از خصلتهاى كريمانه خداوند، بخششهاى بزرگ و بدون عوض است مانند عقل و قوّه فهم و شعور كه فرمانده اصلى زندگى انسان و راهنماى جادّه هدايت بشر به سوى خوشبختى و نيك سرانجامى است.
خردها از عطاياى الهى هستند ولى كمال ادب به صورت اكتسابى و تلاش به دست مىآيد.
در محضر امام رضا (عليه السلام) سخن از عقل و ادب به ميان آمد، حضرت فرمود:
خرد بخششى از سوى خداست و ادب با زحمت و تلاش به دست مىآيد، پس هر كه در راه كسب ادب و تربيت كوشش كند به آن دست يابد و هر كه در راه افزودن خرد، خود را به سختى اندازد بر نادانيش افزوده شود.
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
پس پروردگار در اولين زمان آفرينش آدم (عليه السلام) نعمت عقل را در برترين جاى كالبد آدمى قرار داد و فرمان هدايت فطرى و حركتى را برعهده او گذاشت و با گسترش نسل آدم عقلها گسترده گرديده و از تولّدها، انديشهها پديد آمده است.
امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
عقل در سرشت و فطرت و دانش فراگرفتنى است و همنشينى با دانشمندان افزونى است.
عقل و علم مانند دو برادر با ريسمانى به هم بسته شده و از يكديگر دور نمىشوند؛ زيرا هر دو از جنس نورند كه دو بال پرواز تكامل بشر هستند. در كسب دانش بايد كوشيد ولى اصل آن نورى است كه در ظرف سينه برخى انسانها گذاشته مىشود و آن توفيق رسيدن به شناخت و عبادت حق را فراهم مىسازد. دانش نور و روشنايى است كه خداوند در دلهاى اوليا و دوستان، فضيلت قرار مىدهد.
عنوان بصرى به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: دعا فرماييد خداوند مرا توفيق دهد كه از علم شما سود برم و هر چه از شما بپرسم پاسخ بشنوم؛ حضرت فرمود:
علم به فرا گرفتن نيست بلكه نورى است كه از طرف خداوند متعال بر دل هر كه بخواهد او را هدايت كند مىتابد...
اين نور دانش عطيّهاى الهى است كه به سينههاى انسانهاى برگزيده و با صلاحيت فرستاده مىشود كه بتوانند امتى را راهنمايى نمايند.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) به اصحاب فرمود:
بنابراين تك تك نعمتها ظهور تام حق و نظام احسن هستند. و همگى ساخته و پرداخته دست اوست كه به جهت بهرهگيرى در سير و سلوك انسان به كار مىروند.
هر مقدار نياز آدمى بزرگ جلوه كند در نزد حق تعالى بزرگتر از خود انسان نيست؛ زيرا وجود انسان مركز هدف آفرينش هستى و كاينات است.
اگر خداوند قدرت فيّاضى دارد كه مقاماتى بلند مرتبه را به اشرف موجودات بدهد، چرا مقام رضا كه مقام فناى اراده رهرو در اراده حق است، را به او لطف نكند.
تا انسان به اين مقام نرسد، اعمالش مورد پذيرش و رضايت حق قرار نمىگيرد. پس بايد زمينه بهرهگيرى از اين سرمايه بىمنت را فراهم ساخت.
اگر شخصى به اين مقام برسد؛ ديگر نه ناله و آهى مىماند و نه خواهش و خوارى؛ زيرا رضايت را در رضاى حق مىبيند.
و آن كه در زندگى پيوسته از كمبودها و نعمتهاى كمياب شكايت مىكند؛ از الطاف حق درك درستى ندارد و به مقامهاى معنوى و عرفانى كه او را به درجات بالا برساند باور حقيقى نمىآورد.
در دعاى شب مبعث آمده است:
الهى تو مىبينى ولى ديده نمىشوى و تو بر ديدگان فرازترى و بازگشت و سير نهايى به سوى توست و چگونه زيستن و مردن از توست و آخرت و دنيا براى تو و در تصرف توست.
در دعاى امّ داود آمده است:
و از تو درخواست مىكنم به حق اين كه تويى از زمامدار ملك و ملكوت هستى و به اين كه تو هر كارى را خواهى بشود مىشود و به اين كه تو بر هر چيزى كه خواهى توانائى.
اى آن كه تدبير و نقشه كشى با اوست و اندازهها در قدرت او قرار دارد. و اى آن كه هر دشوارى بر او هموار و آسان است، اى آن كه بر هر چه بخواهد تواناست، اى روان كننده بادها، اى شكافنده صبح روشنى بخش، اى برانگيزنده روانها اى داراى جود و بخشش سهل، اى بازگرداننده آنچه رفته، اى زنده كننده مردگان، اى گردآورنده پراكندگى، اى بى حساب روزى دهنده به هر كس كه خواهد، اى انجام دهنده هر چه خواهد به هر گونه كه خواهد.
اى مونس و غمگسار عاشق
وى چشم و چراغ و يار عاشق
اى داروى فربهى و صحت
از بهر تن نزار عاشق
اى رحمت و پادشاهى تو
بربوده دل و قرار عاشق
اى كرده خيال را رسولى
در واسطه يادگار عاشق
آن را كه به خويش بار ندهى
كى بيند كار و بار عاشق
از جذب و كشيدن تو باشد
آن ناله زار زار عاشق
اى لاف أبِيْتُ عِنْدَ ربّى
آرايش و افتخار عاشق
لَولاك لَما خَلَقْتُ الْافلاك
نُه چرخ به اختيار عاشق
______________________________
(1)- الكافى: 1/ 23، حديث 18؛ بحار الأنوار: 75/ 342، باب 26، ذيل حديث 1.
(2)- بحار الأنوار: 1/ 107، باب 104، حديث 3؛ معانى الأخبار: 313؛ حديث 1.
(3)- بحار الأنوار: 1/ 160، باب 4، حديث 39؛ أعلام الدين: 171.
(4)- بحار الأنوار: 1/ 225، باب 7، حديث 17؛ منية المريد: 148.
(5)- كنز العمال: 10/ 151، حديث 28771؛ ارشاد القلوب، ديلمى: 1/ 14.
(6)- بحار الأنوار: 79/ 143، باب 18، ذيل حديث 26؛ مسكن الفؤاد: 84.
(7)- البلد الأمين: 183؛ المصباح، كفعمى: 536.