در آيات و روايات از تفكّر در ذات ربوبى پرهيز دادهاند و دستور اكيد دادهاند كه انديشه در اين موضوع سبب توهّمات شيطانى مىشود.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
مبادا درباره ذات خدا انديشه كنيد كه انديشه در خدا جز گمراهى نيفزايد و به راستى خداى عز و جل را ديدهها درنيابند و اندازه نتوان گرفت.
زيرا آنچه كه انسان برداشت مىكند ساخته ذهن بوده و از واقعيتها دور مىباشد. امّا به اين نيست كه از تفكّر در صفات و اسماى الهى بىبهره بماند.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
برترين نيايش؛ پيوسته انديشيدن درباره خدا و قدرت اوست.
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
عبادت به بسيار نماز خواندن و روزه گرفتن نيست؛ همانا انديشيدن در دستور خداوند است.
منظور از تفكّر در امر خدا دانش و آگاهى يافتن از چگونگى آداب و شرايط اعمال است از جمله مهمترين آنها تدبّر در رموز خلقت و شناخت نعمتهاست.
امام على (عليه السلام) درباره قدرت حقّ در عظمت آفرينش مىفرمايد:
منزّهى از هر عيب، چه بزرگ است شأن تو! منزّهى، چه عظيم است آنچه از مخلوقاتت كه مىبينيم و چه كوچك است عظمت آن در كنار قدرت تو! و چه دهشت آور است آنچه از ملكوت تو مشاهده مىنماييم! و چه اندازه حقير است آنچه ديده مىشود در برابر آنچه از سلطنت تو براى ما ناپيداست! نعمتهايت در اين دنيا چه گسترده و فراوان است! و با اين حال در برابر نعمت آخرتت چقدر كوچك است!
و در فرازى ديگر چنين عرضه مىدارد:
و به اندازهاى از ملكوت قدرتش، و از شگفتىهايى كه آثار حكمتش گوياى آن است، و از اعتراف نياز خلق به آنچه كه با قدرتش آن را حفظ مىكند به ما ارائه فرموده كه ما را به قيام دليل قطعى بر معرفت و شناختش راهنمايى نموده است. در ساختههاى بديعش آثار صنع و نشانههاى حكمتش آشكار است، از اين رو آنچه آفريده حجّت و دليلى بر وجود اوست، و اگر موجودى بىزبان باشد، تدبير او در وجود آن موجود برهان گويايى بر وجود او، و دليلى محكم بر آفرينندگى ذات پاك اوست.
حضرت حقّ، يگانهاى است كه هيچ موجودى نمىتواند با آن سر ستيز و رقابت داشته باشد؛ زيرا هر چيزى خواه ناخواه در مسيرى حركت مىكند كه حضرت ربّ براى آن ترسيم كرده و سرپيچى از او ناممكن است.
بنابراين سراسر نظام هستى در يك حركت هماهنگ گوش به فرمانِ فرمانده كلّ هستى دارد و در خط اراده مستقيم او مىچرخد. هيچ ممكنى قدرت آن را ندارد كه با سلطنت و قدرت شكستناپذير جدال نمايد.
پس امام معصوم (عليهم السلام) حكومت خدا را در نهايت اقتدار مىداند؛ چرا كه هيچ نيازى به پشتيبان و لشكرى ندارد و همه آفرينش در تسخير قدرت اويند و در ادامه بقاى خود نيز به افاضه لحظه به لحظه او نيازمندند.
اقتدار و چيرگى سلطنت او بر تمام هستى به اين معناست كه در قوانين كائنات بين موجودات روابط و نظام حاكم است، هر يك بدون تخلّف به كار خود مشغول مىباشد. از ريزترين ذرّه اتمى گرفته تا بزرگترين اجرام آسمانى در نظارت فرمان اويند.
خداوند سبحان مىفرمايد:
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.
پژوهشهاى امروز بشرى، دستيابى به همين قانون مدارى موجودات است كه در روابط بين آنها برقرار شده است.
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 3/ 259، باب 9، حديث 4؛ التوحيد: 457، حديث 14.
(2)- الكافى: 2/ 55، حديث 3؛ بحار الأنوار: 68/ 321، باب 80، حديث 3.
(3)- الكافى: 2/ 55، حديث 4؛ بحار الأنوار: 68/ 322، باب 80، حديث 4.