سركشى، نفسى است يا غيرى؛ به اين معنا كه كسى اندازه خود را نداند و از حدّ بگذرد.
فلسفه وجودى سركشى و ستمگرى اين است كه: انسان ظرفيّت وجود خويش را نمىشناسد و نفس خود را وجودى بىنياز و برتر مىپندارد. پس از مرز انسانى فراتر مىرود، به حق خود و ...
در يك سخن بايد گفت: كه طول حكومت شاه قاجار و ظلم و شقاوت بيشمارش، آن چنان مردم ايران را در خفقان فرو برده بود كه مردم، ديگر نسبت به محيط و جامعهشان، عادت كرده بودند؛ زيرا او درست چهل و شش يا هفت سال بود كه سلطنت مىكرد و كارش به خدايى رسيده بود، و ...