خدايا چنان كن كه آرم پناه
به تو چون كه اندوه بربست راه
به هنگام اندوه و درد و نياز
نسازم به كس دست جز تو دراز
چو گردد مرا ننك در كار دست
توانم كه بر لطف تو چشم بست
به هنگام اندوه و رنج جهان
مبادا خدايا پى امتحان
مرا كار با ديگرى افكنى
ببخشى ز غير خودم ايمنى
بدانسان كه خوار و زبون سازدم
كه در قعر دوزخ در اندازدم
تو اى مهربانتر ز هر مهربان
از اينها كه گفتم مرا وا رهان