انسانهايى كه مرتكب گناه مىشوند دو دستهاند:
1- گروهى خود را در گناه و عصيان غرق مىكنند و طغيان و سركشى را به حدّ نهايى مىرسانند، پس آنان در گمراهى و غفلت و نا اميدى به سر مىبرند.
خداوند قهّار در كمين است و به آنها ميدان مىدهد و به خودشان وامىگذارد تا پشتشان از بار گناه سنگين شود و استحقاق بيشترين مجازات را پيدا كنند. آنان همه پلها را در پشت سر خود ويران مىكنند و پرده حيا و شرم را دريده و شايستگى هدايت الهى را از دست دادهاند. و خداوند نسبت به آنان هيچ گونه رحمت و عفو نشان نمىدهد؛ زيرا در آنان آلودگى به گناه مانند بيمارى وبا به جانشان افتاده و روح ايمان را مىخورد. كار به جايى مىرسد كه سر از تكذيب آيات حق در آورده و فراتر رفته و به استهزا و تمسخر پيامبران و معصومان (عليهم السلام) وامىدارد و سپس حرف حق و راه حقيقت را انكار مىكنند و قيامت و بهشت و جهنّم را زير سؤال مىبرند و به مرحلهاى مىرسد كه ديگر هيچ دليل و اندرز و هشدارى مؤثّر نيست و تنها تازيانه عذاب دردناك، او را بيدار كند.
برگهاى تاريخ آكنده است از سيهروزى و سرانجام ستمگران و جنايت كارانى كه به كيفر خداوند نابود شدهاند.
خداوند متعال در وصف آنان مىفرمايد:
آن گاه بدترين سرانجام، سرانجام كسانى بود كه مرتكب زشتى شدند به سبب اينكه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آنها را به مسخره مىگرفتند.
حضرت على (عليه السلام) در عاقبت آنان كه به باطل ميل نشان مىدهند، فرمود:
اگر خداوند ستمكار را مهلت دهد هرگز فرصت مؤاخذه او از دستش نمىرود، و بر سر راه او در حالى كه گلويش در دست قدرت اوست در كمين است.
2- گروهى، زياد به گناه آلوده نمىشوند و با زنگهاى بيدار باش مانند فقر و بيمارى و يا مجازاتهاى متناسب با اعمالشان كه ناگهانى پديد مىآيد؛ هوشيار و به راه حق باز مىگردند. اينان هنوز شايستگى هدايت را دارند و با پردهپوشى پروردگار در دنيا مشمول شفاعت قرار مىگيرند و در حقيقت چوب خداوند و ناراحتىهاى وارد بر آنان، نعمت محسوب مىشود.
خداوند حكيم در حق آنها مىفرمايد:
در خشكى و دريا به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است تا [خدا كيفر] برخى از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد كه [از گناه و طغيان] برگردند.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) درباره الطاف خداوند براى تنبيه انسان مىفرمايد:
هر گاه مؤمن گناه كند، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود. اگر آن فقر، گناهان را پاك نكرد، به بيمارى مبتلا شود و اگر آن هم گناهانش را نزدود به ترس از تعقيب قدرت حكومت گرفتار شود و اگر اين نيز گناهش را پاك نكرد هنگام مردن به سختى جان دهد تا آن كه سرانجام خدا را بدون گناهى كه به سبب آن بازخواست شود، ديدار كند و دستور دهد كه او را به بهشت برند، امّا كافر و منافق در هنگام مرگ، جانشان به آسانى بيرون مىرود تا هنگامى كه در محضر عدل پروردگار حاضر مىشوند، حسناتى در نامه اعمال آنها نباشد تا ادعايى كنند و سپس دستور مىرسد كه آنان را به سوى دوزخ هدايت كنيد.
بنابراين تا همه پردهها پاره نشده است و رسوايىها بر سر زبان فرشتگان و مردم نيفتاده، بايد كارى كرد.
______________________________
(4)- بحار الأنوار: 78/ 199، باب 1، ذيل حديث 56؛ جامع الأخبار: 115.