در ميان نعمتهاى حضرت حق، نعمت الهام، و نعمت عرفان، و نعمت علم بى معلّم، و نعمت بصيرت و باز شدن چشم دل. براى ديدن آنچه همه نمىبينند جايگاه خاصى دارد.
البته راه رسيدن به اين گونه نعمتهاى خاص راه آسانى نيست، اين مسئله شرايط بسيار سنگينى را طلب مىكند، كه بدون تحقّق آن شرايط، رسيدن به آن نعمتها امكان ندارد.
ايمان به حضرت حق، و عشق به جناب ربّالعزّه، و باور داشتن قيامت، و اعتقاد به نبوّت و امامت و ملائكه، و عقيده به كتب آسمانى، و تصفيه ظاهر و باطن از تمام گناهان عملى و اخلاقى، و اداى واجبات، و ترك محرّمات، از شرايط رسيدن به فيوضات و عنايات معنوى حضرت محبوب است.
آرى، پاكى همه جانبه و طهارت ظاهر و باطن، و آراستگى غيب و شهود وجود انسان، باعث تابش آفتاب حقيقت و نور عنايت و لطف و فيض ازلى، و رحمت سرمدى به قلب است. كوشش در اين راه بدون آراستگى به حسنات و پيراستگى از سيّئات، محصولى نخواهد داشت.
«مردى به ابويزيد گفت: به من خبر رسيده كه اسم اعظم خدا را مىدانى، دوست دارم به من بياموزى.
ابويزيد گفت: اسم اعظم خدا را مرز محدود و مشخصى نيست، لكن دل خود را براى مقام يگانگى حضرت حق تعالى خالى دار. و توجّه به غير او را رها ساز، و هرگاه چنين شدى هر كدام از اسماى خدا را خواستى انتخاب كن و بدان دعا كن، كه به سبب آن در آنِ واحد از مشرق به مغرب سير خواهى نمود.
آن مرد گفت: سبحاناللَّه! مىشود مردى در آنِ واحد از مشرق تا مغرب سير كند؟
ابويزيد گفت: آرى و اين كار نزد اصحاب سرّ كار مهمّى نيست، كه تمام ماسوى اللَّه كلمهاى از كلمات اوست، و از اين بالاتر اين كه خدا را بندگانى است كه در لامكان مىايستند، به طورى كه مادون عرش، زير پاى آنان قرار مىگيرد، پس به هر جا كه خواهند دست يازند، و هر چه خواهند برگيرند.
آن مرد گفت: اين ديگر چه مقامى است؟ گفت: مقام وصل توصيف بردار نيست».
در هر صورت بدون رياضت، البته رياضتى كه موافق با قواعد شرع باشد، رسيدن به مقامات معنوى، و رساندن قلب به نقطه گرفتن الهامات و فيوضات حضرت حق ممكن نيست.
خواجه نصيرالدين طوسى در كتاب «اوصاف الاشراف» گفته است كه:
«رياضت، رام كردن ستور بود، به منع او از حركات غير مطلوبه، و ملكه گردانيدن او را به طاعت صاحب خويش در آنچه او را بر آن دارد از مطالب خويش.
و در اين موضع هم مراد از رياضت، منع نفس حيوانى است از انقياد و مطاوعت قوّه شهويه و غضبيّه و آنچه به آن دو قوّه تعلّق دارد، و منع كردن نفس ناطقه از متابعت قواى حيوانى كه رذايل اخلاق، و اعمال مانند حرص بر جمع مال و كسب جاه، و توابع آن از حيله و مكر و خديعه و غلبه و تعصّب و حقد و حسد و فسق و فجور و انهماك در شرور و مثل اينها از آن حادث شود، و ملكه گردانيدن نفس انسانى را به طاعت عقل عملى بر وجهى كه رساننده او باشد به كمالى كه او را ممكن باشد. و غرض از رياضت سه چيز است:
يكى: رفع موانع وصول به حق، و آن شواغل ظاهر و باطن است.
دوم: مطيع گردانيدن نفس حيوانى مرعقل عملى را كه باعث باشد بر كمال.
سيّم: ملكه گردانيدن نفس انسانى را به ثبات بر آنچه مُعدّ او باشد قبول فيض الهى را تا به كمالى كه او را ممكن باشد برسد».
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به اسامة بن زيد فرمود:
بر تو باد به راه حق و بپرهيز از اينكه به خاطر شگفتى و شكوفائى رغبتهاى دنيا و تازگى نعمتها و شادى زودگذر و عيش ناپايدار آن، راهى، غير حق پوئى.
______________________________
(3)- مستدرك الوسائل: 7/ 499، باب 1، حديث 8741؛ التحصين، ابن فهد حلّى: 20.