و هنوز عوض رزقى كه به آنها دادى و آنها به رزق تو بر طاعتت قدرت يافتند بازخواست نكردى باز بر اسباب و آلاتى كه بر آنها در راه طاعتت مهيا كردى تا آن طاعت وسيلهى آمرزش آنها شود بر آنها به مناقشه (و محاسبه نپرداختى) (و با آنها سختگيرى در حساب كارشان نفرمودى و) بار سنگين مناقشه تحميلشان نكردى و اگر به مناقشه (از نعمتهائى كه براى طاعتت به آنها دادى) مواخذه مىكردى تمام رنج و زحماتشان در راه طاعتت و جميع سعى و كوشش آنها در مقابل كوچكترين نعمت و احسانت هيچ بود (البته عمل و سعى بنده در مقابل نعم بىحد و حصر الهى چه قابليت دارد كه موازنه شود يا در حساب آيد) و هنوز بنده مطيع هم در گرو ساير نعمتهائى كه به او براى ابقاء حيواتش عطا كردهاى ماخوذ خواهد ماند در اين صورت كى و كجا كمترين اجرى از تو به استحقاق طلبكار بود هرگز و ابدا چيزى مستحق نبود.