و مجلسي در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و كاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51.
[4] ـ همان، ص 578.
[5] ـ همان، ص 421.
[6] ـ شريف قرشي، باقر، تحليلي از زندگاني امام سجاد - عليه السلام- ، ترجمة محمدرضا عطايي، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، ج 1، ص 243.
البته تنها كساني كه برگزيده و پاكيزه و خالص شده آن يگانه عالم است، ميتوانند به بخشي از حقايق پوشيده و پنهان عالم دست پيدا كنند، انبيا و اولياي الهي و اوصياي معصوم كساني هستند كه به خاطر قرب و منزلت معنوي به چنين صلاحيت وشايستگي ميرسند و از منبع فياض هستي مطلق، بهرهمند ميگردند.
يكي از مسايل مرموز عالم، مسألة «معجزه» است كه اختصاص به انبياي عظام و اولياي معصوم دارد. معجزه، برهان نبوت و رسالت و امامت معصوم ـ عليهم السلام ـ ميباشد كه در شرايط خاص و ضرورت ابراز ميگردد، تا حقانيت پيامبر و امام معصوم اثبات شود. و مظاهر قدرت الهي توسط آنان براي مردم و امت هويدا و مبرهن گردد.
معجزه، امري است خارقالعاده كه ديگران از آوردن مثل آن عاجز باشند.[2] طبعاً كساني موفقند كه ارتباطي به مبدأ غيب و سرسلسلة اسرار داشته باشند كه بعد از انبياي الهي، جز ائمة معصوم ـ عليهم السلام ـ كه پاكيزه شدگان الهي هستند، كساني نميتوانند باشند. به تعبير و بيان عبدالرزاق موسوي مقرّم، پيشوايان معصوم در سير خود به سوي مبدأ اعلا به مقامي از فيض وجود او ميرسند كه هيچ كس غير از آنان بدين مرتبه نزديك نتواند شد. زيرا آنان از حقيقت محمدي ميباشند و در تمام خصوصيات با جدّ خود شريكند مگر در دو چيز: 1 ـ مقام نبوت. 2 ـ تعدّد زوجات. اينها رازهاي پنهاني است كه انديشة بشر به آن راه نمييابد و البته ما به صرف اينكه درك نميكنيم، حق انكار آن را هم نداريم در حالي كه اخبار صحيح، حكايت از اين دارند كه براي امامان، حالات عجيبي است از قبيل زنده كردن مردگان با بدنهاي اصلي و بالا رفتن اجساد آنها به آسمان و شنيدن آنها سلام زيارت كنندگانشان را.[3]
همين قدرت و موقعيت الهي است كه برخي اعمال ائمة معصوم ـ عليهم السلام ـ براي ما خارقالعاده جلوه ميدهد و فهم و انديشة ما از درك آن احساس ناتواني ميكند. امام رضا - عليه السلام - در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آيا حسين بن علي - عليه السلام - امام بود؟ گفت آري. فرمود: پس چه كسي امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علي بن الحسين - عليه السلام - امام فرمود: علي بن الحسين كجا بود؟ گفت در كوفه نزد پسر زياد زنداني بود اما بدون اينكه آنها باخبر شوند به كربلا آمد و امر دفن پدر را سپري كرد و سپس به زندان برگشت، امام رضا - عليه السلام - فرمود: كسي كه علي بن الحسين را قدرت داد كه به كربلا بيايد، پدرش را دفن كند و برگردد، مرا نيز ميتواند به بغداد ببرد تا پدرم را كفن و دفن كنم در حالي كه نه در زندان هستم و نه در اسارت.[4]
حضور امام سجاد - عليه السلام - در كربلا و قتلگاه، يك امر غير عادي و سؤال برانگيز است ولي قدرت خاصه و اعجازي كه خدا براي امامان معصوم، از جمله امام سجاد - عليه السلام - داده است در چنين موردي لازم است. اولاً بخاطر اينكه طايفة بني اسد براي شناسايي اجساد شهيدان كربلا كه سر در بدن نداشتند و بدنهايشان بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نيز شمشير و نيزهها، متلاشي گرديده، سخت حيران و سرگردان بودند و به خاطر ترس از بقاياي احتمالي قشون دشمن، در امر دفن عجله مي كردند و با گريه و زاري از همديگر ميپرسيدند اين بدنها متعقل به چه كسي است؟ و هيچ كدام هم واقعاً نميشناختند. ثانياً اينكه امام معصوم را جز امام نبايد كفن و دفن كند. ابوبصير از امام صادق- عليه السلام - در وصايايي كه ابوجعفر باقر - عليه السلام - به آن بزرگوار كرده چنين روايت ميكند: «وقتي كه من از دنيا رفتم، كسي غير از خودت مرا غسل ندهد چرا كه امام را جز امام كسي غسل نميدهد.»[5]
بنياسد در آغاز كه سواركاري را ديدند، خود را پنهان كردند. پس از اينكه فهميدند امام سجاد(ع) است، همه دور امام جمع شدند، تسليت و تعزيت گفتند و منتظر دستور حرت شدند. امام به حكم «لانّ الامام لايلي امره الا الامام مثله» شهداي بني هاشم و انصار و اصحاب را معرفي و خود مستقيم به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگهاي بريدة پدر نهاد و گريه زيادي كرد. آنگاه چند قدم عقبتر، خاك را با دست خود كنار زد، قبري ساخته و لحدي آماده نمايان شد كه جسد پدر شهيد را در آن دفن و به خاك سپرد.[6]
قدرت هر نوع تغيير و تحول عالم و تمامي موجودات، در اختيار خالق يكتا و ارادة او است. اوست كه حضرت ابراهيم را در ميان امواج آتش، چون گلي در گلستان حفظ ميكند و خاصيت سوزندگي آتش را تبديل به گلستان ميكند. و اوست كه از يك چوب خشك و تكيهگاه بيجان، اژدهاي وحشتناكي ميسازد. تا نشانه نبوت موسي(ع) گردد. و يا آخرين فرستادة خويش را در لحظاتي از مسجدالحرام به مسجدالاقصي و از آنجا به معراج صعود ميدهد و با باري از معنويات عظيم و مشاهدات حقايق و آيات مرموز به خانه برميگرداند. آيا چنين قدرتي نميتواند، امام سجاد - عليه السلام - را از كوفه به كربلا بياورد تا امر بسيار مهم دفن و كفن امام شهيد و ساير شهيدان را به انجام رساند؟
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حضرت امام زين العابدين، احمد علي عبادي.
2. سرگذشت امام سجاد زين العابدين(ع) محمد جواد نجفي.
3. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
4. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ انعام/103.
[2] ـ فرهنگ فارسي عميد، انتشارات اميركبير، ص 137.
[3] ـ موسوي مقرم، عبدالرزاق، زندگاني امام زينالعابدين - عليه السلام - ، ترجمة حبيب روحاني، امور فني و چاپ: مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ اول، ص 579، مورد تأييد مفيد در مقالات، ص 84 و كراجكي در كنزلافوايد و مجلسي در مرآه العقول، ج 1، ص 373 و كاشف الغطا در نهج الرشاد، ص 51.
[4] ـ همان، ص 578.
[5] ـ همان، ص 421.
[6] ـ شريف قرشي، باقر، تحليلي از زندگاني امام سجاد - عليه السلام- ، ترجمة محمدرضا عطايي، مؤسسة چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي، ج 1، ص 243.