بين من و او حجاب و پرده و مانعى قرار ده و او را نابينا ساز تا چشم او مرا نبيند و گوش او حرف مرا نشنود و ذكر و نام مرا فراموش كند. دل او را از بنيان قفل كن كه ياد من نكند. و انديشه او را قطع فرما و زبان او را گنگ كنى كه بدگوئى من نكند و ياد من ننمايد. خدايا دشمنان را خوار فرما و عزت آنها را به ذلت مبدل ساز و صولت و سيرت آنها را بشكن. جبارى آنها را به مهربانى، كبر و نخوت آنها را به تواضع و نرمى مبدل ساز. و مرا از شر و عيب گفتن و غيبت كردن و طعنه زدن و دشمنى ورزيدن و دام گستردن پيادگان و سوارگان ايمن گردان كه تو بر هر چيز قادر و غالب و توانائى.
آدمى سوى حق همه پويد
آن نكوتر كه شكر گويد
اوست بى شكل و جسم و هفت و چهار
ايزد فرد و خالق و جبار
شكل و جسم و طبايع و تبديل
آدمى راست ماه و سال و عديل
موضع كفر نيست جز در رنج
مرجع شكر نيست جز سر گنج
چون شدى بر قضاء او صابر
خواند آنگاه مر تو را شاكر
شكر گويى از پى زيادت را
عالم الغيب و الشهاده را
شكر شكر او كه داند رفت
گوهر ذكر او كه داند سفت
او ببخشد هم او ثواب دهد
او بگويد هم او جواب دهد
هر چه بستند ز نعمت و نازت
به از آن با همان دهد بازت
گيرم ار موىهاى زبان گردد
هر زبان صد هزار جان گردد
تا بدان شكر او فزون گويد
شكر توفيق شكر چون گويد
پس سوى شكر نعمتش پويند
گر بگويند هم بدو گويند
.استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا اینجا را کلیک کنید