فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 10 از دعای 16 ( گستره رحمت الهی )

وَ أَنْتَ الَّذِي اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ كُلُّهُمْ فِي وُسْعِهِ .
و توئى آنكه همه‌ى مخلوقات در قدرت او گنجيده‌اند،

5- گنجايش توانگرى خداوند

انديشه در قدرت و توانمندى‌هاى پروردگار و ظهور اقتدار حقيقت هستى در چهره خلقت و پى بردن به اسرار و رموز آفرينش؛ مايه تقرّب و صفا و روشنى دل هر بنده خداست.

هر كسى به خاطر وساوس شيطانى و خيالات بى‌پايه در برابر قدرت ازلى و ابدى گمان و شك به خود راه دهد، از درياى رحمت و عزّت خداوند بى‌بهره شود و در منجلاب غفلت و تاريكى دل باقى خواهد ماند.

انديشيدن در حكمت امور الهى و قدرت نفوذ حق در پهناى هستى از بهترين عبادت‌هاست.

از نبى مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله) نقل شده است كه فرمود:

تَفَكَّروا فِى آلاءِ اللَّهِ فَإِنَّكُمْ لَنْ تَقْدِرُوا قَدْرَهُ.«1»

در نعمت‌هاى خداوند انديشه كنيد همانا شما نمى‌توانيد آن را اندازه‌گيرى نماييد.

معمّر بن خلّاد از امام رضا (عليه السلام) درباره كيفيت عبادت پرسيد، حضرت فرمود:

لَيْسَ الْعِبادَةُ كَثْرَةُ الصَّلاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّما العِبادَةُ التَّفَكُّرُ فى‌ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.«2»

عبادت به بسيار نماز خواندن و روزه گرفتن نيست بلكه عبادت انديشيدن در امر و دستور خداوند متعال است.

مرحوم مجلسى در توضيح اين روايت مى‌فرمايد:

«مقصود اين است كه عبادت منحصر به نماز و روزه نيست يعنى عبادت كامل‌ تفكّر در امر خداوند است. منظور از تفكّر در امر خدا، علم و آگاهى به كيفيت عمل و آداب و شرايط اعمال و عبادت است كه عبادت بدون اينها باطل است. و خلاصه مطلب اين كه نماز و روزه زياد بدون توجه به شرايط و چگونگى و احكام آنها عبادت نيست. و اين احتمال است كه نماز و روزه زياد بدون تفكّر در مسائل شناخت خدا و رسول و ائمه هدايت (عليهم السلام) همچنان كه مخالفان چنينند؛ پذيرفته نبوده و موجب دورى از حق مى‌گردد«3»

امام على (عليه السلام) درباره قدرت بيكران و رحمت گسترده حق در امر آفرينش مى‌فرمايد:

كُلُّ شى‌ءٍ خاضِعٌ لَهُ، وَ كُلُّ شَى‌ءٍ قائِمٌ بِهِ. غِنى كُلِّ فَقيرٍ، وَ عِزُّ كُلِّ ذَليلِ، وَ قُوَّةُ كُلِّ ضَعيفٍ، وَ مَفْزَعُ كُلِّ مَلْهُوفٍ. مَنْ تَكَلَّمَ سَمِعَ نُطْقَهُ، وَ مَنْ سَكَتَ عَلِمَ سِرَّهُ، وَ مَنْ عاشَ فَعَلَيْهِ رِزْقُهُ، وَ مَنْ ماتَ فَالَيْهِ مُنْقَلَبُهُ.«4»

همه چيز فروتن براى او و هر چيزى قائم به اوست. ثروت هر نيازمند و عزّت هر ذليل و قدرت هر ناتوان و پناهگاه هر ستم رسيده است. سخن هر سخنگو را مى‌شنود، باطن هر خاموش را مى‌داند، روزى هر زنده‌اى به عهده اوست و بازگشت هر كه بميرد به جانب او.

در خطبه معروف به اشباح كه در توصيف صفات كمال ذات حق تعالى است مى‌فرمايد:

الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى‌ لايَفِرُّهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ، وَ لايُكْديهِ الْإعْطاءُ وَ الْجُودُ، اذْ كُلُّ مُعْطٍ مُنْتَقَصٌ سِواهُ، وَ كُلُّ مانِعٍ مَذْمُومٌ ما خَلاهُ، هُوَ الْمَنَّانُ بِفَوائِدِ النِّعَمِ، وَ عَوائِدِ الْمَزيدِ وَ الْقِسَمِ. عَيالُهُ الْخَلائِقُ، ضَمِنَ ارْزاقَهُمْ، وَ قَدَّرَ اقْواتَهُمْ، وَ نَهَجَ سَبيلَ الرَّاغِبينَ الَيْهِ، وَ الطَّالِبينَ ما لَدَيْهِ، وَ لَيْسَ بِما سُئِلَ بِاجْوَدَ مِنْهُ بِما لَمْ‌يُسْأَلُ.«5»

سپاس خداى را كه امساك و جمود بر ثروتش اضافه نمى‌كند و عطا و بخشش تهيدستش نمى‌نمايد؛ زيرا هر بخشنده‌اى جز او ثروتش كم مى‌شود و هر منع كننده‌اى جز او شايسته مذمّت است. اوست بخشنده انواع نعمت‌ها و فراوانى بهره‌ها و نصيب‌ها. جميع آفريده‌ها روزى‌خور اويند، رزق همه را ضمانت كرده و قوت و توشه آنان را مقدّر نموده، و راه روشنش را به رغبت‌كنندگان و خواهندگان آنچه نزد اوست نشان داده و اين طور نيست كه جود و بخشش او در آن جا كه از او بخواهند بيشتر از آن جا باشد كه از او نخواهند.

بنابراين هيچ موجود زمينى و آسمانى توانايى قدرشناسى توانگرى مطلق خداوند را ندارد همان طور كه در چند جاى قرآن خداوند به اين نكته اشاره فرموده است:

﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾«6»

و خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، در حالى كه زمين در روز قيامت يكسره در قبضه قدرت اوست، و آسمان‌ها هم درهم پيچيده به دست اوست؛ منزّه و برتر است از آنچه با او شريك مى‌گيرند.

آرى، سرچشمه شرك به خدا بى‌معرفتى در حق بزرگ پروردگار است، كسى كه بداند او وجودى نامحدود است و همه آفرينش از ناحيه اوست و حتى در بقاى خود هر لحظه به فيض وجود او نيازمندند و تدبير هستى و گشودن گره تمام‌ مشكلات و گسترش رزق‌ها به دست با قدرت اوست و حتى شفاعت به اذن او صورت مى‌گيرد، پس چه جاى انكار حق و سرپيچى از اراده پروردگار بزرگ است.

مشركان، خدا را به حق نشناختند كه اگر مى‌پذيرفتند راه كفر و عصيان را نمى‌رفتند، معنايش اين است كه مؤمنان خداپرست او را به حق و حقانيت شناخته‌اند، بنابراين از اين كه پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) اعتراف مى‌فرمايد:

ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ وَ ما عَرَفْناكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ.«7»

حق تو را در عبادت به جاى نياورديم و حق تو را در شناخت واقعى تو نشناختيم.

بايد دانست كه معرفت داراى مراحلى است:

مرحله بالاى آن پى بردن به كنه ذات خداست كه براى هيچ موجودى ممكن نيست كه مقصود حضرت همين مرتبه است.

اما مراحل پايين‌تر كه در حد استعداد انسان‌هاست و آن شناخت اجمالى از صفات و افعال اوست كه به فراخور انديشه و برداشت عقل بشرى مى‌باشد و اين «معرفة اللّه» به عموم خردمندان و مردم سفارش شده است. ولى مشركان و كفّار از همين مرحله هم محروم ماندند.

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 68/ 322، باب 80، ذيل حديث 3؛ جامع السّعادات: 1/ 161.

(2)- بحار الأنوار: 68/ 322، باب 80، حديث 4؛ الكافى: 2/ 55، حديث 4.

(3)- بحار الأنوار: 68/ 322، باب 80.

(4)- نهج البلاغه: خطبه 108.

(5)- نهج البلاغه: خطبه 90.

(6)- زمر (39): 67.

(7)- بحار الأنوار: 68/ 23، باب 61، ذيل حديث 1.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^