چه بسيار كه سر از فرمان مطاع تو فرو پيچيدهايم و چه بسيار كه به منهيات و منكرات همت گماردهايم. به هواى شهوت خويش ديده از تقوى و عفاف فرو خوابانيدهايم و در سكرات تهمت و هوس مصلحت خود را از ياد بردهايم. اين تو بودى اى پروردگار بينا و داناى من كه از معاصى و مساوى ما خبر داشتى و همى توانستى كه يكباره حجاب استتار را از روى كار ما بردارى و در ميان خاص و عام كوس رسوائى ما را به صدا درآورى.
كنت انت المطلع عليها دون الناظرين و القادر على اعلانها فوق القادرين.
مردم خبر از فضايح و قبايح ما نداشتند و كس را آن قوت و قدرت نبود كه عرق شرم ما را بر خاك راه فرو بيفشاند، اما لطف تو چشم و گوش ما را فرو بسته بود و همچون حصارى بلند و رازپوش ما را از چشمانداز اجتماع پنهان داشته بود.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.