ما احسن ما اثنى عليك ربك: «ذى قوه عند ذى العرش مكين، مطاع ثم امين»، فما كانت قوتك، و ما كانت امانتك؟ فقال: اما قوتى، فانى بعثت الى مدائن لوط و هى اربع مدائن، فى كل مدينه اربعمائه الف مقاتل سوى الذرارى، فحملتهم من الارض السفلى حتى سمع اهل السماوات اصوات الدجاج و نباح الكلاب، ثم هويت بهن فقلبتهن. و اما امانتى: فانى لم اومر بشى فعدوته الى غيره.
(خداوند چه نيكو تو را ستوده كه فرموده: «صاحب قدرت است، در نزد صاحب عرش داراى قرب و مقام است، فرمانروائى دارد، امين است»، نمونهاى از قدرت و امانت خود را بيان كن. جبريل در پاسخ گفت: اما نمونهى قدرت من اين كه: مامور نابودى شهرهاى قوم لوط شدم، و آن چهار شهر بود، در هر شهر چهارصد هزار مرد جنگجو وجود داشت به جز فرزندان آنها، من اين شهر را از ميان برداشتم و به بالا بردم تا جائى كه فرشتگان آسمان صداى حيوانات آنها را شنيدند، سپس به زمين آوردم و زير و رو كردم! و اما نمونهى امانت من اين است كه هيچ دستورى به من داده نشده كه از آن دستور كمترين تخطى كرده باشم.)
مجمعالبيان، ج 10، صفحه 446. الدرالمنثور، جلد آخر. تفسير نمونه، ج 26، ص 194