كرامت اخلاق در اسلام عبارت از اين است كه اگر فردى نسبت به فرد ديگر ستم نمود و به حق او تجاوز كرد، ستمديده از نظر قانونى مىتواند او را تعقيب كند و كيفر دهد. ولى اگر شخص ستمگر شايسته عفو و گذشت بوده و بر اثر چشم پوشى اصلاح شود، او را مىبخشد و با كرامتى خوب از وى مىگذرد.
يكى از شيوههايى كه در رفتارها و صفات انسانى سبب فريبكارى و خيانت به مسلمان مىشود؛ غِشّ و زيبانمايى است.
«غِشّ» در لغت به معناى ناخالص و آغشتگى است ولى مراد از آن ظاهر نمودن چيزى بر خلاف پنهان آن است و يا زينت دادن و زيبا جلوه دادنى كه برخلاف مصلحت باشد و در حقيقت خدعه و خيانت در عمل است.
اين شيوه شيطانى بيشتر در تجارت و خريد و فروش اتفاق مىافتد كه فروشنده قصد فريب دادن مشترى را با نيكو نشان دادن جنس و كالاى خود دارد، ولى در صفات اخلاقى براى منحرف كردن شخصى از راه زندگى و اهداف كمال بشرى و گمراه نمودن او نيز به كار مىرود.
«نُصح» به معناى خالص و پاك است و در صفات اخلاقى به معناى موعظه و خيرخواهى خالصانه نسبت به ديگرى است. كسى كه در مقام نصيحت و خيرخواهى به انسان برمىآيد، هدف او پاكسازى و خيرانديشى در قلب و جان اوست.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
با منزلتترين مردم نزد خداوند در روز قيامت، كسى است كه در راه خيرخواهى براى خلق، او بيش از ديگران قدم بردارد.
و همچنين فرمود:
عابدترين مردم در عبادت كسى است كه نسبت به همه مسلمانان خيرخواهتر و پاكدلتر باشد.
بنابراين هر چه در عبادت شديدترند، بيشتر امانت دارند. هرگاه مىگويند:
در روايات نوعى غش هم درباره كسى است كه در مشورت خيانت مىكند و به مشورت كننده به جاى راهنمايى و نصيحت، راه خلاف واقعيت را ارائه مىدهد.
خيانت در مشورت دروغگويى آشكار و عملى غيروجدانى و خلاف فطرت است و اگر كسى اين روش نادرست را در پيش گيرد؛ اندك اندك دچار انحراف فكرى مىشود و از دورانديشى و حقيقت بينى باز مىماند.
حضرت على (عليه السلام) درباره چنين فردى مىفرمايد:
هر كه به مشورت كننده خود خيانت نمايد، مصلحت انديشى او از بين مىرود.
و از سوى ديگر از دايره اسلام و ولايت هم بيرون و منفور مىگردد.
امام على (عليه السلام) فرمود:
كسى كه با مسلمانان در مشورت غش نمايد و به آنان خيانت نمايد، من از او بيزارم.
گاهى انسان به انجام كارى كه خلاف مصلحت اوست علاقه بسيار دارد، براى شناخت صلاح و فساد با انسان دانا و خيرخواه شور مىكند ولى درباطن ميل دارد كه او نظر موافق بدهد تا هر چه زودتر اقدام نمايد و به تمايل درونى خويش جامه عمل بپوشاند، ولى انسان خيرخواه و خبره از روى كمال خلوص و پاكدلى مىگويد مصلحت نيست. اين پاسخ موافق مصلحت در ذهن و ذائقه مشورت كننده ناگوار و تلخ مىشود ولى بايد با سختى آن بسازد و خوشبختى خود را به خطر نياندازد.
بنابراين هر مسلمانى همواره بايد از غش و فريبكارى كه مايه پراكندگى و شايعهسازى است پرهيز كند؛ زيرا اگر دل مسلمانى بىجهت نسبت به برادر دينىاش آلوده به غشّ باشد پيوسته در خشم خداوند خواهد بود، مگر اين كه توبه كند و فكر و دل را از آن انديشه ناپاك، پاك سازد.
چه درخواستهاى عجيبى است، قدرتى بالاتر از قدرت ملك ملكوت لازم است كه بتوان اين بار سنگين اخلاقى را كشيد، بارى كه آسمان از قبولش سرپيچيد كه در برابر آن همه بديهاى مردم، آدمى اين همه خوبىها و حسنات را به عنوان تلافى و مقابله نثار آنان كند.
______________________________
(1)- الكافى: 2/ 208، حديث 5؛ بحار الأنوار: 71/ 358، باب 22، حديث 8.
(2)- الكافى: 2/ 163، حديث 2؛ بحار الأنوار: 71/ 338، باب 20، حديث 117.
(3)- غرر الحكم: 443، حديث 10100.
(4)- بحار الأنوار: 72/ 99، باب 48، حديث 8؛ عيون أخبار الرضا (عليه السلام): 2/ 66، حديث 296.