ز نعمتهاى بىپايان عطايا
به قطرههاى باران ريگ و شنها
كه نتوانند او را در شمارش
سپاس تو ترا گويم ستايش
و در دل آرزو دارم برآيم
كه از اين عهده شكرت درآيم
و تا خود را رديف بندگانى
كه در شكر تو بودش زندگانى
به ذات كردگارت اى رحيما
چنان حمد و ثنا گويم كريما
كه چون پيشينيان از بندگانت
و هم آيندگان گوياى نامت
ترا من همچنان شكر و سپاسى
برابر نعمت تو در قياسى
ز هر چه آفريدى خلق پيشين
و يا آيندگان ارزانى از اين
به هر بنده ز نعمت از نعيمت
به ميزانى كه در وسع كريمت
كه ذات اقدست باشد سزاوار
ترا گويم ثنا اين حى غفار
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.