مىگويند: گروهى به عيادت مريضى رفتند، در ميان آنان جوان لاغر اندامى بود، مريض به او گفت: اين لاغرى تو از چيست؟ پاسخ داد: علّتش امراض و اسقام است.گفت: تو را به خدا قسم حقيقت حالت را به من بگو. جوان گفت: شيرينى دنيا را چشيدم تلخ بود، زر و زيورش نزدم كوچك ...
آيا ارزشى بالاتر از اين هست كه يك وجود مقدّس بىنهايت از موجودى ذليلِ و ضعيف و مسكين اظهار رضايت كند؟ يا مثلًا، مامور كوچكى در دربار فرعون باشد و هيچ كس او را حساب نكند، ولى با اتصال به مقام نبوت و كمك فكرش، تبديل به مؤمن آل فرعون بشود و آياتى از ...