فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 2 از دعای 20 ( طلب بهترین نیّت )

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي.
اى پروردگار متعال! در سايه‌ى لطف خويش بر نيت پاك من توسعه و توفير ارزانى فرماى و يقين مرا نسبت به عقيدت من با صحت و سلامت بياراى و از رفتار و گفتارم آنچه دستخوش فساد شده است از اصلاح خويش بى نصيب مگردان.

شرح عبارت [اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي]

خدایا! نیّتم را به لطفت کامل گردان و یقینم را به رحمتت در گردونۀ صحّت و سلامت قرار ده


كامل‌ترين نيّت‌

بهترين و كامل‌ترين نيّت در عبادت و طاعت اين است كه طاعت و عبادت فقط براى جلب خشنودى حق انجام گيرد و از شائبه طمع به بهشت و ترس از عذاب پاك باشد.

حضرت سجّاد (عليه السلام) مى‌فرمود: دوست ندارم خدا را براى رسيدن به بهشت و يا دورى از جهنم عبادت كنم، عرضه داشتند: پس هدف شما از عبادت چيست؟ فرمود:

لِما هُوَ اهْلُهُ بِاياديهِ عَلَىَّ وَانْعامِهِ.«1»

به خاطر اين كه او سزاوار پرستش و عبادت است، آرى، او كه نعمت‌هاى گوناگون به من داده، و مرا از عنايت و لطفش بهره‌مند ساخته است.

در باب نيّت، از حضرت صادق (عليه السلام) نقل شده است:

صاحِبُ النِّيَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِيمِ، لِانَّ سَلامَةَ الْقَلْبِ مِنْ هَواجِسِ الْمَحْظُوراتِ بِتَخْلِيص النِّيَّةِ لِلّهِ فِى الْامُورِ كُلِّها، قالَ اللّهُ تَعالى: ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴾«2»«3»

آن كه از نيّت پاك و صادقانه بهره‌مند است، داراى قلب سليم است؛ زيرا سلامت قلب از خاطرات زشت، محصول نيّت پاك و خالصانه، در تمام شؤون حيات براى خداست. «روزى كه هيچ مال و اولادى سودى نمى‌دهد* مگر كسى كه دلى سالم [از رذايل وخبايث‌] به پيشگاه خدا بياورد

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

عبادت كنندگان سه دسته‌اند: جمعى كه خدا را از ترس عذاب عبادت مى‌كنند، اين عبادت بردگان است، گروهى كه به منظور رسيدن به پاداش خدا را بندگى مى‌نمايند، اين عبادت اجيران است، گروهى كه خدا را به انگيزه عشق و محبت به او بندگى مى‌نمايند، اين عبادت آزادگان است، اين است برترين عبادت و بالاترين طاعت.«4»

حضرت سجّاد (عليه السلام) نسبت به مسئله يقين هم به مانند مسئله نيّت، همين تقاضا را دارد:

الهى! يقين مرا با اراده و قدرت و علم و رحمتت به صحت و سلامتى كامل برسان، يقينى كه هيچ گونه خطرى از ناحيه هواى نفس و شيطان و ساير دشمنانت آن را تهديد ننمايد.

يقينى كه رسول خدا از امين وحى، معنا و تفسيرش را پرسيد، و امين وحى در جواب حضرت عرضه داشت:

الْمُوقِنُ يَعْمَلُ لِلّهِ كَانَّهُ يَراهُ.«5»

اهل يقين براى خدا آن چنان بندگى مى‌كنند كه گوئى حضرت حق مورد مشاهده آنهاست.

اين چنين يقين اجازه نمى‌دهد كه جاذبه‌هاى غير خدائى، و كشش‌هاى غير الهى كمترين اثرى بر انسان بگذارند. با داشتن چنين يقينى، انسان در ميان سخت‌ترين طوفان‌ها، و مشكل‌ترين حوادث، با كمال عشق و علاقه و بدون كمترين سستى و دل سردى و پژمردگى به عبادت و بندگى و طاعت و خدمت ادامه مى‌دهد و آن همه طوفان و حادثه را از جانب معشوق علّت ترفيع درجه و تزكيه باطن مى‌داند.

با اين يقين است كه انسان در جنب حضرت محبوب به كسى و چيزى اعتنا نمى‌كند. با اين يقين است كه سراپاى وجود انسان جهت عبادت و طاعت غرق شوق و ذوق است. با اين يقين است كه انسان نسبت به حضرت حق سر از پا نمى‌شناسد و مى‌خواهد به هر قيمتى تمام هستى ناقابل خود را نثار يك غمزه دوست كند. با اين يقين است كه اگر تمام پرده‌ها از روى رخسار اسرار گرفته شود، چيزى درقلب عاشق نسبت به حضرت دوست اضافه نمى‌گردد.

همان طور كه حضرت على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً.«6»

اگر تمام پرده‌ها از برابر ديده‌ام كنار برود، و اسرار نهانى ظهور كند بر يقينم افزوده نمى‌شود.

با اين يقين، ارزش انسان از ملائكه برتر، و بدون شك آدمى مصداق خير البريّه، و راه رسيدن به حريم قرب حضرت محبوب براى انسان هموار مى‌شود.

با عينك اين يقين، انسان تمام هستى را مظهر اراده و اسماى او مى‌بيند، و جز در راه خدمت و طاعت قدمى بر نمى‌دارد، و به غير او با احدى همدل و همراز نمى‌گردد، و جز به عنايت او اميدوار نمى‌شود.

اهلى شيرازى آن عارف عاشق مى‌فرمايد:

اى دل گدائى از كرم كارساز كن‌

خود را زمنّت همه كس بى نياز كن‌

توحيد چيست ترك تعلّق زهر چه هست‌

يعنى به روى غير در دل فراز كن‌

گوهر ز زهر چشم نيرزد زناكسان بگذار

مار مهره ز زهر احتراز كن‌

مورلئيم چند شوى مار گنج باش‌

يعنى كه خاك در دهن حرص و آز كن‌

جان را كه تيره ساخته‌اى از هواى نفس‌

چون شمع روشن از نفس جانگداز كن‌

رحمان گذاشتن پى شيطان شدن خطاست‌

ما خود نهفته‌ايم تو خود امتياز كن‌

اى خفته روز عمر تو را رو به كوتهى است‌

اين روز كوته از شب طاعت دراز كن‌

اين راه كعبه نيست كه زادش توكّل است‌

اين راه محشر است برو توشه ساز كن‌

(اهلى شيرازى)

شرح عبارت [وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي‌]

و فسادم را به قدرتت اصلاح كن.


صلاح و فساد

صلاح به واقعيّت‌هايى گفته مى‌شود كه با فرهنگ الهى هماهنگ و هم سو باشد، و فساد به مسائلى مى‌گويند كه از چهار چوب برنامه‌هاى حضرت حق خارج باشد.

حالات قلب و نفس و حركات اعضاى بدن يعنى عقيده و اخلاق و عمل در صورت همسوئى با آيات كتاب خدا و روش و سنّت رسول اكرم و ائمه طاهرين (عليهم السلام) در طريق صلاح، و در صورت ناهمگونى در ميدان فساد است.

امورى كه آراسته به صلاح است، باعث خير دنيا و آخرت، و روشى كه در ظاهر و باطن آلوده به فساد مى‌باشد، علّت خوارى دنيا و آخرت است.

بعثت انبياى الهى و امامت امامان معصوم در جهت به صلاح آوردن مردم در تمام شؤون بود. اگر تمام مردم دنيا دعوت انبيا را نسبت به مسئله صلاح اجابت كنند تمام مشكلات و گرفتارى‌هاى مردم حل خواهد شد، و امراض باطنى و فكرى و روانى آنان شفا يابد.

فساد در تمام جوانب زندگى معلول اعراض انسان از توحيد و نبوّت و امامت، و محصول روى گردانى آدميان از دستورهاى ملكوتى، و ميوه تلخ اطاعت آنان از هوا و شيطان است.

قرآن از قول تمام مصلحان تاريخ از زبان حضرت شعيب (عليه السلام) نقل مى‌كند:

﴿إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾«7»

تا جايى كه قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمى‌خواهم؛ و توفيقم فقط به [يارى‌] خداست؛ بر او توكّل كردم و به سوى او باز مى‌گردم.

حضرت سيد الشّهداء (عليه السلام) به هنگام خروج از مدينه نامه‌اى به برادرش محمد حنفيه نوشت:

وَ انَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلاحِ فِى امَّةِ جَدّى ....«8»

قيام و خروج و حركت من فقط و فقط به خاطر اصلاح [تمام ظاهر و باطن‌] در امّت جدم رسول خداست.


اصلاح و افساد در آيات قرآن‌

قرآن مجيد مى‌فرمايد: كسى كه پس از مدتى ستم در مقام اصلاح خود برآيد، خداوند مهربان به او توجّه مى‌كند و وى را مورد لطف و عنايت قرار مى‌دهد:

﴿فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ﴾«9»

پس كسى كه بعد از ستم كردنش توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد، يقيناً خدا توبه‌اش را مى‌پذيرد.

﴿فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾«10»

پس كسانى كه ايمان بياورند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند نه بيمى بر آنان‌ است و نه اندوهگين مى‌شوند.

﴿وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۙ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ﴾«11»

و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند و به آنچه بر محمّد نازل شده كه از سوى پروردگارشان حق است گرويدند، خدا گناهانشان را از آنان محو كرد و حالشان را اصلاح نمود.

﴿أَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾«12»

به اصلاح برخيز و از راه و روش مفسدان پيروى مكن.

﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ﴾«13»

و در زمين پس از اصلاح آن [به وسيله رسالت پيامبران‌] فساد مكنيد، اين [امور] براى شما بهتر است، اگر مؤمنيد.

﴿إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ﴾«14»

يقيناً ما پاداش اصلاح گران را ضايع نمى‌كنيم.

﴿وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾«15»

و خدا افسادگر [در امور يتيم‌] را از اصلاح گر بازمى‌شناسد.

خداوند مى‌فرمايد: آنان كه به عهد خدا وفا مى‌كنند، و پيمان الهى را نمى‌شكنند، و به آنچه كه خداوند پيوند به آن را امر فرموده پاى بندند، و از حضرت‌ حق بيم دارند، و از بدى حساب مى‌ترسند، و به خاطر رضاى حق در تمام حوادث صبر مى‌كنند، و نماز به پا مى‌دارند، و به انفاق اقدام مى‌كنند چه در ظاهر و چه در باطن و بدى را به خوبى تلافى مى‌كنند، عاقبت خوشى در قيامت در انتظار آنان است.

اينان همراه با پدران و همسران و فرزندان صالحشان در بهشت‌هاى عدن به طور هميشگى اقامت مى‌ورزند:

﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ﴾«16»

بهشت‌هاى جاويدى كه آنان و پدران و همسران و فرزندان شايسته و درست‌كارشان در آن وارد مى‌شوند.

فساد يعنى آلودگى انديشه، اخلاق و عمل، به هوا و هوس و برنامه‌هاى شيطانى. فساد يعنى خروج حالات قلبيّه و برنامه‌هاى اخلاقيّه و عمليّه از مدار قوانين و دستورهاى الهى.

﴿وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾«17»

و هنگامى كه [چنين دشمن سرسختى‌] قدرت و حكومتى يابد، مى‌كوشد كه در زمين فساد و تباهى به بار آورد، و زراعت و نسل را نابود كند؛ و خدا فساد و تباهى را دوست ندارد.

﴿أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا﴾«18»

هر كس انسانى را جز براى حق، [قصاص‌] يا بدون آن كه فسادى در زمين كرده باشد، بكشد، چنان است كه همه انسان‌ها را كشته.

﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾«19»

در آنچه خدا به تو عطا كرده است سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن، و نيكى كن همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده است، و در زمين خواهان فساد مباش، بى‌ترديد خدا مفسدان را دوست ندارد.

﴿وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾«20»

و همواره در زمين براى فساد مى‌كوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.

﴿تِلْكَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لايُريدُونَ عُلُوّاً فِى الْارْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ﴾«21»

آن سراى [پرارزش‌] آخرت را براى كسانى قرار مى‌دهيم كه در زمين هيچ برترى و تسلّط و هيچ فسادى را نمى‌خواهند؛ و سرانجام [نيك‌] براى پرهيزكاران است.


اصلاح و افساد در روايات‌

امام على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

پابرجا بودن دين و دنيا به چهار نفر است: دانشمند با عمل، جاهلى كه از يادگرفتن خوددارى نمى‌كند، ثروتمندى كه از انجام خوبى بخل نمى‌ورزد، تهيدستى كه آخرتش را با دنيا عوض نمى‌نمايد.

فساد در دين و دنيا زمانى است كه عالم علمش را ضايع، و جاهل از يادگيرى خوددارى ورزد، و ثروتمند دچار بخل شود، و تهيدست آخرتش را به دنيا بفروشد.«22»

از امير المؤمنين (عليه السلام) پيرامون وضع مردم پرسيدند، حضرت فرمود:

عموم مردم از پى پنج طائفه فاسد مى‌شوند.

دانشمندان كه هاديان مردم به سوى خدايند، اهل زهد كه راه به سوى حقّند، تاجران كه امينان خداوندند، رزمندگان كه ياور دينند، حاكمان كه كارگردانان مردمند.

زمانى كه عالم دچار طمع شد، و در جمع ثروت برآمد، مردم چه كسى را حجّت حق بر خلق بدانند، آنگاه كه زاهدان، در پى دنيا برآمدند، و چشم به دست مردم دوختند، مردم به كدام شخص اقتدا كنند، و وقتى تاجر خائن شد و از پرداخت زكات باز ايستاد خلق خدا به كه اطمينان نمايند، و زمانى كه رزمنده رياكار شد، و روى به كاسبى آورد، چه كسى از مسلمانان دفاع كند، و هنگامى كه حاكم ظالم شد، و در حكومتش به ستم برخاست چه كسى مظلوم را در برابر ظالم يارى دهد؟!

و اللّه قسم، مردم را جز عالمان طمعكار و زاهدان دنياپرست، و تاجران خائن، و رزمندگان رياكار، و حاكمان ستمگر به نابودى نكشيدند.

در آينده نزديك ستمكاران ملاحظه خواهند كرد كه به چه عذابى مبتلا خواهند شد.«23»

در هر صورت، علت فساد در فكر و اخلاق و عمل روى گردانى از حق و غفلت‌ از خدا، و بى توجّهى به آخرت، و عمل نكردن به قرآن مجيد و دستورهاى انبيا و امامان است.

شخص فاسد، و خانواده فاسد، و جامعه فاسد، بدون ترديد در تمام شؤون زندگى دچار انواع مشكلات و سختى‌ها و پريشانى و اضطراب و ناامنى است، و اين همه علاجى جز بازگشت به حق، و روى آوردن به حقيقت، و آراسته شدن به اخلاق الهى، و ايجاد رغبت به نعيم آخرت در قلب، و اصلاح درون و برون و ظاهر و باطن ندارد.

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 67/ 198، باب 53؛ مستدرك الوسائل: 1/ 103، باب 9، حديث 95

(2)- شعراء (26): 88- 89.

(3)- بحار الأنوار: 67/ 210، باب 53، حديث 23؛ مصباح الشريعة: 53.

(4)- الكافى: 2/ 84، حديث 5؛ بحار الأنوار: 67/ 236، باب 54، ذيل حديث 6.

(5)- بحار الأنوار: 74/ 20، باب 2، حديث 4؛ معانى الاخبار: 261، حديث 1.

(6)- بحار الأنوار: 46/ 135، باب 8، حديث 25؛ غرر الحكم: 119، حديث 2082.

(7)- هود (11): 88.

(8)- بحار الأنوار: 44/ 329، باب 37.

(9)- مائده (5): 39.

(10)- انعام (6): 48.

(11)- محمّد (47): 2.

(12)- اعراف (7): 142.

(13)- اعراف (7): 85.

(14)- اعراف (7): 170.

(15)- بقره (2): 220.

(16)- رعد (13): 23.

(17)- بقره (2): 205.

(18)- مائده (5): 32.

(19)- قصص (28): 77.

(20)- مائده (5): 64.

(21)- قصص (28): 83.

(22)- نهج البلاغه: حكمت 372؛ بحار الأنوار: 2/ 36، باب 9، حديث 44.

(23)- ميزان الحكمة: 10/ 4618، حديث 15890.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - روح الله خاتمي - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد تقي فلسفی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^