برگ ديگرى از دفتر لطيف نظام آفرينش و هديهاى از عالم غيب، شكوفايى طبيعت و زندگى دوباره هستى است. تفكر در صنعت گيتى و نمايش پديده هنرى خداوند انسان را به حيرت وامىدارد. رويش پى در پى آثار حيات موجودات و چرخش شب و روز و ماه سال، از حكمتهاى رساى پروردگار منان است رشد شكوفهها و گلها و روييدن گياهان، سربلندى درختان و سرسبزى باغ و بستانها و جريان آب چشمهها از لابهلاى كوهساران و آبشارها به درياها و رودها و آواز بلبلان و پرندگان در جنگلها و گلستانها؛ نويد زندگى بانشاط و طراوت و ذوق و شوق اميد در دلها را مىدهد.
وزش باد و باران و جابهجايى تودههاى ابر در پهنه آسمان و بارش قطرات آب بر سطح زمين با دگرگونىهايى در جوّ و قارهها و اقيانوسها پديد مىآورد. حركتبه صورت منظم و حساب شده بر افق نعمتهاى خداوندى، روح تازهاى به فصول چهارگانه مىبخشد.
خداوند قدرت نمايى خود را چنين معرفى مىنمايد:
[آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه آسمانها و زمين را آفريد، و براى شما از آسمان آبى نازل كرد كه به وسيله آن باغهايى خرم و باطراوت رويانديم كه روياندن درختانش در قدرت شما نيست؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟ نه، نيست]، بلكه آنان مردمى منحرفاند [كه براى او شريك مىگيرند.]
«بهجة» به معناى زيبايى رنگ و حسن ظاهر است كه بيننده را غرق سرور و نشاط مىكند. و اين تركيب زيباى رنگها و حالت رنگارنگى طبيعت پديدهها حقايقى است كه هيچ كس نمىتواند انكار كند و يا آن را به غير خدا نسبت دهد. او مبدأ همه زيبايىها و حسن جمال در عالم حيات است.
دقت در رنگآميزى يك گل خوشبو و پيچك برگهاى لطيف و منظمى كه در درون يكديگر اطراف هسته مركزى گل حلقه زدهاند. انسان را با هنرمندى با عظمت و قدرت و حكمتِ آفريدگار آشنا مىسازد.
بنابراين آنچه در ميان بخشهاى مختلف زمين از نهرهاى آب كه مايه زندگى و سرچشمه خرمى و مزارع آباد و باغهاى پرميوه است و بخشى از اين آبها در كوهها و درهها و آبشارها و قشرهاى زيرين در جريان است؛ محصول تدبير و نظام بديع و شگفتانگيز خداوند است.
در علم روانشناسى آمده است:
نوع رنگها و تركيب آنها در آفرينش، تأثير مهمى در روحيه و رفتار آدمى دارد، به ويژه رنگ آبى آسمان و رنگ سبز گياهان و سبزهزار در اميدوارى به زندگى و رنگهايى مانند زرد، صورتى و قرمز در تحريك عواطف و شهوات نقش اساسى دارد.
اميرمؤمنان درباره اين قدرت شگفتانگيز مىفرمايد:
منزّهى از هر عيب، چه بزرگ است شأن تو! منزهى، چه عظيم است آنچه از مخلوقاتت كه مىبينيم و چه كوچك است عظمت آن در كنار قدرت تو! و چه دهشتآور است آنچه از ملكوت تو مشاهده مىنماييم! و چه اندازه حقير است آنچه ديده مىشود در برابر آنچه از سلطنت تو براى ما ناپيداست! نعمتهايت در اين دنيا چه گسترده و فراوان است! و با اين حال در برابر نعمت آخرتت چقدر كوچك است!
امام صادق (عليه السلام) در تفكر حقيقى راز خلقت به مفضّل بن عمر مىفرمايد:
«نخستين پند و دليل بر وجود آفريدگار پاك برتر؛ پديد آوردن جهان و تركيب اجزاى آن و نظم بخشيدن آن به شكل فعلى است. هرگاه درباره اين جهان به انديشه و خرد خويش دقت كنى، آن را همانند خانهاى يابى كه هر آنچه از بندگانش بدان نياز دارند در آن فراهم است. آسمان همچون سقف برافراشته شده و زمين همانند فرش گسترده است و ستارگان مانند چراغها كنار هم چيده شدهاند و گوهرها همانند گنجينهها در دل زمين اندوخته شدهاند. هر چيز به جاى خود فراهم گشته و انسان همچون مالك اين خانه، صاحب همه اثاث و لوازم آن است. انواع گياهان براى اهداف او آماده گشته و حيوانات گوناگون در خدمت مصالح و منافع او مىباشند.
اين همه آشكارا نشانگر اين است كه عالم بر اساس يك برنامه و حكمت و نظم و هماهنگى آفريده شده و آفريدگار آن يكى است ..
و در بخش ديگر درباره تدبير و مصلحت فصلهاى چهارگانه سال مىفرمايد:
«بينديش در بالا و پايين شدن خورشيد براى پيدايش چهار فصل سال و تدبير و بهسازى آن، در زمستان گرمى به درون درخت و گياه برگردد تا مايه ميوهها در آنها بسته شود. و هوا را سنگين كند، تا ابر و باران پديدار گردد و تن جانداران سخت و نيرومند شود، در بهار تحركى آورد و مايههاى زايش در زمستان پديد شوند، گياه سر زند و درخت گل دهد و جانداران ميل به نر كنند و در تابستان هوا داغ شود و ميوهها برسند، و مواد زيادى بدن آب شوند و روى زمين خشك شود و آماده ساختمان و كار گردد و در پاييز هوا پاك شود و بيمارى برود و تندرستى آيد و شب دراز گردد، و اعمال عبادى در آن، به خاطر طولانى شدن ممكن است و هوا در آن خوش عطر و ملايم باشد و براى مصلحت ديگرى كه اگر همه را بشمرم سخن به درازا كشد.»
______________________________