پروردگار من! بدانسان كه مشيت علياى تو اقتضا داشت خلقتم را به كفاف و كمال رسانيدهاى ولى با چنين خلقت كامل و كافى همواره به روزى و رافت خويش محتاجم داشتهاى. من هرگز از روزى تو بىنياز ننشستهام و هرگز از فضل تو استغنائى نيافتهام. از آنچه آن زن كه كنيز تو و مادر من بود مىخورد و مىنوشيد من هم در دل او مايعى خون رنگ مىمكيدهام و روزى من در آن روز خون دل او بود كه لطف تو براى من مهيا داشته بود.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.