از آنها كه هر دم به تو رو كنند
بجويند امن و به آن خو كنند
به سوداى تو سودها بردهاند
به جز نفس كس را نيازردهاند
پناه از تو جستند و آسوده حال
گرفتند روزى فزون و حلال
به عزت رسيدند از ياريت
ز ذلت رها از نگهداريت
پناه از تو جستند از هر ستم
ز لطفت رها از بلا و نقم
نهادند فقر و توانگر شدند
از آن رو كه ساكن بر آن در شدند
ز بيم تو از هر گنه در امان
ز لغزش جدا و نيالوده جان
قدم چون به راه تو بنهادهاند
به توفيق تو پاك و آزادهاند
نهادست در بين آنها و شر
توان تو سد تا نگيرد گذر
رها كرده عصيان و آسودهاند
كه اندر جوار تو بغنودهاند