«ايل» به زبان عِبْرى به معناى «اللّه» است، «اسراف» كلمهاى است كه به ايل اضافه شده و بنا به روايتى كه از حضرت زين العابدين (عليه السلام) رسيده: هر چه به ايل اضافه شود به معناى عبداللّه است،
صور كه معناى دنيايى آن شيپور است، حقيقتى است كه نزديك ده بار در قرآن مجيد از آن ياد شده:
و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى و حاكميّت مطلق ويژه اوست، داناى نهان و آشكار است، و او حكيم و آگاه است.
و در صور دميده شود، پس همه آنان را [در عرصه قيامت] گرد مىآوريم.
[آن] روزى كه در صور دميده مىشود و گنهكاران را در آن روز، كبودچشم و نابينا محشور مىكنيم.
پس هنگامى كه در صور دميده شود، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى و نسبى وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال يكديگر مىپرسند.
و [ياد كن] روزى را كه در صور مىدمند، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است دچار هراس شود، مگر كسى كه خدا بخواهد؛ و همه خوار و فروتن به پيشگاه او آيند.
و در صور دميده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مىشتابند.
و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و زمين است مىميرد، مگر كسى را كه خدا بخواهد، آن گاه بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگاه همه آنان بر پاى ايستاده [مات و مبهوت به هر سو] مىنگرند [كه سرانجام كارشان چه خواهد شد]!
و در صور مىدمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعدههاى تهديدآميز و وحشتناك.
پس چون در صور يك بار دميده شود.
روزى كه در صور مىدمند و شما گروه گروه به عرصه محشر مىآييد.
«صيحه» كه صداى عظيم است در صور به وسيله اسرافيل به اذن حق بر جهانيان زده مىشود، و به طورى كه از صريح قرآن مجيد به خصوص آيه 68 سوره زمر استفاده مىشود دو بار انجام مىگيرد، يك بار صيحه مرگ است، كه﴿مَنْ فِى السَّماواتِ وَالْأرْض﴾ مگر آن كه خدا بخواهد مىميرند. و بار دوم صيحه حيات است كه چون دميده شود آسمانيان و زمينيان زنده مىشود و در صحراى با عظمت محشر اجتماع مىكنند.
مسأله صيحه مربوط به قيامت در حدود چهار بار در قرآن مجيد آمده است:
[كيفرشان] جز يك فرياد مرگبار نبود كه ناگهان [پس از آن فرياد] همه بىحركت و خاموش شدند!
[آن صحنه عظيم] جز يك فرياد نيست، پس به ناگاه همه آنان [گردآورى شده و] نزد ما احضار مىشوند.
و اينان [كه تو را انكار مىكنند] جز يك فرياد مرگبار را كه هيچ تأخيرى در آن نيست، انتظار نمىكشند.
روزى كه [همگان] صيحه و فرياد را به حق و درستى مىشنوند [و] آن روز، روز بيرون آمدن [از قبرها] ست.
در اين صيحه يك بار صيحه موت و بار ديگر صيحه حيات است، اگر سؤال شود به چه صورت يك حقيقت دو كار مخالف هم انجام مىدهد؟ پاسخهاى فراوانى دارد، از جمله پاسخى است كه محيىالدين در«فتوحات مكّيّه» داده:
دم، دو دم است، دمى كه آتش را خاموش مىكند، و دمى كه آتش را شعلهور مىسازد.
ولى اين دو دم به وسيله يك انسان از يك دهان به آتش زده مىشود. بنابر اين هيچ استبعادى ندارد كه اسرافيل با دم اوّل در صور شعله حيات هر ذى حياتى را خاموش كند، و با دم ديگر شعله حيات هر مستعدّى را بر افروزد.
در اين كه صيحه و صدا باعث مرگ است، امروزه با انفجارهائى كه به وسيله موشكها و بمبها و ساير اسلحهها صورت مىگيرد، حتى ايجاد امواجى كه فقط و فقط باعث مرگ است، شكّى براى كسى باقى نيست. صيحه صبح قيامت از هر موجى سريعتر و از هر فريادى عظيمتر است، و شعاعش نسبت به تمام هستى جز عرش حق و آن كسى كه خدا بخواهد، فراگير است. اين صيحه در مرتبهاى مرگ بار و در مرتبه ديگر زنده كننده است.
درباره صور، تفاسير و كتب روايى به خصوص«علم اليقين» و«لآلى الاخبار» سه روايت نقل مىكنند:
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پرسيدند: صور چيست؟ فرمود: شاخى است از نور كه اسرافيل آن را به دهان دارد.
در حديث ديگر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمده:
صور شاخى است از نور، كه در آن به عدد ارواح بندگان روزنه وجود دارد.
امام سجاد (عليه السلام) مىفرمايد: صور شاخى است عظيم، دارى يك سر و دو طرف. فاصله طرفى كه به سمت زمين است با طرفى كه به سوى آسمان است همانند فاصله دورترين نقطه زمين تا انتهاى آخرين آسمان است، و در آن روزنههايى به عدد ارواح خلائق وجود دارد.
«گروهى از مفسران و محدّثان، اين روايات را از باب كنايه و تشبيه و استعاره گرفتهاند و فرمودهاند:
اين همه براى تقريب مسأله به ذهن انسان است، و آنچه كه از اين روايات مراد است بعث و نشر و مرگ و حيات است كه به اشاره و توسط اسرافيل به اذن حق انجام مىگيرد.
گروهى از محقّقان هم از حقيقت صور و صيحه اظهار بى اطلاعى كرده و گفتهاند:
حقيقت اين است كه نمىدانيم صور چگونه وسيلهاى است و چطور مىتواند امواج كشنده را در مدت كم به سراسر آسمانها و زمين برساند و تمام موجودات زنده را بميراند.
امّا در دنياى كنونى بر اثر اكتشافاتى كه در رشتههاى مختلف علوم نصيب بشر گرديده تا اندازهاى مسائل ناشناخته روشن شده، تكذيب و عناد معاندان كاهش يافته و موجبات تقريب ذهن افراد بى غَرض به درك پارهاى از واقعيّتهاى دينى فراهم آمده است و مىتوان گفت: توليد امواج صوتى و پخش آن از جمله اكتشافاتى است كه ممكن است تا اندازهاى مشكله نفخ صور و پخش صيحه مرگ را حل كند و مردم را در شناخت اين واقعيّت مجهول يارى نمايد.
هم اكنون در تمدّن صنعتى بر اثر انفجار بمبهاى قوى و خيلى قوى امواج شديد و بسيار شديد صوتى توليد مىشود كه با گوش مىشنويم؛ آن انفجارها مىتوانند در ساختمانهاى نزديك و بالنّسبه دور، شكستگى و ويرانى به بار آورد و روى افرادى كه در آن ساختمانها زندگى مىكنند يا در خيابانهاى اطراف عبور مىنمايند كم و بيش عوارض بد و احياناً خطرناك و مرگبار به جاى بگذارند و عدهاى را هلاك كنند.
همچنين بر اثر پيشرفت علم و صنعت، دانشمندان توانستهاند از طرفى به وسيله ابزارهاى فنّى بر تعداد امواج ماوراى صوتى به مقدار شايان توجّه بيفزايند و از طرف ديگر با كمك نيروى برق، امواج ماوراى صوتىِ توليد شده را با سرعت در سطح بسيار وسيعى پخش كنند.
مىدانيم امواج صوتى سرعتى بالنّسبه كم و بُردى كوتاه دارند، و همين قدر كه فاصله از حدّ محدودى بگذرد صدا شنيده نمىشود، ولى بشر امروز در پرتو هوش و تجربه توانسته است با نيروى برق و وساطت ابزارهاى فنّى و صنعتى، صداى گوينده راديو را با سرعت حيرتزا و بهت آور در سراسر جهان پخش كند و در آنِ واحد آن را از دورترين نقطه غرب عالم به گوش ميليونها مردم شرق برساند
«از مجموع آيات استفاده مىشود كه در پايان جهان صيحه عظيمى اهل آسمانها و زمين را مىميراند و اين صيحه مرگ است. و در آغاز رستاخيز با صيحه و فرياد عظيمى همه زنده مىشوند و به پا مىخيزند و اين فرياد حيات و زندگى است.
امّا اين دو فرياد دقيقاً چگونه است؟ چه اثرى در صيحه اول و چه تأثيرى در صيحه دوم است؟ جز خدا كسى نمىداند.
بارها گفتهايم الفاظ ما كه براى زندگى روزمرّه محدود خودمان وضع شده عاجزتر از آن است كه بتواند حقايق مربوط به جهان ماوراى طبيعت يا پايان اين جهان و آغاز جهان ديگر را دقيقاً بيان كند، به همين دليل بايد از الفاظ معمولى معانى وسيعتر و گستردهترى استفاده شود، منتها با توجّه به قرائن موجود.
چگونه امواج صوتىِ صور، تمام جهان را فرا مىگيرد با اين كه مىدانيم امواج صوتى حركت كندى دارد و از دويست و چهل متر در ثانيه تجاوز نمىكند، در حالى كه حركت نور بيش از يك ميليون بار از آن سريعتر و به سيصد هزار كيلومتر در ثانيه مىرسد؟
بايد گفت ما نسبت به اين موضوع همانند بسيارى از مسائل مربوط به قيامت تنها علم اجمالى داريم و جزئيات آن بر ما روشن نيست.
مرگ آفرينى اين صدا اگر در گذشته براى بعضى شگفتانگيز بود، امروز براى ما تعجّبى ندارد، چرا كه بسيار شنيدهايم موج انفجار گوشها را كر، بدنها را متلاشى، حتّى خانهها را ويران مىسازد، انسانهايى را از جاى خود برداشته به فاصلههاى دور دست پرتاب مىكند. بسيار ديده شده كه حركت سريع يك هواپيما، و به اصطلاح شكستن ديوار صوتى چنان صداى وحشتناك و امواج ويرانگرى به وجود مىآورد كه شيشههاى عمارتها را در شعاع وسيعى خرد مىكند.
جائى كه نمونههاى كوچك امواج صوتى كه به وسيله انسانها ايجاد شده، اينچنين اثراتى از خود نشان مىدهد آن صيحه عظيم الهى، آن انفجار بزرگ جهانى چه آثارى به بار خواهد آورد. به همين دليل جاى تعجب نيست كه امواجى هم در نقطه مقابل آن تكان دهنده و بيدار كننده و احياگر باشد، هر چند تصوّر آن امروز براى ما ممكن نيست، ولى بيدار كردن افراد خواب را با فرياد، و يا به هوش آوردن انسانهاى بى هوش را با شوكهاى شديد لااقل ديدهايم. و باز تكرار مىكنيم كه با علم محدودمان تنها شبحى از اين امور را از دور مىبينيم
«حقيقتى كه به طور كلّى لازم است درباره حقايق عالم آخرت توجّه داشته باشيم اين است كه: حقايق عالم آخرت را چنانكه هست نمىشود در قالب الفاظ دنيوى بيان كرد؛ زيرا حقايق آن عالم با اين عالم فرق بسيارى دارد، و الفاظى كه براى بيان معانى و حقايق دنيويّه وضع گرديده نمىتواند قالب معانى ناشناخته آخرتى باشد.
بنابر اين حقيقت دميدن در صور چيست، نمىدانيم. ولى چنانكه گفته شد: از مجموع آيات قرآنى و روايات اسلامى فهميده مىشود كه خداوند با ايجاد صدائى كه چگونگى آن براى ما نامعلوم است در مرحله اول همه آفريدهها را جز آنهايى كه خداوند نمىخواهد بيهوش مىكند و مىميراند، و در اين وقت است كه نظام اين عالم بهم مىخورد. و در مرحله دوم صدائى ديگر ايجاد مىكند كه همه مردگان جهت تعيين تكليف نهائى در محكمه الهى حاضر مىگردند، و اين واقعيّت ناشناخته همان است كه قران از آن به نفخ صور تعبير كرده است
در مباحث عرفانى آمده:
«اسرافيل از ملائكه مقرّب پروردگار است و فرشته مأمور حيات و زنده كردن؛ وجود او تمام عوالم امكان را كه نياز به حيات دارند فرا گرفته، و بوق او قدرت اوست و صور او بالهاى ملكوتى و معنوى اوست. بوق او قابليّت و استعدادى است كه حضرت ربّ- جلّ وعلا- به او عنايت فرموده است و او را بدين تجهيزات خاص مجهّز نموده و امكان احيا و زنده كردن را به او داده است. بوق او سرمايه علمى و قدرت اوست كه در تحت اختيار او بوده و اختيار او در تحت اختيار خداست.
اسرافيل در بوق خاص خود مىدمد و تمام موجودات هلاك مىشوند. و نيز پس از آن در بوق خاص خود مىدمد و تمام مردگان را زنده مىكند. بوق او جسم نيست و صورت ندارد، شرقى و غربى نيست، تمام آسمانها و زمين و ما بين آن دو را فرا گرفته و صاحبان چنين قدرتى كه از طرف پروردگار به آنها افاضه شده است بر تمام عوالم عِلْوى و سِفْلى استيلا و احاطه دارند، و هر لحظه به امر پروردگار خود به مأموريّت خود عمل مىكنند
خداوندا! به لطف عميمت ما را نسبت به حقايق قرآنيّه و معارف الهيّه كه در روايات اهل بيت آمده آگاه گردان و رموز و اسرار دينت را به ما بنمايان.
الهى! فهم و درك حقايق، ايمان و عمل صالح و طهارت باطن لازم دارد؛ تا نجات از خوديّت صورت نگيرد فهم واقعّيتها امكان ندارد، الهى! ما را از خوديّت خود برهان و از لباس منيّت عريان ساز، و از صورت و پوست نجات ده، تا به آنچه كه بايد دست يابيم توفيق حاصل كنيم.
عطار نيشابورى چه زيبا مىسرايد:
بمير از خويش تا باقى بمانى
نظر در منظر ساقى بمانى
بمير از خويش اگر تو مَرد راهى
كه اندر مرگ يابى هر چه خواهى
بمير از خويش تا يابى بقايت
كه در مردن بيابى كلّ غايت
بمير از خويش و نقش از عشق بردار
طمع از ديد نقش خويش بردار
بمير از خويش تا زنده بمانى
يقين يابى لقاى جاودانى
بمير اى شيخ پيش از مردن خويش
حجاب صورتت بردار از پيش
______________________________
(17)- فتوحات مكيه: 1/ 313، باب 64.
(18)- شرح الأسماء الحسنى: 1/ 96؛ التفسير الأصفى (فيض كاشانى): 2/ 917، ذيل آيه 87 سوره نمل.
(19)- علم اليقين: 892؛ الامثل فى تفسير كتاب اللّه المنزل: 15/ 153، ذيل آيه 87 سوره نمل.
(20)- ارشاد القلوب، ديلمى: 53. 1، الباب الثالث عشر؛ لآلى الاخبار: 453.