چون امام در روي زمين خليفه خداست و معدن لطف و كرامت است و لطف ائمه شامل تمام موجودات است بنابراين دشمنان ائمه نيز از اين لطف برخوردار بودند، لطف و كرامت ائمه شامل حال عموم انسانها بود لذا به دشمنان خود نيز پناه مي دادند.
موضوع پناه دادن امام سجاد ـ عليه السلام ـ به بني اميه در جريان شورش مردم مدينه در سال 62 يا 63 هـ رخ داد و به فاجعة «حَرّه» مشهور گرديده است. كه پس از شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ مردم مدينه كه محل سكونت صحابه و تابعين بود به خشم آمدند. حاكم مدينه «عثمان بن محمد بن ابي سفيان» گروهي از بزرگان شهر را به نمايندگي از طرف مردم مدينه به دمشق فرستاد تا از نزديك، خليفه جوان را ببينند و از لطف وي برخوردار شوند و پس از بازگشت به مدينه، مردم را به اطاعت از حكومت وي تشويق نمايند از آنجا كه يزيد نه از تربيت اسلامي برخوردار بود و نه، مشاوراني لايقي داشته كه به او توصيه كنند كه حداقل در حضور آن هيئت رفتار سنجيده اي داشته باشد يزيد در حضور آنها از شرابخواري و سگبازي و تشكيل بزمها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور كوتاهي نكرده، اما پذيرايي با شكوهي از آنان در كاخ خود به عمل آورد و هدايا و خلعتهاي گرانبها و بالغ بر پنجاه هزار و صد دينار بخشيد. او فكر مي كرد كه آنان با دريافت اين پولها و با آن پذيرايي جانانه در كاخ سبز دمشق، در بازگشت به مدينه، از او تمجيد و تحسين خواهند كرد اما اين ديدار نه تنها به نفع او تمام نشد بلكه كاملاً نتيجه معكوس داشت.[1]
نمايندگان بجز منذر بن زبير كه «به بصره رفت» به مدينه بازگشتند و در اجتماع مردم اين شهر اعلام كردند كه: «ما از نزد شخصي برگشته ايم كه دين ندارد، شراب مي خورد، تار و طنبور مي نوازد، سگبازي مي كند و زنان خوش آواز درمجلس او دلربايي مي كنند و با مشتي دزد و خرابكار به شب نشيني مي پردازد، اينك شما را شاهد مي گيريم كه او را از خلافت بركنار كرديم.»[2] به دنبال اين جريان مردم مدينه با عبدالله پسر حنظله بيعت كردند و حاكم مدينه و همه بني اميه را از شهر بيرون راندند، ولي در نهايت قيام مدينه توسط مسلم بن عقبه مأمور يزيد سركوب شد و به شكست انجاميد.
قبل از شكست قيام وقتي قيام كنندگان بني اميه را بيرون مي كردند، مروان از امام خواهش كرد كه همسر و خانوادة او در حرم امام باشند، امام نيز با بزرگواري پذيرفت. و در طي اين مدتي كه مدينه دست خوش قتل و غارت بود خانه امام سجاد ـ عليه السلام ـ مأمن خوبي براي پناهندگان بود.[3] اما اين عمل امام از خوي جوانمردي آن حضرت نشأت مي گرفت براي اينكه امامان در حد اعلاي اخلاق بودند كه حتي به دشمنان نيز پناه مي دادند چنانچه پيامبر ابوسفيان را بعد از آن همه دشمني در فتح مكه بخشيد و همچنين اميرالمؤمنين مروان را در جنگ جمل بخشيد زيرا آنان از خصلتهاي عاليه انساني برخوردار بودند چنانكه امام سجاد مي فرمود: اگر شمشيري را كه با آن پدرم را كشته اند نزدم امانت بگذارند به آن خيانت نمي كنم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. امام زين العابدين، مهدي آيت اللّهي.
2. حضرت امم زين العابدين، احمد علي عابدي.
3. پيشوايان اسلام، امام چهارم پاسدار انقلاب خونين كربلا، علي اكبر حسني.
4. حضرت امام زين العابدين، احمد علي عابدي.
5. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ك: پيشوايي، مهدي، سيره پيشويان، قم، مؤسسة تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السلام ـ ، 1372 هـ ش، ص 255ـ254.
[2] . بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الأشراف، بغداد، مكتبه المثني، ج 4، ص 30.
[3] . ر.ك: پيشوايي، مهدي، «پيشين»، ص 259.