حمد، اظهار كمال محمود است.
حمد زبانى، همان اظهار كمال محمود در لباس الفاظ، حروف و كلمات است.
حمد عملى، اظهار كمال محمود در صورت عمل و كردار به عبادت و اطاعت بدنى است.
حمد حالى، اظهار كمال محمود در رتبه قلب و روح است. بنده خدا هنگامى مىتواند حق را مورد حمد حقيقى قرار دهد كه آينه وار ظرف وجود و اوصاف و افعال حق گردد؛ پس اطاعت واقعى تخلّق به اخلاق الهى است. تا عمل خالص مقبول افتد.
دعاى حضرت سجاد (عليه السلام) اشاره به عمل صالح دارد كه به درگاه الهى پذيرفته مىشود.
آن جا كه خداوند مىفرمايد:
حقايق پاك [چون عقايد و انديشههاى صحيح] به سوى او بالا مىرود و عمل شايسته آن را بالا مىبرد. و كسانى كه حيلههاى زشت به كار مىگيرند، براى آنان عذابى سخت خواهد بود و بىترديد حيله آنان نابود مىشود.
حمد، تنها به حق اختصاص دارد و واژه حمد به ويژه اگر هم با الف و لام بيايد، از يك نوع عموميّت برخوردار است كه شامل هر سپاس هم مىشود كه باز هم نوعى فرمانبرى از خداست.
روايتى از امام على (عليه السلام) به ما رسيده است كه:
هر كه دلش در برابر خدا تواضع داشته باشد، جسمش از طاعت خدا به ستوه نمىآيد.
حمّاد بن عثمان گويد: امام صادق (عليه السلام) از مسجد بيرون آمد، مركب ايشان گم شده بود، فرمودند:
اغراق در مدح و ستايش غير حق، عملى ناشايسته است؛ زيرا جز حق هر چه باشد محدود است و محدود نمىتواند وصف نامحدود داشته باشد ولى اغراق در ثناى نسبت به حق، چون از يك حقيقت نامحدود و واقعى برخوردار است، عملى شايسته است و موجب وصول و قرب به كمالات الهى مىگردد. پس قبل از درخواست از خداوند، او را به نيكى ستايش كن.
حضرت صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
در كتاب امير مؤمنان است كه حمد و ستايش پيش از درخواست است. پس هرگاه خداى عزّوجلّ را خواندى و به درگاهش دعا كردى او را تمجيد كن.
شكر نعمت دهنده، ريشه در فطرت آدمى دارد. پايه دينى نيز بر اين حقيقت روشن استوار است. از اين رو كفر و نافرمانى از عبادت و بندگى حق تعالى ريشه در ناسپاسى نعمتها دارد. چنان كه حق تعالى مىفرمايد:
و [نيز ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاس گزارى كنيد، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما مىافزايم و اگر ناسپاسى كنيد، بىترديد عذابم سخت است.
نكته قابل توجّه اين است كه حق تعالى در آيه فوق وعده عذاب را به صورت جمله تأكيد آورده است كه بر حتميّت عذاب به طور طبيعى كه لازمه و نتيجه قهرى نفس عمل است، دلالت دارد.
از لوازم بندگى و عبوديت، اعتراف به احسان و شمارش نعمتهاى الهى است كه خود نوعى حمد الهى است. همان گونه كه حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود:
منزه است خدايى كه اقرار بندگان به نعمتهاى خود را، ستايش قرار داده و اقرار به ناتوانى از سپاسگزارى را سپاس قرار داده است.
و حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد:
فضلش را از تو بازنداشته و پرده حرمتت را ندريده است، بلكه در نعمتى كه براى تو ايجاد مىكند و گناهى كه بر تو مىپوشاند و بلايى كه از تو دور مىنمايد چشم به هم زدنى از لطفش محروم نيستى، پس به او چه گمان مىبرى اگر او را بندگى كنى؟!
اين فرمانبرى تا چه حد ارزشمند است كه حضرت على (عليه السلام) در نامهاش به حارث همدانى مىنويسد:
در تمام كارهايت از خدا اطاعت كن كه اطاعت از خدا از همه چيز برتر است.
______________________________
(2)- بحار الأنوار: 75/ 90، باب 16، حديث 95؛ اعلام الدين: 186؛ كنز الفوائد: 1/ 278.
(3)- بحار الأنوار: 68/ 33، باب 61، حديث 13؛ الكافى: 2/ 97، حديث 18.
(6)- بحار الأنوار: 75/ 142، باب 21، حديث 37؛ تحف العقول: 283.