ابليس پس از بيرون شدن از ملكوت پروردگار به صفت شيطان رجيم و مارد
پس با اين انگيزه و قصد در آغاز از خداوند متعال اجازه ادامه حيات خواست:
گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مىشوند، مهلت ده.* [خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،* تا زمانى معين و معلوم.
ابليس با تمام تكبّر؛ اميد خود را از درگاه حق با كلمه ربّ آغاز كرد و چون در خواسته خود جدّيت و جسارت نشان داد، خداوند هم مهلتى محدود به خاطر حكمتهايى كه در راه آفرينش آدم بود به او عنايت فرمود، سپس شيطان با كمال نامردى و پررويى گفت:
گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مىكنم،* مگر بندگان خالص شدهات را.
و حق سبحان هم كوتاه نيامده و با عزّت و شدّت فرمود:
[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را مىگويم* كه بىترديد دوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند، از همگى پر خواهم كرد.
حضرت على (عليه السلام) در خطبه آفرينش فرشتگان، دليل مهلت خواستن ابليس را چنين بيان فرموده است:
[خداوند] به فرشتگان گفت: بر آدم سجده كنيد، [پس] سجده كردند مگر ابليس كه غرور و تكبّر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش، احساس عزّت و برترى نمود و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بىمقدار شمرد. خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعدهاش مهلت داد، به او گفت: «تو از مهلت يافتگانى،* تا روز [آن] وقت معين.
و اما دليل ديگرى كه خداوند به او فرصت داد به جهت حقّى بود كه بر خداوند به خاطر پاداش عبادت و شكرانه طولانى داشت و خداى سبحان اراده جبران نمود.
حسن بن عطيّه مىگويد به امام صادق (عليه السلام) گفتم:
بازگو بفرما چرا خداوند به ابليس فرمود: از مهلت داده شدگانى تا وقت معلوم. حضرت فرمود: براى چيزى كه خداوند متعال خواست از آن تشكّر بجا آورد، گفتم: آن چه بود؟ حضرت فرمود: دو ركعت نماز بود كه ابليس آن را در آسمان به مدت دو هزار يا چهار هزار سال بجا آورده بود.
در روايت ديگر آمده است:
آنگاه مظهر پليدى خلقت در اوّلين برنامه نقشههاى گمراهانه خود، در بهشت به سوى آدم و حوّا رفت و با سوگند زياد و خيرخواهى آنها را نصيحت نمود تا جايى كه آنان به درخت ممنوعه دست درازى نموده و پوشش حيا و عفتشان فرو ريخت، پس ماهيّت پليد او روشنتر گرديد.
خداوند سپس در بعضى آيات به همه افراد بشر و فرزندان آدم هشدار مىدهد كه مراقب فريبكارى شيطان باشند؛ زيرا او سابقه دشمنى خود را با پدر بشر نشان داده است همانطور كه لباس بهشتى را بر اثر وسوسه از اندام جسمى او بيرون كرد، در صدد برآمد كه لباس تقوا را هم از اندام روحى و جانى او بيرون نمايد پس به اقسام گوناگون ابزارهاى مالى و زينتى و بازى و سرگرمىهاى نشاطآور، آدميان را مىفريبد و از راه مستقيم به در مىكند و خداوند منّان به اين منظور هشدارهاى فراوانى داده است كه از آن جمله فرموده است:
﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾
اى فرزندان آدم! شيطان، شما را نفريبد چنان كه پدر و مادرتان را [با فريبكاريش] از بهشت بيرون كرد، لباسشان را از اندامشان بر مىكشيد تا شرمگاهشان را به آنان بنماياند، او و دار و دستهاش شما را از آنجا كه شما آنان را نمىبينيد مىبينند، ما شياطين را سرپرست و ياران كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.
و در سوره يس، براى آگاهى و شناساندن هر چه بيشتر آن دشمن قديمى و خطرناك و در انديشيدن روز حساب و رسوايى مىفرمايد:
و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقّل نمىكرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟] يعنى آيا نمىنگريد چه بدبختهايى شيطان به سر پيروان خود آورده است؟ آيا تاريخ پيشينيان را مطالعه نكرديد تا ببينيد بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند؟ ويرانههاى شهرهاى بلا ديده آنها در برابر چشم شماست و عاقبت غمانگيز آنها براى هر كس كه كمترين تفكّر و انديشهاى داشته باشد روشن است. پس چرا دشمنى را كه آزمايش دشمنى خود را بارها و بارها داده است جدّى نمىگيرد و باز با او طرح دوستى مىريزيد؛ حتّى او را رهبر و پيشگام خود انتخاب مىكنيد و مراسم قبيله شيطان پرستى برپا مىسازيد.
خرد و منطق سليم حكم مىكند كه انسان از چنين جانور خطرناكى كه به هيچ انسانى رحم نمىكند و قربانيان او در هر گوشه و كنار دنيا بر خاك مذلّت كفر افتادهاند بر حذر باشد و لحظهاى به خود، اجازه غفلت از او را ندهد.
امام على (عليه السلام) در نامهاى به معاويه فريب خوردن او را تذكّر مىفرمايد:
و براى حساب آماده شو، و براى بلاهايى كه به تو مىرسد مهيّا باش، سخن گمراهان را مشنو، و اگر بدين صورت عمل نكنى تو را به آنچه نسبت به خود غفلت دارى آگاه سازم؛ زيرا ناز و نعمت به طغيانت انداخته و شيطان راه خود را در تو پيش گرفته، و با اوضاع تو به آرزويش رسيده، و در وجودت همچون روح و خون روان گشته.
آرى، درس عبرت و هشدار بسيار است، امّا پند گيرنده كم هستند.
رسول اللّه اعظم (صلى الله عليه و آله) فرمود:
غافلترين مردم كسى است كه از اوضاع و احوال دنيا و دگرگونىهاى آن پند نگيرد و كسانى در دنيا گرفتار خطر مىشوند كه دنيا را براى خود خطر ندانند.
______________________________
(8)- علل الشرايع: 2/ 525، حديث 1؛ بحار الأنوار: 60/ 240، باب 3، حديث 85.
(9)- علل الشرايع: 2/ 526، حديث 1؛ بحار الأنوار: 60/ 240، باب 3، حديث 86.
(13)- بحار الأنوار: 70/ 88، باب 122، حديث 55؛ الأمالى، شيخ صدوق: 20، حديث 4.