از نشانههاى درستى يقين اين است كه آدمى ديده حقشناسى پيدا كند و در همه لحظهها، رضايت حق را بر رضايت مردم مقدم بدارد و به قسمت خود راضى باشد.
هر چند تير شبهه و حرام از هر طرف به سوى او هجوم آورد.
حال بايد ديد آسايش و آرامش در چيست؟
دو ديدگاه در بين مردم دنيا وجود دارد:
ديدگاه اول: يك گروه از انسانها زندگى خوب را در خوشى و راحتى مىبينند و براى رسيدن به آرامش درونى، به مال اندوزى و شهوترانى مىپردازند حتى به جنايت و تجاوز دست مىزنند تا نيازهاى كاذب نفسانى و شيطانى را برآورده سازند. از ويژگىهاى اين دسته از مردم اين است كه انسانهايى سطحىنگر، خودخواه و احمق هستند؛ زيرا كه به عمق آيات قرآن و عبرت روايات و تجربههاى تاريخى توجه ندارند و سرانجام با ذلّت و خوارى مىميرند.
نمونههاى بارز اين گروه شكست و نابودى پادشاهان جنايتكار و حاكمان ستمكار و منافقان خيانتكار و انسانهاى گناهكار كه حكايت آنان همچنان باقى است.
از جمله نكتههايى كه قرآن مجيد درباره خلقت انسان متذكر مىشود؛ مىفرمايد:
همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم.
﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا﴾همانا انسان حريص و بىتاب آفريده شده است.
﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾[كه] بىترديد انسان در زيانكارى بزرگى است.
اين آيات و نمونههاى ديگر؛ به روشنى نشانگر نقاط ضعف آدمى است كه پا از گليم خود فراتر مىگذارد و براى خود و خداوند و نظام طبيعت مشكل مىآفريند.
حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد:
هر كه سلامتى را دوست دارد، پس تهيدستى و تنگدستى را اختيار كند و هر كه دوستدار آسايش است بايد كه بىاعتنايى به دنيا را برگزيند.
زهرى مىگويد: امام زين العابدين (عليه السلام) به مردى از همنشينان خود در محفلى فرمود:
از خدا بترس و در طلب دنيا اعتدال نگه دار و چيزى را كه آفريده نشده درخواست مكن ...
آن مرد عرض كرد: چگونه ممكن است كه كسى در طلب چيزى برآيد كه هنوز آفريده نشده است؟
حضرت فرمود: كسى كه خواهان توانگرى و دارايى و رفاه در دنيا باشد، در حقيقت آنها را براى آسايش مىخواهد. و آسايش در دنيا و براى اهل دنيا خلق نشده، بلكه آسايش و راحتى در بهشت و براى بهشتيان آفريده شده است.
بنابراين ميوه زهد و بىاعتنايى به دنيا، آسايش و آرامش روح است و تنها جايگاه واقعى آرميدن و آسودن در ورود به بهشت است كه با سلام و صلوات فرشتگان همراه است.
ديدگاه دوم: گروه ديگر از انسانها زندگى خوب را در سايه رضايت حق و قناعت نفس مىدانند؛ پس با صبر و ايستادگى در برابر خواهشهاى نفسانى و وسوسههاى شيطانى، آرامش روانى و قلبى براى خود فراهم مىكنند و در اثر رياضتها و مبارزههاى سخت تبديل به انسانى مؤمن و معتقد به اصول دينى مىشوند و همه مردم از وجود او در امان و ايمن هستند.
مقام رضا، مرتبه فناى اراده بنده در اراده حق است و تا او به اين مقام نرسد، اعمالش مورد پذيرش حق قرار نمىگيرد. راضى به رضايت خدا هيچ گونه درخواستى ندارد و خواهش او بر اساس اراده و تسليم امر اوست.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
از نشانههاى درستى يقين فرد مسلمان اين است كه مردم را به وسيله خشم خداوند، خرسند نكند و مردم را بر آنچه خداى متعال به خود او نداده، سرزنش ننمايد؛ زيرا روزى را نه طمع شخص حريص بياورد و نه ناخرسندى فرد ناخوشايند؛ اگر كسى از شما چنانكه از مرگ مىگريزد از روزىاش بگريزد، روزى به او مىرسد همچنان كه مرگ به او مىرسد. سپس فرمود:خداوند به عدل و داد خويش، نشاط و آسايش را در يقين و رضا؛ و غم و اندوه را در شك و ناخرسندى قرار داده است.
آرامش حقيقى تنها در مرتبه يقين و رضايت، به درون قلب آدمى مىنشيند سپس در فكر انسان نهادينه مىگردد، تمدن امروز كه مدعى گسترش آرامش و رفاه در سراسر جهان است و فقر ايمانى مسلمانان ما سبب شده كه به جاى فهم حقايق فطرى به سوى داروهاى سمى و درمانهاى موقتى و آرام بخش روى آورند و عافيت و سلامت خود را كه نعمت اصلى زندگى است به دست روان گردانهاى خيالى و لذتهاى آنى بسپارند و در كهنسالى با هزاران درد و مرضهاى بىدرمان با مرگى تلخ، جان دهند.
وضعيت امروز دنياى بشر، نتيجه بىايمانى و ضعف اعتقاد به ارزشهاى الهى است كه براى خود راحتى و آسايشى بدون خدا و حقيقت مىطلبد و سرانجام در آتش هوسها و لذتها مىسوزد.
توجه به حقيقتِ يگانه و وجود ازلى و ابدى به ويژه با دعا و مناجات و ارتباط عاشقانه با حق در همه امور، انسان را به اطمينان نفس و طراوت فطرت و دل مىرساند.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) به ابوذر سفارش مىفرمايد:
اى ابوذر! در هنگام آسايش خود را به خدا بشناسان تا در هنگام گرفتارى و بلا تو را بشناسد.
امام باقر (عليه السلام) در صفاى باطنى هر لحظه دعاى به سوى حق، پيوسته مىفرمود:
سزاوار است كه مؤمن در هنگام خوشى و آسايش به مانند زمان سختى و گرفتارى دعا كند.
حضرت حق تعالى به داود (عليه السلام) وحى فرمود:
امام صادق (عليه السلام) در باب پيش دستى در دعا كردن مىفرمايد:
دعا در حال راحتى و آسودگى، نيازمندىهاى حال بلا را برآورده مىسازد.
بايد در هر حال صداى خواننده حق براى خداوند آشنا باشد تا در وقت قبولى در را باز نمايد.
امام سجّاد (عليه السلام) در مناجات خويش زمزمه مىفرمايد:
مرا از آنان قرار مده كه خوشى سرمستشان مىكند و بلا و گرفتارى از پايشان در مىآورد. اينان فقط زمانى تو را مىخوانند كه گرفتار شوند و تنها هنگامى به ياد تو مىافتند كه به مصيبتى سخت گرفتار آيند در اين هنگام در برابر تو به خاك مىافتند و دست خواهش به سويت برمىدارند.
______________________________
(4)- غرر الحكم: 366، حديث 8240.
(5)- بحار الأنوار: 70/ 92، باب 122، حديث 69؛ الخصال: 1/ 64.
(6)- الكافى: 2/ 57، حديث 2؛ بحار الأنوار: 67/ 143، باب 52، حديث 7.
(7)- مكارم الأخلاق: 469، فصل 5؛ بحار الأنوار: 74/ 89: باب 4، حديث 3.
(8)- الكافى: 2/ 488، حديث 1؛ بحار الأنوار: 90/ 367، باب 24، حديث 1.
(9)- بحار الأنوار: 14/ 37، باب 3، حديث 15.
(10)- الكافى: 2/ 472، حديث 3؛ بحار الأنوار: 90/ 339، باب 20، حديث 12.