فارسی
يكشنبه 11 آذر 1403 - الاحد 28 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 6
100% این مطلب را پسندیده اند
تاریخ انتشار : 13 ارديبهشت 1402 ساعت 5:33 بعد از ظهر

به مناسبت سالگرد ارتحال زعیم عالیقدر جهان تشیع؛

آیت الله بروجردی از نگاه استاد انصاریان

در این مطلب به برخی از ویژگی‌های شخصیتی و ابعاد وجودی آیت الله بروجردی از کلام استاد حسین انصاریان می‌پردازیم. 
آیت الله بروجردی از نگاه استاد انصاریان

در روز دوازدهم شوال سال 1380 هجری قمری، آیت الله العظمی بروجردی، زعیم عالیقدر جهان تشیع پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه نشر معارف دین و اهل بیت(ع)، چشم از جهان فروبست.

 

به مناسبت شصت و چهارمین سالگرد درگذشت آیت الله بروجردی، در این مطلب به برخی از ویژگی‌های شخصیتی و ابعاد وجودی این مرجع عالیقدر جهان تشیع از کلام استاد حسین انصاریان می‌پردازیم. 

 

* شخصی حدود 15 سال در درس آیت الله العظمی بروجردی قدس سره شرکت داشت و خود از مراجع تقلید دوره ما شد و بنده چند سالی دروس حوزه را در محضر ایشان تلمذ کردم؛ بنده به این استاد خود عرض کردم که شما که حدود 15 سال محضر آیت الله بروجردی قدس سره بودید، ایشان را در جمله ای به من معرفی کنید. این استاد بعد از کمی فکر کردن، بیان کرد که آیت الله العظمی بروجردی قدس سره مرد الهی بود؛ مرد هوای نفس و سروری و مقام در شان زائل آن نبود؛ تمام درون و برون او از خدا پر بود؛ زنده بود برای خدا، عبادت کرد برای خدا، خدمت کرد برای خدا، مرجعیت داشت برای خدا.  آیت الله بروجردی قدس سره در قلب خود، بخل، حرص، ریا، کینه، عصبیت و حسد را راه نداد و تمام رذائل اخلاقی مربوط به قلب را دفع کرد.  نشستن مقابل قلب و جز خدا را نپذیرفتن، تقوای همه جانبه، عمل صالح، علمی که نورالله است و تبلیغ دین خدا مجموعه ارزشمندی از زندگی پربرکت آیت الله بروجردی قدس سره است. (شوال 1401- قم، مسجد اعظم)

 

*کسانی که پیرو پیغمبر(ص) هستند، به‌طور عجیبی مورداعتماد مردم هستند. هشتاد سال پیش از پاکستان، عراق، ایران، افغانستان و اروپا میلیون‌ها تومان پول برای آیت‌الله‌العظمی بروجردی می‌آمد. میلیون‌ها تومان در هشتاد سال پیش می‌دانید یعنی چه؟! وجود مبارک ایشان در 88سالگی از دنیا رفت. من برای دفنش بودم و بالای قبر ایستاده بودم. چهارده سال است که سالگردش را در قم به منبر می‌روم. از بس ارزش‌ در ایشان بوده، در این چهارده‌سال یک منبر تکراری نرفته‌ام. وقتی او را در قبر گذاشتند و زندگی‌اش را بررسی کردند، دیدند در این 88 سال، حتی یک ریال از پول‌هایی که از همه نقاط جهان به نام سهم امام برای او می‌آمد، خرج خانه، خودش و لباسش نکرده و هیچ‌چیزی را برنداشته است. (صفر 1401- سمنان، مهدیه اعظم)

 

* آیت‌الله‌العظمی بروجردی زمان خودش اعلم علمای شیعه بوده و بالاترین از خودش نبوده؛ این انسان اعلم به حضرت آیت الله گلپایگانی می‌نویسد: «حضرت آیت‌الله سید جمال‌الدین گلپایگانی، حسین بروجردی را نصیحت کنید». این انسانیت، حکمت، نورانیت و لمس رحمت‌الله است. (محرم 1401- تهران، حسینیه حضرت ابوالفضل(ع))

 

* البته بايد بگويم که آقاي بروجردي در گريه کردن براي أبي عبدالله(عليه السلام)، حرف اول را مي‌زد. در روز چهارشنبه که صبح فردای آن روز، ساعت هفت از دنيا رحلت کردند، وقتی روی تخت نشسته بودند، يک روز مانده به رحلت، فرمود: يک نفر را از دفاتر محضر به منزل ما بياوريد، چون پزشک اجازه نمی‌دهد که من از تخت پايين بيايم! اطرافيان ايشان فوراً به يکی از دفاتر ثبت اسناد مراجعه کرده و مسئول مربوطه را سوار ماشين کردند و آوردند. ايشان فرمودند: من چند قطعه زمين از مرحوم پدرم در بروجرد دارم، خانه‌ای قديمی هم در قم دارم، اما پول‌هايي که دارم مِلک خودم نيست و سهم امام(عليه السلام) است، ثلث مال من از زمينِ بروجرد و منزلِ قم را همين الآن در جلوي چشم من بنويس که وقف وجود مقدس حضرت أبي عبدالله الحسين(عليه السلام) است و بايد براي امام حسين(عليه السلام) خرج شود !ايشان نفرمود: بنويس که کتاب‌هاي من براي عالَم آخرت به دادم برسد، نوشته‌هايم به دادم برسد، عبادات من به دادم برسد، مرجعيت من و مسجد اعظمی که ساختم به دادم برسد؛ بلکه فرمود: همه اينها را بنويس که برای أبي عبدالله(عليه السلام) است تا من امضاء کنم، چون راه نجات ما حسين است، نه نماز و نه مسجدسازي! (جمادی‌الاول 1400- تهران، حسینیه همدانی‌ها)

 

* مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی سال آخر عمرشان (88 سالگی) فرمود: من در این 88سال، پنج دقیقه از عمرم را ضایع نکرده‌ام. بی‌خودی که انسان، بروجردی ، شیخ انصاری یا علامهٔ حلی نمی‌شود! (جمادی‌الاول 1400- مسجد جامع زاهدان)

 

* مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی یک دفتردار داشتند که من دیده بودم. مرد بزرگوار و دانایی بود. از جوانی خدمت آقای  بروجردی بود و چند سال هم بعد از فوت آقای  بروجردی زنده بود. من آن‌وقت هم او را می‌دیدم. ایشان می‌گفت: گرمای قم بیداد می‌کرد، برای همین هم، ما خانه‌ای را برای آقای بروجردی در روستای وشنوه که در چهل‌ کیلومتری شهر قم است، اجاره کردیم. جوی آبی در حیاط این منزل بود که از بالا می‌آمد و از پایین باغ هم بیرون می‌رفت. یک بار که از خرید برگشتم، همین که کلید انداختم و درِ آن باغ کوچک را باز کردم، دیدم صدای گریه شدید آیت‌الله‌العظمی بروجردی می‌آید. من ترسیدم و پیش خودم گفتم چه اتفاقی برای ایشان افتاده یا چه خبر ناگواری به او داده‌اند که این‌گونه گریه می‌کند! وقتی آمدم، دیدم روی آن فرش کهنه‌ای نشسته است که قبل از رفتنم لب جوی آب انداخته بودم. آنجا نشسته و آب جوی را تماشا و زارزار گریه می‌کردند. سلام کردم و نشستم، بعد عرض کردم: چرا این‌قدر شدید گریه می‌کنید؟ چه شده است؟ به جوی آب اشاره کردند و شعر حافظ را خواندند و به گریه‌شان ادامه دادند. بعد به من گفتند: حاج محمدحسین! این آبی که می‌رود، برمی‌گردد؟ گفتم: نه آقا! گفتند: هشتاد سال از عمرم رفته است، برمی‌گردد؟ گفتم: نه آقا! گفت: برای عمر رفته‌ام گریه می‌کنم که پروردگار یک بار به آدم عمر می‌دهد و تکرار نمی‌شود. گریه‌ام از این است که آیا من از این عمرم بهرهٔ درستی گرفته‌ام یا عمرم ضایع و تباه شده است! این حرف امیرالمؤمنین(ع) است: «الفِكرُ يُوجِبُ الاعتِبارَ». چقدر هم به‌سرعت می‌گذرد! این درس است. (محرم 1400- خوی)

 

* شما عکس‌های افرادی، مثل آیت‌الله‌العظمی بروجردی، شیخ انصاری، میرزای شیرازی یا میرزا حسن آشتیانی را نگاه کنید، اینها عکسشان هم نور دارد! مرحوم حاج میرزا حسن نوری از علمای قم می‌فرمود که وقتی آقای بروجردی در هامبورگ آلمان زمین خرید تا مسجد بسازد، یک دفتر بیست‌متری در آن زمین برای مراجعۀ مردم درست کردند. هنوز مسجد هم ساخته نشده بود. کنار دریاچۀ آلستر، عکس و نقشۀ مهندسی ساختمان و کنارش هم عکس آیت‌الله‌العظمی بروجردی را زده بودند. ایشان می‌گفت تا آن‌وقت که من خبر دارم، 25 نفر از این مردان و زنان و جوانان آلمانیِ مسیحی، با دیدن عکس آقای بروجردی شیعه شدند؛ فقط با دیدن عکس ایشان، نه دیدن خودشان! ارزش در چهره نمایان است و خودش را نشان می‌دهد. (محرم 1400- تهران، آستان مقدس امامزادگان عینعلی و زینعلی)

 

* یکی از علمای بزرگ که در شهرستانی بود و من سالی یک بار را به دیدنش می‌رفتم. اهل دل، اهل حال، اهل خدا و اهل خلوص بود و در حدی هم چشم داشت. ایشان مدتی هم از شاگردان مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود و خاطرات زیادی از ایشان داشت که برخی از آنها را بی‌واسطه برای خود من نقل کرد. از جمله گفت: ایشان در سن بالاتر از هشتاد با آن کار زیاد، حدود دو ساعت در سحر برای عبادت بیدار بودند. همچنین تا آخر سورهٔ توبه را حفظ بود و قرآنش ترک نمی‌شد. ظهر و شب به اینجا می‌آمد و نماز می‌خواند. من هم به ایشان اقتدا کرده بودم. در جلسۀ استفتای فقهی هم شرکت می‌کردند و درس هم می‌دادند. یک انسان 80-88 ساله که دیگر سن او اقتضای این‌همه کار را نمی‌کرد، ولی ایشان انجام می‌داد! این عالم بزرگ در دوسه باری که به آن شهرستان رفتم، برای من تعریف کرد و گفت: هر وقت ایشان (یک بار هم من همین جریان را دیدم) خسته می‌شد، نمی‌گفت متکایی بگذارید تا من بخوابم، تکیه‌گاهی بگذارید تا من تکیه بدهم یا فعلاً درِ منزل را ببندید و دو ساعت کسی را راه ندهید تا خستگی من برطرف شود. ایشان خیلی که خسته می‌شد، دو پلک چشمشان را روی هم می‌گذاشتند و یک بار «یا اللّه» می‌گفتند، تمام خستگی‌شان می‌پرید. این اتصال است! (ذی‌الحجه 1400- قم، مسجد اعظم)

 

* آیت الله بروجردی وقتی وارد قم می‌شود، کلاً حوزهٔ قم حدود هفتصد طلبه داشت، فقیرانه زندگی می‌کردند و با مشکلاتی روبه‌رو بودند. حدود شانزده سال، طلبه‌های قم را به هفت‌هزار نفر تبدیل می‌کند و در بین اینان، چه دانشمندان، فقیهان، مفسّران و نویسندگانی تربیت می‌شوند! کم‌کم خیر کثیر وجودش به حوزه‌های دیگر ایران هم شروع به تلألؤ و اشراق می‌کند. سپس حوزه‌های اهل‌سنت هم کم‌کم از وجود این خیر کثیر الهی آگاهی پیدا می‌کنند و مشتاقانه با ایشان رابطه برقرار می‌کنند. این رابطه نهایتاً منجر می‌شود که مرجع بزرگ اهل‌سنت فتوا بدهد و بگوید مردم مسلمان معنا ندارد که ملزم به چهار مذهب باشند و بعد می‌گوید: «یَجُوز» بر همهٔ مسلمانان که در کل عبادات و معاملاتشان از فقه آل‌محمد پیروی کنند. این یک شعاع از خیر کثیر وجود آیت‌الله‌العظمی بروجردی است که موجش از کشورهای اسلامی هم گذشت و کم‌کم وارد آمریکا و اروپا شد. (شوال 1400- قم، مسجد اعظم)

 

* آیت‌الله‌العظمی بروجردی در این نود سال عمرش، حرف بی‌دلیل، بی‌ریشه، بی‌ربط، خلاف عقل و شرع نزد. به‌طور عجیبی هم در حفظ آبروی مردم پافشاری داشت. آن‌وقت‌ها تلفن زیاد نبود و از این وسایل الکترونیکی هم نبود، در شهری خیلی دور از قم، یک روحانی خودش را بین مردم جا انداخته و باورانده بود که من وکیل آیت‌الله‌العظمی بروجردی هستم، مردم هم به او سهم امام می‌دادند، اما رسید نمی‌آورد و می‌گفت: من وکالت دارم و اینها را در راهی خرج می‌کنم که باید خرج بکنم. شاید چهار پنج سال پول‌های مربوط به آیت‌الله‌العظمی بروجردی را گرفته بود که یکی از تاجرهای آن شهر به‌طور اتفاقی به قم می‌آید و می‌گوید: من این دفعه یک پول حسابی بردارم و به دست خود آیت‌الله‌العظمی بروجردی بدهم. پول را می‌آورد، او را خدمت ایشان می‌برند و کل پول را به آیت‌الله‌العظمی بروجردی می‌دهد؛ این داستان را که من می‌گویم، برای هفتاد سال پیش است و آن‌وقت مثلاً 20-25هزار تومان که تقریباً با آن پول می‌شد شش‌تا خانهٔ معمولی(نه کاخ سعدآباد) در تهران خرید. بعد به آقای بروجردی می‌گوید: یابن رسول‌الله، فلانی وکیل شماست؟ آقای بروجردی که اسم وکلای خودشان در شهرها را در دفتری نوشته بودند، دفتر را در فاصلهٔ زیاد از تاجر باز می‌کنند و می‌بینند که چنین کسی وکیل ایشان نیست؛ به آن تاجر می‌گوید: هرچه پول به او داده‌ای و هرچه مردم به او پول داده‌اند، قبول است؛ اما چون خرج من در قم زیاد است، از این به بعد، شما و دوستا‌نتان که در آن شهر سهم امام می‌دهند، پول را برای خود من بفرستید. این آبروداری است و ما باید روش زندگی را از اینها یاد بگیریم. (محرم 1399- خوی، مصلی امام خمینی(ره))

 

* عالمانی در محضر نورانی مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی نشسته بودند و هر کدام گوشه‌ای از خدمات این مرد بزرگ را به علم، فقه، مردم، دنیای اسلام و مکتب اهل‌بیت بیان کردند، ایشان هم گوش می‌دادند و عکس‌العملی نشان نمی‌دادند. مرد بزرگواری که در آن مجلس بود، نوشته است: عالمی هم به دیدن ایشان آمده بود، به ایشان فرمود که شما هم چیزی برای گفتن داری؟ مثل اینکه منتظر بود بگوید، عرض کرد: بله چیزی دارم که بگویم. آیت‌الله‌العظمی بروجردی با آن عاطفه، مهربانی و اخلاق کریمانه‌اش فرمود: مطلبتان را بفرمایید. پیرمرد عالم با حال خاصی گفت: «خَلِّصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النَّاقِدَ بَصِيرٌ بَصِیر» عمل باید خالص باشد! آن زرگری که می‌خواهد عمل را ارزیابی کند، بصیر است بصیر است. بینای به شخص، عملش، نیتش و عمق عمل اوست؛ آن مرد این را گفت و سکوت کرد و به پهنای صورت آیت‌الله‌العظمی بروجردی اشک سرازیر شد. همه ما هم در حد ظرفیت خودمان، باید این حال را داشته باشیم که وقتی یک آیه، مخصوصاً آیات عذاب قرآن یا روایت یا حقیقتی را شنیدیم، حالمان تغییر کند و بی‌تفاوت نمانیم. (ذی‌الحجه 1399- قم، مسجد اعظم)

 

*  من جوان دوازده‌سیزده ساله بودم و وقتی به ایشان اقتدا می‌کردم، در رکوع و سجود ایشان خسته می‌شدم؛ چون ایشان در 88 سالگی، ذکر رکوع و سجودش هفت بار بود و دعای قنوتش هم طولانی بود. اگر ایشان نمی‌توانست به مسجد بیاید، عذری داشت و نمازش را در خانه می‌خواند، خادمش(من او را هم دیده بودم) می‌گفت: اگر نمازش را در خانه می‌خواند، چه نماز مغرب و عشا و چه نماز ظهر و عصر(آدم دیگر خیلی نمی‌تواند نماز ظهر و عصر را باور کند، ولی باید باور کرد)، داخل اتاق می‌رفت و در را از پشت می‌بست. بعد ما می‌فهمیدیم که وقتی چِفت در را بلند کرد، یعنی می‌توانیم داخل برویم. من یک پیراهن از بقچهٔ لباسشان به دستم بود که داخل بروم و پیراهنشان را بعد از نماز عوض کنند؛ چون از بس در نماز اشک ریخته بود، این پیراهن خیس بود. این‌طوری از خدا گدایی می‌کرد! (ذی‌الحجه 1399- قم، مسجد اعظم)

0
100% (نفر 6)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

گزارش تصویری از نشست اساتید و مدیران مجمع ...
گزارش تفصیلی از مراسم پاسداشت خدمات علمی و ...
گزارش تصویری مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی ...
مراسم پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی استاد انصاریان
دیدار استاد انصاریان با دکتر محمد مهدی احمدی ...
پیام استاد انصاریان در پی شهادت سیدحسن نصرالله
گزارش تصویری آیین افتتاح کتابخانه عمومی امام ...
افتتاحیه کتابخانه عمومی امام سجاد(ع)
پيام تسليت استاد انصاريان به ملت فلسطين
پیام تسلیت استاد انصاریان در پی حادثه پاراچنار

بیشترین بازدید این مجموعه

برگزاری نشست سازمان‌های اسلامی بخش ...
عرضه دايرةالمعارف «فرهنگ و تمدن اسلامی» به زبان ...
انتقاد رسانه‌های اسلام‌گرای ترکیه از اردوغان ...
نماز دهه اول ذی الحجة
گزارش تصویری / عاشورای حسينی - تهران
35 هزار نیروی امنیتی امنیت زائران کربلا را تأمین ...
گزارش تصویری/ تشییع نمادین تابوت حضرت زهرا(س) در ...
گزارش تصویری/ حال و هوای شب‌‌های ماه رمضان در ...
استاد انصاریان: ملت با حضور پرشور در مراسم عزای ...
استاد انصاریان: شبهه‌افکنی معبودان ساختگی ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^