ز دلها سكون و ز تنها توان
بگير اى فزايندهى مهربان
فراموشى افتد به دلهايشان
به خيلت نگردد رها پايشان
چو آيند رزمندگان گزين
كه پويند خود راه را بر زمين
شود سست اندامشان در نبرد
فتد بيمشان در دل و چهره زرد
بپا ساز خيلى ز كروبيان
چو در بدر از بهر آزارشان
كز آنها نماند به جا ريشهاى
نه از جمعشان هيچ انديشهاى
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.