خداى من، اگر در پيشگاهت چنان بگريم كه پلكهاى چشمم بيفتد، و آن سان زارى كنم كه صدايم خاموش گردد و آن قدر به درگاهت بايستم كه پاهايم ورم كند
و آن چنان برايت ركوع كنم تا پشتم از هم بگسلد، و به درگاهت چنان سجده آرم كه چشمهايم بىفروغ گردد و تمام عمرم تنها خاك زمين خورم و تا آخر زندگىام فقط آب خاكسترآلود نوشم و در اين ميان آن قدر ذكر تو گويم تا زبان لال شود و از شرمسارى به درگهت چشم به آفاق آسمان ندوزم. شايسته محو حتى يك گناه از گناهانم نمىباشم.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.