فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 9 از دعای 16 ( سبقت عطای الهی بر محروم کردنش )

وَ أَنْتَ الَّذِي عَطَاؤُهُ أَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ .
و تويى آن كه عطا و بخششت بيش از منع توست.

4- عطا و منع الهى‌

جمله نورانى: «تويى آن كه بيشتر عطا مى‌كنى و كمتر منع مى‌نمايى» نيز ريشه در قرآن و معارف اسلامى دارد.

خداوند متعال، اگر مى‌خواست بر اثر معصيت بندگان، نعمت هايش را از آنان دريغ دارد، مى‌بايست يك لقمه نان و يك قطره آب به احدى از خلايق به جز پاكان‌ و معصومان نرسد، ولى منع حضرت او بسيار كم و عطاى حضرت رب العزّه بى شمار و بيرون از حد و وصف و عقل و انديشه و فكر ما بنى آدم است.

﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ﴾«1»

و هر آسيبى به شما رسد به سبب اعمالى است كه مرتكب شده‌ايد، و از بسيارى [از همان اعمال هم‌] درمى‌گذرد.

امام على (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نقل مى‌فرمايد:

خَيْرُ آيَةٍ فى كِتابِ اللّهِ هذِهِ الْآيَةُ. يا عَلِىُّ ما مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَلا نَكْبَةِ قَدَمٍ الّا بِذَنْبٍ، وَما عَفَا الّلهُ عَنْهُ فِى الدُّنْيا فَهُو اكْرَمُ مِنْ انْ يَعُودَ فيهِ، وَ ما عاقَبَ عَلَيْهِ فى الدُّنْيا فَهُوَ اعْدَلُ مِنْ انْ يَثْنِىَ عَلى عَبْدِهِ.«2»

بهترين آيه در قرآن مجيد اين است: اى على! خراشى از چوبى بر بدن نمى‌رسد و قدمى به لغزش نمى‌افتد، مگر نتيجه گناهى است كه از عبد سر زده است. آنچه خداوند در دنيا مى‌بخشد گرامى‌تر از آن است كه درقيامت نسبت به آن تجديد نظر كند و آنچه را در دنيا عقوبت مى‌نمايد عادل‌تر از آن است كه در آخرت يك بار ديگر كيفر دهد.

در اين جا ممكن است اين شبهه پيش آيد كه آن همه بلا و رنج و مصيبتى كه به انبيا و ائمه و اوليا وارد شد، مگر نتيجه گناه بوده است؟ آنان كه داراى مقام عصمت و مصونيت از گناهند، اين مسئله را چگونه بايد حل كرد؟

امير المؤمنين (عليه السلام) در پاسخ اين شبهه مى‌فرمايد:

انَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ ادَبٌ، وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحانٌ، وَ لِلَانْبياءِ دَرَجةٌ، وَ لِلْاوْلياءِ كَرامَةٌ.«3»

بلا براى ستم پيشه تأديب و براى اهل ايمان امتحان و براى انبيا درجه و مقام و براى اوليا كرامت است.

حضرت سيد الشّهداء (عليه السلام) در دعاى عرفه به محضر حضرت حق عرضه مى‌دارد:

الهى ما الْطَفَكَ بى مَعَ عَظيمِ جَهْلى! وَ ما ارْحَمَكَ بى مَعَ قَبيحِ فِعْلى!«4»

اى خداى من! با اين كه به مقام شامخ ربوبى تو و به موقعيّت واقعى خود در جهان هستى نادانم، اما چه الطاف شايانى كه شامل حالم نفرموده‌اى! و با اين كردارهاى ناشايستم چه رحم و عطوفتى كه برايم ابراز نمى‌كنى!

«نادانى ما به موجوديت خود از يك طرف، جهل ما به عظمت و لطف تو از طرف ديگر، مانع جريان لطف عمومى تو نخواهد گشت.

ما چگونه مى‌توانيم ريزش فيض عظيم تو را در هر لحظه به تمام كاينات و موجود انسانى درك كنيم؟ ما كه محبوس قوانين طبيعت هستيم و براى ما بسيار مشكل است كه جريانات زير بناى كون و فساد را درك كنيم. ما چشم به دنيا گشوده و هميشه درخشندگى نور وجود را بر در و ديوار اجزاى تمام موجودات مشاهده نموده‌ايم. ما آن شيشه‌هاى شفافيم كه نور دائماً در آن نفوذ مى‌كند و او گمان مى‌نمايد نور از خود آن شيشه است.

روح ما را در لانه كوچكى به نام بدن جا داده‌اى و مانند آن كرم ناچيز كه تمام موجوديت خود را ساخته شده در لانه محقر يك شاخه درختى مى‌بيند و درك نمى‌كند كه درخت به واسطه ريشه نهفته در زمين آب را جذب نموده و تا بلندترين شاخه و كوچك‌ترين برگ، حيات خود را مرهون همان آب است و همان آب است‌ كه اساس زندگى اوست،، او درباره باغبان و كيفيت و كميت فعاليت او هيچ گونه توجهى ندارد.

پشّه كى داند كه اين باغ از كى است‌

كو بهاران زاد و مرگش در دى است‌

(مولوى)

اما آن شيشه خواه بداند نور درخشنده‌اى كه او را شفاف نموده است از منبع ديگرى است يا نداند، ذات شيشه ظلمانى است و آن كرم محقر بداند كه حيات و موجوديت او نتيجه آب و خاك و كوشش باغبان است يا نداند، نور به شيشه خواهد تابيد و باغبان فعاليت نموده و آب به بلندترين شاخه‌ها و كوچك‌ترين برگ‌ها از ريشه درخت خواهد رسيد.

ولى اى پروردگار لطيف، گاه‌گاهى كه به خود مى‌آييم در يك لحظه زودگذر كه به لطف خداوندى تو متوجه مى‌گرديم، نه تنها درك مى‌كنيم قوام تنها موجوديت ما بسته به لطف توست، بلكه گمان مى‌كنيم كه به غير از ما به چيز ديگرى نپرداخته‌اى، فقط تو خداى مايى.

چنان لطف تو شامل هر تن است‌

كه هر بنده گويد خداى من است‌«5»

عطا و بخشش حضرت او از باب آقائى و كرمش از ناحيه محبت و لطفش از منعش بيشتر است و اگر در تمام مدت عمر انسان، منعى از جانب او برسد، يا از باب عقوبت گناه و يا به قول اميرمؤمنان (عليه السلام) از باب امتحان عبد است، تا استعدادهاى انسان در كشتزار بلا و مصيبت شكوفا شود.

______________________________

(1)- شورى (42): 30.

(2)- بحار الأنوار: 70/ 316، باب 137، ذيل حديث 3؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 9/ 53، ذيل آيه 30 سوره شورى‌.

(3)- بحار الأنوار: 78/ 198، باب 1، حديث 55؛ مستدرك الوسائل: 2/ 437، باب 65، حديث 24000.

(4)- بحار الأنوار: 95/ 225، باب 2، اعمال مخصوص يوم عرفة؛ إقبال الأعمال: 348، دعاى عرفه.

(5)- نيايش حسين در عرفات: 47.

لكل ذى رمق قوت.
(براى هر صاحب رمقى، روزى معينى است.)
ميزان‌الحكمة، ج 4، ص 105


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^