هجده روز از بهترین ماه خدا سپری شد. و امشب وعده دیدارمان فرا رسیده است. هر آنچه در همه شبهای سال انجام دادیم، گذشت.
امشب، زمان جبران گذشته است، دست نیاز و تضرع به درگاه پروردگار دراز میکنیم و از درگاه خداوند آمرزش میطلبیم بر آنچه از سر غفلت انجام دادهایم و با دلی پر از امید به فردایی بهتر، خویش را برای تزکیه نفس آماده میکنیم.
شب قدر، شب آمرزش گناهان و تعیین سرنوشت یک ساله ماست. اما نکتهای را که نباید از آن غفلت کنیم، همت و تلاش، برای دستیابی به این موهبت الهی است...
بررسی فضایل و ویژگیهای شب قدر و آنچه باید در این شب عزیز صورت پذیرد تا به مواهب الهی آن دست یابیم، موضوع سخن استاد حسین انصاریان است که در گفتگو با خبرنگار قدس، به آن پرداخته شد.
استاد! در یک نگاه کلی، علت عظمت شبهای قدر را در چه میبینید؟
عظمت شب قدر را باید از چند جهت مورد توجه قرار داد؛ یکی اینکه چنین شبی نزد پروردگار آن قدر اهمیت دارد که یک سوره مستقل از 114 سوره قرآن کریم، تحت عنوان «قدر» نازل شده است. اینکه خداوند مهربان، یک سوره را در قرآن به نام چنین شبی اختصاص داده و با تمجیدی که در همین سوره از شب قدر کرده، از عظمت آن در پیشگاه مقدس پروردگار حکایت دارد. البته عنصر «زمان» با عنصر «مکان»، فرقی نمیکند ولی وقتی که خداوند به یک زمان یا مکان و یا حتی به یک ساختمان نظر خاصی دارد، شرافت پیدا میکند. خانه کعبه تشکیل شده است، این قدر عظمت دارد که از همه خانههایی که در جهان بوده و هست، مهمتر است. این به خاطر عنایت خاص حضرت حق است که آثار آن نظر هم در مناسک حج ظهور دارد. در قبله بودنش و در نماز نمازگزاران عالم ظهور دارد. شب قدر هم این گونه است. نظر خاصی که خداوند به این شب داشته، به آن ارزش، شرافت و عظمت داده است. پس وقتی قرآن سوره خاصی به نام این شب دارد و از آن تمجید شده، نشان میدهد که شب «قدر» زمان ویژه و خاصی است.
آیا انتخاب این شب را در ظرف زمانی ماه رمضان، میتوان دلیلی بر عظمت آن دانست؟
بله! همین طور است، زیرا یکی دیگر از ویژگیهای خاص شب قدر این است که خداوند بزرگ، این شب را در ماه مبارک رمضان قرار داده است. خود ماه مبارک رمضان در پیشگاه پروردگار، ماه خاصی است. یقیناً از یازده ماه دیگر قمری، از نظر معنویت مهمتر و بالاتر است. چنانکه در دعاهای روز هم میخوانیم: «شرفته و عظمته و کرمته علیالشهور...» و از دوازده ماه قمری هم تنها ماه مبارک رمضان است که اسمی از آن در قرآن به میان آمده است. شب قدر، یک شب بیشتر نیست ولی در حقیقت ماهی پرعظمت مثل رمضان، ظرف چنین شبی است و این دومین منظرگاه فضیلت شب قدر است.
و تعیین سرنوشت انسانها و تقدیر آینده آنان، دیگر فضیلت قدر...
اتفاقاً «قدر» بودن، دیگر منظرگاه فضیلت این شب نورانی است. «قدر» مصدر و به معنای اندازهگیری است. یعنی چنین شبی، خداوند متعال پرونده بندگانش را برای یک سال، اندازهگیری میکند و سرنوشت بندهاش در این شب مشخص میشود؛ مما این دلیل بر این نیست که این مساله اجباری انجام میگیرد؛ یعنی گفته شود که چون خداوند چنین رقم زده، پس هیچ تخلفی از این رقم، نمیتوان کرد. یک نفر در یک سال بعد از شب قدر نمیتواند بگوید که خوبیها، عبادات و کرامات من اجباری است و چون برای من نوشته شده بود، پس باید تحقق پیدا میکرد. یا کسی نمیتواند بگوید از این قدر تا آن قدر اگر من انواع گناهان را مرتکب شدم، به این خاطر بوده که برایم مقدر کرده بودند. این تعبیر و معنای درستی از قدر نیست. آن فرد که شایستگی و لیاقت به خدا نشان دهد، خدا بر اساس لیاقت و باطنش و براساس درون و اندیشه صحیح او، برایش پرونده زیبایی تقدیر میکند و آنکه لیاقت نشان ندهد و تکبر نشان داده و از پروردگار رو برگرداند، در نهایت خداوند متعال، او را به خودش واگذار میکند. یعنی آنچه را که در پرونده او مقدر میکند، او را به خودش واگذار خواهد کرد. و این یک منظرگاه دیگر از فضیلت شب قدر است.
استاد! نزول قرآن در این شب، عظمت و قداست آن را دو چندان میکند، رابطه بین نزول این کتاب هدایتگر آسمانی با این شب با عظمت در چیست؟
خداوند چنین شبی را شب نزول دفعی قرآن قرار داده است و سوال این است که آیا انسان به وجود آمده بود یا خیر؟ آنچه که پیداست، ماههای قمری وجود داشتهاند چنان که در قرآن این موضوع بیان شده است، پس نظام ماههای قمری قبل از انسان بوده است. احتمالاً در ماه رمضان قبل از وجود انسان و یا در زمان بعثت پیغمبر(ص)، در شب قدر کل قرآن مجید را از پنهان علمش به لوح محفوظ ظهور داده و بعد هم جبرئیل آن را برای پیغمبر(ص) نازل و قرائت میکرد. پس شب قدر، ظرف نزول کل قرآن است. حال باید گفت قرآن را برای چه فرستادهاند؟
«هدی للمتقین» برای آنان که بخواهند خودشان را از عذاب آخرت حفظ کنند، هدایت است و آنان که نخواهند خود را از این عذاب حفظ کنند قرآن برای آنان هدایت نخواهد بود. قرآن آمده برای اینکه مردم را از دوزخ نجات دهد و به بهشت برساند. به فرموده پیغمبر(ص)، قرآن خیر دنیا و آخرت مردم است. پس این هم از فضای دیگر شب قدر میباشد که این شب، ظرف کتاب خدا ـ قرآن مجید ـ است.
در سوره مبارکه قدر از برتری این شب بر هزار شب سخن گفته شده است، دلیل این تعبیر چیست؟
دیدگاه دیگری که در فضایل شب قدر مطرح میباشد، این است که به بیان قرآن مجید، این شب از هزار ماه برتر است و این برتری از نظر انرژی، معنویت و نورانیت میباشد، و فضیلت آن از سیهزار شب، برتر است.
در ادامه این آیه، آیه دیگری از نزول فرشتگان در این شب، میگوید...
این شب در هر سال، شب نزول ملائکه است؛ «تنزل الملائکه والروح»؛ روح همان جبرئیل است و در این شب علاوه بر فرشتگان، جبرئیل هم به زمین نازل میشوند. در روایات آمده است که ملائکه در این شب نازل میشوند و خدمت امام عصر(عج) میرسند و سرانجام یک سلسله مسایل معنوی با ایشان مطرح میشود که ایشان قطعاً برای امت، درخواستهایی از پروردگار دارند و به ملائکه منتقل میکنند و همین نزول ملائکه، یک سلسله امور مثبتی را برای کره زمین به دنبال دارد و مجموعه اینها، تقریباً دورنمای مسایلی است که میتوان راجع به قدر گفت.
حکمت مشخص نبودن شب قدر، از جمله مباحثی است که به طرق مختلف مطرح شده است. نظر جنابعالی در این باره چیست؟
روایتی در باب دعا وجود دارد که معصوم(ع) میفرماید: گاهی بندگان خدا دعا میکنند، شرایط استجابت دعا هم آماده است ولی این دعا مستجاب نمیشود. از ائمه(ع) سوال شده است که با وجود آماده بودن شرایط، چرا این دعا مستجاب نمیشود؟
ایشان پاسخ دادهاند: خدا فرموده اگر دعای این بنده را مستجاب کنم، خیالش راحت شده و دیگر نخواهد آمد. مستجاب نمیکنم تا دوباره برگردد. چون صدای او و دعای او را دوست دارم. این موضوع را به شب قدر هم میتوان منتقل کرد. اگر این شب را در میان سه شب گم کردهاند، برای آن است که خدا دوست دارد مردم سه شب احیا بگیرند. سرانجام یکی از این شبها به طور قطع، شب قدر است و دو شب دیگر هم مورد محبت خداست؛ یعنی خدا خواسته که بندگانش به زیارتش بروند.
یکی از اهداف عبادت و احیا در شبهای قدر، ایجاد تحول روحی در شخصیت انسانهاست. نسبت این شب را با تحولات روحی و رفتار انسانها، چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجا که مردم در این شب، آمادگی روحی بیشتری دارند، چنانچه هنرمندی هم برای آنها در شب قدر سخنرانی کند و احیا بگیرد، درصد بالایی از مردمی که در آن احیا هستند، توبه و ترک گناه میکنند و در آنها ایجاد تحول میشود. زندگی دوبارهای را شروع میکنند و از زندگی مادی صرف به زندگی انسانی و الهی میرسند.
انسانها برای درک هر چه بهتر فضایل شب قدر، وظایفی بر عهده داشته و به آمادگیهایی محتاجند. در این زمینه چه رهنمودی دارید؟
بهترین راهش این است که زمینه ترک گناهانی را که به آن عادت دارند، با کمک گرفتن از خدا آماده کنند و اگر بخواهند در شب قدر، خدا قبولشان کند، در مرحله اول، واجب است که از حقالناس پاک شوند.
چون خداوند عزوجل، هم به حضرت عیسی(ع)، هم به حضرت موسی(ع) و هم به پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) فرموده کسی که به ناحق، حقوقی از مردم را بر عهده دارد و نمیدهد، او را نمیپذیرم. چنین فردی ملعون است، چنین شخصی تا به دنبال جبران مافات نباشد و تا به دنبال رضایت مردم با پدر و مادری که مورد ظلمش واقع شدهاند و یا زن و بچهای را که مورد ستم او قرار گرفتهاند را جلب نکند، مطمئن باشد که راهش نخواهند داد.
چه توصیهای برای حفظ و استمرار تحولات روحی حاصل از این شبها دارید؟
بهترین توصیه، همان توصیه پیامبر(ص) به علی(ع) است. پیغمبر(ص) به امیرالمومنین(ع) در این رابطه فرمودند: «خدایا، علی را در این زمینه کمک کن.» وقتی علی(ع) بدون کمک خدا نتواند حرکت کند، حساب ما روشن است. ما آنچه را که از خدا گرفتیم، در طول سال باید یادمان باشد که عاجزانه از خدا بخواهیم این داده و عنایتش را از ما پس نگیرد و خود این دعا، از دعاهای مستجاب است.
عافیتی را که گفتهاند در این شب از خدا بخواهید، در چه زمینههایی معنا پیدا میکند؟
سلامت بدن، فکر، روح، اخلاق، عمل، دنیا و آخرت خود و خانواده است. عافیت، کلمهای جامعه و غیر از سلامت جسمانی است.
و سخن آخر...
امیرالمومنین(ع) که شب نوزدهم، شب ضربت خوردن و شب بیستو یکم شب شهادت ایشان است، در آخرین لحظههای حیات، به جای اینکه «لاالهالاا...» بگوید و شهید شود، یا دعا بخواند و ذکر بگوید، وصیتنامهای را تنظیم کرده که به تمام مردم کره زمین تا قیامت درس داده است. از روش انسان نسبت به خدا، روش انسان در برابر مردم، رفتارش نسبت به ایتام، روشش نسبت به قرآن و حتی از روش برخورد با دشمن هم توصیههایی دارد؛ یعنی حتی سفارش قاتلش را میکند.
به فرزندانش میگوید: «در تاریکی شما نبودید و این مرد فقط یک ضربت به من زده است. اگر خودم زنده ماندم، میدانم چکار کنم.» به فرزندانش میفرماید: «اگر از دنیا رفتم، بیشتر از یک ضربت به او نزنید که ضربت دوم حرام و خلاف شرع است. نگذارید بدن او به دست مردم بیفتد. مردم به خاطر ضربهای که از کار او خوردهاند، ممکن است با نوک خنجر، شمشیر و یا چوب، بدنش را مثله کنند. پیغمبر(ص) اجازه نداده که حتی بدن بدترین دشمن هم مثله شود.» توصیه میکنم مردم بیایند و در شب قدر این وصیت را دقیق بخوانند و آن را سرمشق راه زندگیشان قرار دهند.
اگر انسان، اقتدای به علی(ع) کرد، شیعه اوست. امیرالمومنین(ع) یک دستورالعمل جامع و یک نسخه کامل، به عنوان وصیتنامه در شب بیستو یکم ارایه کردهاند که همه چیز در آن وصیت هست. یکی از جملات مهم ایشان در این وصیتنامه این است که: «شما را به نظم در امور سفارش میکنم.» این سخن یعنی اینکه مردم در همه امور خود، اهل نظم و قانون باشند. به قانون دولت و به قانون خدا، به قانون خانه و به قوانین اجتماعی احترام بگذارند تا کشور سر و سامان گرفته و مشکلات حل شود. مردم، این وصیت مولا علی(ع) را معیار و میزان قرار داده و به آن اقتدا کنند.