رسول اللّه اعظم (صلى الله عليه و آله) در باب آداب دعا مىفرمايد:
در سراسر روزگار خود جوياى خير و خوبى باشيد و خويشتن را در مسير نسيمهاى خداوند قرار دهيد؛ زيرا نسيم رحمت خدا گاهى مىوزد و به هر يك از بندگانش كه او بخواهد، مىرسد.
يكى از عوامل روى گردانى و بىعلاقگى انسان به خواستههاى الهى، اطمينان نداشتن به خداست؛ زيرا اگر او به خدا اعتماد پيدا كند و بداند دستورها و درخواستهاى حق به خير و صلاح اوست، بدون ترديد از آنها استقبال مىكند چون در تمام امور قضا و قدر الهى غير از خير و مصلحت چيز ديگرى وجود ندارد و بعد از آنكه به اين مرحله نائل گرديد، افكار و اخلاق و رفتارهايش معتدل و منطقى مىگردد تا حدى كه در برابر نعمتهاى از دست رفته و حوادث تلخ و شيرين سپاس مىگذارد و به افراد نيازمند نگاه تحقيرآميز و به ثروتمندان به خاطر اموالشان به بزرگى احترام نخواهد كرد؛ زيرا يقين پيدا كرده كه شرافت انسان به فرمانبرى از خداى عزيز و افتخار به بندگى براى اوست. پس مال و دارايى و نياز و ندارى؛ ملاك ارزش انسانها نيست.
ريشه اصلى ناآرامى درون انسان گرد و غبارى است كه از طوفان گناهان بر روى قلب او نشسته است. اگر بخواهد به اعتدال روانى و غبار روبى جان موفّق شود بايد از عنايات الهى كمك بگيرد و براى پاكسازى روح، خيرانديشى نمايد.
حضرت صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
هنگامى كه خداوند بخواهد به بندهاى نيكى و خوبى كند، روحش را پاكسازى مىكند. در اين صورت وقتى او هر سخن خوب و خداپسندى را مىشنود، آن را مىشناسد و هر وقت سخن ناپسند و نادرستى را مىشنود، از آن متنفّر است. سپس خداوند به دلش كلمهاى مىافكند كه بدين وسيله تمام امورش را گردآورى كرده و روبه راه مىسازد.
از حضرت على (عليه السلام) درباره خير سؤال شد؛ خير چيست؟ فرمود:
خير، افزون شدن مال و فرزند نيست؛ خير آن است كه دانشت زياد، و بردباريت بزرگ گردد، و به بندگى پروردگارت بر مردم مباهات نمايى، پس اگر خوبى كردى خدا را شكر كنى، و اگر بدى نمودى به طلب مغفرت برخيزى، خيرى در دنيا نيست مگر براى دو نفر: مردى كه مرتكب گناهانى شده و با توبه جبران نمايد، و مردى كه به جانب كارهاى خير مىشتابد.
و نيز فرمود:
سه چيز است كه هر كسى داشته باشد خوبى دنيا و آخرت روزيش شده است آنها: راضى بودن به حكم الهى، شكيبايى بر بلا و گرفتارى و سپاس در هنگام آسايش و تندرستى.
و نيز امام صادق (عليه السلام) در نصايح خويش به ياران و همراهانش فرمود:
هرگاه خداوند خير بندهاى را بخواهد سينهاش را براى اسلام فراخ مىگرداند و چون اين نعمت به او عطا كند زبانش به حق گويا شود و دلش با حق گره خورد و به آن عمل كند واز اين رو زمانى كه خداوند اين امور را گرد آورد اسلام او به كمال رسيده است.
خير، در حقيقت پاداشى براى مؤمنان است كه در آخرت براى آنان ذخيره شده است كه مقدمه آن در دنيا پيش بينى شده است.
حسين بن اعين برادر مالك بن اعين از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: اين كه شخصى به ديگرى مىگويد: خدا پاداش خيرت دهد، مفهوم خير چيست؟
امام (عليه السلام) فرمود: خير نام نهرى در بهشت است كه سرچشمهاش كوثر است و كوثر از ساق عرش سرچشمه مىگيرد و بر آن نهر منزلگاههاى اوصيا و شيعيانشان بنا شده و در دو طرف اين نهر دختركانى باشند كه هر گاه يكى از آنها از جاى برخيزد؛ ديگرى به جاى او بنشيند؛ به اين خاطر نامش را خير ناميدهاند. و اين مفهوم خير است؛ در آيه شريفه:
در آنها زنانى نيكو سيرت و زيبا صورتاند.
پس هر گاه مردى به دوست خود گفت:
از اين رو خداوند منّان در دنيا راه و وسيله رسيدن به خير و صلاح را در امور انسان در دسترس قرار داده است.
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
خداوند بزرگ مىفرمايد: كار نيك هديهاى از جانب من به سوى بنده مؤمن من است. پس اگر پذيرفت؛ اين رحمت از جانب من است و اگر آن را ردّ نمود به سبب گناه خودش از آن محروم مانده است و اين از خود اوست نه از من و هر بندهاى كه بيافرينم، به ايمان هدايتش كنم و اخلاق او را نيكو سازم و به بخل گرفتارش ننمايم، همانا خير او را خواستهام.
______________________________
(1)- كنز العمال: 2/ 74، حديث 3189؛ الدرّ المنثور: 3/ 318، ذيل آيه 107 سوره يونس.
(2)- الكافى: 1/ 165، حديث 1؛ بحار الأنوار: 5/ 203، باب 7، حديث 30.
(4)- غرر الحكم: 282، حديث 6283.
(5)- الكافى: 8/ 13، حديث 1؛ بحار الأنوار: 75/ 223، باب 23، ذيل حديث 93.
(7)- الكافى: 8/ 230، حديث 298؛ بحار الأنوار: 8/ 162، باب 23، حديث 101.
(8)- بحار الأنورا: 71/ 410، باب 30، حديث 14؛ الأمالى، شيخ طوسى: 24، حديث 29.