گناهان من بسيار است و شانههاى من در زير بار معاصى فرو خميده و بال و پر روح مرا در هم شكسته است.
من آن موجود مستمندم كه روزگارم در ملاهى و مناهى به سر آمده و عمرم به پايان رسيده است. همى بينم كه ديگر فرصتى براى عبادتم نمانده و مهلتى از اجل بىامان نتوانم گرفت.
من آن بندهى ذليل و زبون تو باشم كه مىدانم از تو جز به تو پناهى ندارم و از دست تو جز به درگاه تو راه فرارى به رويم باز نيست.
هم اكنون قلب و زبان من هر دو به استغفار گشوده شدهاند و بازوان خطاكار من به سوى رحمت واسعهى تو باز مانده است.
با آهنگى دردناك به درگاه تو مىنالم
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.