از پیرمرد سالخوردهای نقل شده است که گفت: روزی، به مدینه رفتم. وقتی وارد شهر شدم، دیدم عدهای از بچهها دور هم جمع شدهاند و آتشبازی میکنند. کودک چهارپنج سالهای هم روی سکوی خانهای نشسته بود و این منظره را تماشا میکرد و غرق در فکر بود؛ یعنی ...