و اين باشد عجيب اى كردگارم
ز صبر تو بر اين در روزگارم
عجيبىتر از آن اى داور من
ز اغماض تو و از كيفر من
تو مىديدى گناه من به دوران
نمىدادى تو كيفر را به اين جان
مسلم هست اين اغماض و اغضا
كه بر نفسم كرامت نيست زينها
نبودم من كريم اين سازش تو
كه تا شايستهى آن بخشش تو
و بلكه آن بزرگى تو فضلت
ز رحمت مرحمت بنموده بذلت
ز پرده بر گنه ناديده انگاشت
ترا از كيفر من باز مىداشت
بزرگى تو مىدانسته اينيم
كه من ناچيزتر كوچكترينيم
كه تا روى گنه بنموده تعديل
روا دارد عقابم را به تعجيل
و يا با سرعتى از فعل و كارم
سزايم را گذارد در كنارم
الهى فضل تو گرديده داور
به بيش از آنچه خواهى داده كيفر
بر اين دارى رضا در فضل و بخشش
نه بر ما منتى نى آنكه خواهش
ولى من چه بگويم از ملاهى
و ديگر از معاصى و مناهى
نكردم گوشهاى را من ز هشتن
كه تا باشم سزاوار گذشتن
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.