به حقيقت اگر قلبى با توفيق و عنايت حضرت حق مزيّن به مقام خوف و خشيت از عظمت خداوند و عقاب روز قيامت گردد و شرم و حياى از محبوب را در برابر آن همه احسانى كه به انسان نموده شعار خود سازد، ديگر به چه صورت شيطان مىتواند عرصه گاه آن قلب را مركز تاخت و تاز خود نمايد و براى ميكرب گناه و معصيت چراگاه بسازد.
اسلام عزيز با تأكيد و پافشارى اعلام مىكند كه بايدترس و بيم آدمى فقط از خدا باشد، ترسى كه مايه پيشگيرى از گناه و سرمايه نجات انسان از مهالك است.
ترس از حوادث، يا ترس در جبهه جنگ، يا ترس از روزى، يا ترس از فرا رسيدن مرگ، ترسى مذموم و بى جاست، بجاى اين همه ترس بى ارزش، بايد با توجه به عظمت حق، قلب را مركز ترس از مقام وجود مقدس حضرت اللّه قرار داد، تا در سايه اين ترس، آراسته به حسنات و پيراسته از رذايل شد.
پس اگر مؤمن هستيد از آنان نترسيد و از من بترسيد.
خوف از خداوند متعال در صورتى كه در ژرفاى درون انسان نفوذ كند، او را از ارتكاب اعمال مهلك و جرمها باز داشته و به كار نيك و مسابقه و پيشتازى در عرصه فضيلت وامىدارد.
ترس از ارتكاب گناه و آلوده شدن به جرم، همان خوف واقعى و در خور انسانيت انسان است؛ زيرا چنين ترسى است كه آدمى را از سقوط در گناه صيانت كرده و باعث مىشود كه از كيفر الهى و اخروى و حتى شكنجه دنيوى در امان بماند.
حضرت حق راجع به دوستان مؤمن خود كه از او مىترسند و از نافرمانى نسبت به او بيمناك مىباشند چنين مىفرمايد:
بگو: مسلماً اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم.
وجود ترس و احساس خوف و پرهيز از عذاب خداوند و بيم از انتقام او در دنيا و آخرت موجب ترس واقعى انسان از ارتكاب گناه مىشود.
دهشتهاى روز قيامت و سختى بلاهاى آن، همان عواملى است كه بايد انسان از آن بترسد و اين ترس است كه باعث دورى از تمام محرمات و ايفاى تمام واجبات الهى است.
قرآن كريم از دهشتهاى هولانگيز و هراس آورى كه انسان در روز قيامت مشاهده مىنمايد، چنين خبر مىدهد:
روزى كه آدمى فرار مىكند، از برادرش* و از مادر و پدرش* و از همسر و فرزندانش* در آن روز هركسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىكند [تا جايى كه نمىگذارد به چيز ديگرى بپردازد.]
﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ ۚ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ * يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُمْ بِسُكَارَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ﴾
اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، بىترديد زلزله قيامت، واقعهاى بزرگ است.* روزى كه آن را ببينيد [مشاهده خواهيد كرد كه] هر مادر شير دهندهاى از كودكى كه شيرش مىدهد، بىخبر مىشود، و هر ماده باردارى بار خود را سقط مىكند، و مردم را مست مىبينى در حالى كه مست نيستند، بلكه عذاب خدا بسيار سخت است.
خوف از مقام حق و ترس از عذاب الهى، عامل تحقق ارزشها در وجود انسان و باعث درخشندگى و صفاى روان و علّت نجات از شكنجه دنيا و آخرت و مايه سلامت قلب و شكوفايى تقوا در درون انسان است.
شرم و حياى از حق، نيز همچون خوف مايه نجات از مهالك و باعث آراسته شدن جان به حقايق و پيراستگى نفس از رذايل و علت جلب رحمت حق و كليد هشت در بهشت است.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
حيا از ايمان انسان به حضرت حق مايه دارد و ايمان سبب ورود مؤمن به بهشت است.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
حيا و عفّت و كم گوئى- و به عبارت ديگر كندى زبان نه كندى دل- از ايمان است.
از يكى از دو امام- حضرت باقر يا حضرت صادق (عليه السلام)- روايت شده:
حيا و ايمان همراهند و در يك رشته بستهاند چون يكى از آنان برود ديگرى هم مىرود.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
ايمان ندارد كسى كه حيا ندارد.
از امام صادق (عليه السلام) است كه فرمود:
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: چهار چيز است كه در هر كه باشد و از سر تا پايش گناه باشد خدا همه آن گناهان را به حسنه تبديل كند: راستگوئى، حيا، خوش خلقى، شكرگزارى.
علامه مجلسى مىفرمايد:
در تبديل سيّئات به حسنات نكاتى گفته شده است:
1- گناهان پيشين به سبب توبه محو شود و به جاى آنها طاعات آينده ثبت گردد.
2- روحيه گناهكارى محو گردد و روحيه فرمانبردارى به جاى آن نشيند.
3- خداوند توفيق كارهايى به او دهد كه ضدّ كارهاى پيشين او باشد.
4- به جاى هر كيفرى ثوابى براى او ثبت كند.
حضرت رضا (عليه السلام) از پدران بزرگوارش (عليهم السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نقل مىكند:
از مثلهاى انبيا چيزى باقى نمانده مگر اين كه مردم مىگويند: زمانى كه حيا نكنى پس هر چه خواهى انجام ده!
حضرت صادق (عليه السلام) از پدرانش (عليهم السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مىكند كه آن حضرت فرمود:
از خدا حيا كنيد حق حيا را، گفتند: يا رسول اللَّه چه كنيم؟ فرمود: اگر اهل حيا هستيد، احدى از شما شب را صبح نكند مگر اين كه مرگ در برابرش باشد و چشم و گوش و زبان و شكم و شهوت را از گناه حفظ كند و قبر ومتلاشى شدن بدن را متذكر گردد و كسى كه آخرت خواه است زينت دنياى فانى را كه غير از ايجاد غرور و غفلت اثرى ندارد، رها كند.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود:
از خدا بترس براى قدرتى كه در همه زمينهها بر تو دارد و از حضرت او حيا كن به خاطر اين كه به تو نزديك است و ظاهر و باطن تو را حاضر و ناظر است.
به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفته شد مرا وصيت كن، حضرت فرمود: از خدا حيا كن، چنانكه از مردى شايسته از اقوامت حيا مىكنى.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:
بر اثر گناه پى در پى اول چيزى كه خداوند از بنده ريشه كن مىكند حيا است، بدين سبب بنده مورد خشم و غضب قرار مىگيرد، سپس امانت، سپس رحمت، آنگاه رشته دين را از گردنش باز مىكند، پس از اين، بنده تبديل به شيطان ملعون مىشود.
اى كه زجود تو بود بود ما
لطف تو سرمايه پرسود ما
رسم كريمان نه كه خوان گسترند
سير چو شد ضيف به نيران برند
خاصه كريمى چو تو اى پادشاه
خيل گداييم همه روسياه
گرنه نمك خواره خوان توايم
ريزه خور نعمت و نان توايم
حاصل ما گر شده بيچارگى
محو نشد رسم نمك خوردگى
گر به جزامان بنمائى نسق
نامه سياهيم ورق بر ورق
باز مكن نامه اعمال ما
اى كرمت غايب آمال ما
محو كن از لطف تباهى ما
ساز بدل نامه سياهى ما
مقصد از اين راه مرا سود نيست
غير توام مقصد و مقصود نيست
در دلم اى شاهد ذوالاقتدار
هست تجلى تو اى كردگار
______________________________
(5)- الكافى: 2/ 106، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 12/ 166، باب 110، حديث 15970.
(6)- الكافى: 2/ 106، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 12/ 167، باب 110، حديث 15972.
(7)- الكافى: 2/ 106، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 12/ 166، باب 110، حديث 15969.
(8)- الكافى: 2/ 106، حديث 5؛ وسائل الشيعة: 12/ 166، باب 110، حديث 15971.
(9)- الكافى: 2/ 107، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 12/ 167، باب 110، حديث 15973.
(10)- بحار الأنوار: 68/ 333، باب 81، حديث 8؛ الأمالى، شيخ صدوق: 510، حديث 1.
(11)- بحار الأنوار: 68/ 333، باب 81، حديث 9؛ الأمالى، شيخ صدوق: 616، حديث 2.
(12)- بحار الأنوار: 68/ 333، باب 81، حديث 22؛ أعلام الدين: 229.
(13)- بحار الأنوار: 68/ 336، باب 81، حديث 20؛ مستدرك الوسائل: 8/ 466، باب 93؛ ذيل حديث 10027.
(14)- بحار الأنوار: 68/ 335، باب 81، حديث 17؛ معانى الاخبار: 410، حديث 94.