فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 21 از دعای 1 ( ناسپاسی انسان ها )

ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا ، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا ، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً ، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً .
پس از آن ما را (به رفتار طبق احكام خود) فرمان داده تا طاعت و پيرويمان را بيازمايد (معنى آزمايش خداى تعالى آنست كه با ما رفتار نمايد چون كسى كه مى‌خواهد ديگرى را امتحان كند وگرنه آشكار و نهان بر او يكسان است) و نهى نموده تا شكر و سپاسگزاريمان را آزمايش نمايد (و اينكه شكر فرموده طاعت نفرموده براى آنست كه شكر در اصطلاح به كار بردن هر نعمتى است در آنچه خداى تعالى براى آن قرار داده و با ارتكاب معاصى جور نمى‌آيد، پس نهى براى آزمايش سپاسگزارى است، حضرت صادق عليه‌السلام فرموده: شكر النعمه اجتناب المحارم يعنى شكر نعمت دورى گزيدن از حرامها است) پس از راه فرمانش پا بيرون نهاديم (خلاف امرش رفتار كرديم) و بر پشتهاى (مركبهاى) نهيش سوار شديم (گناهانى كه نهى فرموده بود به جا آورديم، و اينكه فرموده: راه فرمانش و پشتهاى نهيش، يكى را مفرد و ديگرى را جمع براى آنست كه راه امر او راه هدايت و رستگارى يكى است ولى نهى او گمراهى است كه داراى راههاى بسيار مى‌باشد، چنانكه در قرآن كريم «س 6 ى 153» فرموده: و ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه، و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله «و محققا اين راه من راست است آن را پيروى كنيد، و از راههاى ديگر نرويد كه شما را از راه حق دور مى‌سازد» و روايت شده: پيغمبر صلى الله عليه و آله خطى كشيده فرمود: اين راه رشد و هدايت است، پس از آن به سمت راست و چپ خطهائى كشيد و فرمود: اين راههائى است كه بر هر يك از آنها شيطانى است كه به آن دعوت مى‌نمايد) پس (با اين رفتارمان) به كيفر ما شتاب نكرد و در انتقام ما تعجيل ننمود بلكه بر اثر رحمتش از روى كرم و بزرگوارى با ما همراهى نمود، و به سبب مهربانيش از روى حلم و بردبارى بازگشت ما را (به راه راست) انتظار كشيد (با ما رفتار نمود مانند رفتار كسى كه ديگرى را چشم به راه است، و گفته‌اند: اطلاق بعضى از صفات مانند رحمت كه به معنى رقت قلب و نرمى دل است و آن مقتضى احسان و نيكى مى‌باشد بر خداى تعالى به اعتبار غايات و مقاصد است يعنى به اعتبار نتيجه‌ى آن است كه همان احسان باشد، نه به اعتبار مبادى و اصول افعال كه همان رقت قلب است، و يكى از محققين رحمه الله فرموده: اطلاق آن بر خداى متعال بر وجه اعلى و اشرف است، زيرا صفات هر موجودى بر حسب وجود او است، پس صفات جسم مانند وجودش جسمانيه و صفات نفس نفسانيه و صفات عقل عقلانيه و صفات خداى تعالى الهيه است، خلاصه عوالم با يكديگر اتفاق داشته برابر هم هستند پس آنچه از صفات كماليه در عالم ادنى يافت شود در عالم اعلى بر وجه ارفع و اشرف است)

استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - سید احمد فهری - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد تقی خلجی - محمد علي مدرسی چهاردهی - ابراهیم سبزواری - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^