فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 4 از دعای 39 ( دعا برای راضی شدن کسانی که حقی بر گردن ما دارند )

اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَدْرَكَهُ مِنِّي دَرَكٌ ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِيَتِي أَذًى ، أَوْ لَحِقَهُ بِي أَوْ بِسَبَبِي ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ ، أَوْ سَبَقْتُهُ بِمَظْلِمَتِهِ ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَرْضِهِ عَنِّي مِنْ وُجْدِكَ ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ
خدایا! هر یک از بندگانت که از سوی من صدمه‌ای به او متوجّه شده، یا از سوی من آزاری به او رسیده، یا از من یا به سبب من ستمی بر او شده و از پی آن ستم، به گونه‌ای حقّش را پایمال کرده‌ام که بازگرداندن آن حق برایش ممکن نیست؛ یا با حقّی که بر عهدۀ من دارد، چنان از او پیشی گرفته‌ام و از دستش فرار کرده‌ام که یافتن من برای گرفتن حقّش به هیچ عنوان برایش میسّر نیست؛ در عین همۀ این امور بر محمّد و آلش درود فرست و آن صاحب حق را به توانگری خود از من راضی کن و حقّش را به طور کامل از نزد خود بپرداز.

طلب آمرزش براى ديگران‌

از نشانه‌هاى عظمت روحى و مرتبه بلند تقوا و تربيتى انسان در اسلام؛ درخواست غفران و عفو براى كسى است كه نسبت به مقام او آزار روا داشته يا حقى را از بين برده است.

اين روش از بزرگترين عبادت‌هايى است كه به راه يافتن به مقامات و قرب معنوى كمك كرده است و بندگانى، از اين مسير در جهت فرشته گونه شدن گام‌هاى مؤثّرى برداشته‌اند.

رسول اللّه اعظم (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

عَلَيْكُم بِالْعَفْوِ؛ فَإِنَّ الْعَفْوَ لايَزيدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزًّا فَتَعافَوْا يُعِزُّكُمُ اللَّهُ.«1»

بر شما باد گذشت؛ زيرا كه گذشت جز بر عزّت بنده نمى‌افزايد. پس از يكديگر گذشت كنيد تا خداوند شما را عزّت بخشد.

ابوحمزه ثمالى از امام سجّاد (عليه السلام) نقل مى‌كند:

إِذا كانَ يَوْمَ الْقِيامَةِ جَمَعَ اللَّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى‌ الاوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فى‌ صَعيدٍ واحِدٍ ثُمَّ يُنادِى مُنادٍ: ايْنَ اهْلُ الْفَضْلِ؟ قالَ: فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَتَلَقَّاهُمْ الْمَلائِكَةُ فَيَقُولُونَ: وَ ما كانَ فَضْلُكُم فَيَقُولُونَ: كُنَّا نَصِلُ مَنْ قَطَعَنَا وَ نُعْطِى‌ مَنْ حَرَمَنا وَ نَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَنا قالَ: فَيُقالُ لَهُمْ: صَدَقْتُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ.«2»

هنگامى كه روز قيامت فرا رسد خداوند متعال همه گذشتگان و آيندگان را در يك سرزمين گسترده گرد هم مى‌آورد و سپس فرمان مى‌دهد منادى در ميان آنها فرياد مى‌زند، اهل فضيلت و نيكى كجايند؟ فرمود: در اين هنگام گروهى‌ سر بلند مى‌كنند، فرشتگان به طرف آنها مى‌روند و مى‌گويند: شما چه فضيلتى داشتيد، آنها مى‌گويند: ما با كسانى كه با ما قطع رابطه مى‌كردند ارتباط برقرار مى‌كرديم و هر كس ما را محروم مى‌كرد ما او را محروم نمى‌كرديم و هر كه به ما ظلم مى‌كرد ما او را عفو مى‌كرديم، فرشتگان به آنها مى‌گويند:شما راست مى‌گوييد اكنون وارد بهشت شويد.

از زيباترين زير بناى مسائل اخلاقى، گذشت و عفو بدون منّت و سرزنش است.

بعضى از انسان‌ها نگرانند كه گذشت از آبرو سبب از از بين رفتن حق و شخصيت مى‌شود و تنبيهى براى خطاكار نيست و اگر هم گذشتى كنند با منّت و دلخورى است. ولى خداوند حكيم در آيه شريفه مى‌فرمايد:

﴿وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ * إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾«3»

و آسمان‌ها و زمين و آنچه را ميان آن دوتاست، جز به حق نيافريديم، و بى‌ترديد قيامت آمدنى است؛ پس [در برابر ناهنجارى‌هاى مردم‌] گذشتى كريمانه داشته باش.* يقيناً پروردگارت همان آفريننده داناست.

اكنون كه قيامت حق است و به حساب همه رسيدگى مى‌شود، پس نگران حيله‌ها و دشمنى كفّار مباش و آنان را عفو كن.

صفح از صفحه به معنى صورت است. صفح جميل يعنى رويگردانى از روى فضيلت و چشم پوشى باشد؛ نه از روى قهر و ناچارى؛ زيرا مراد از جميل در آيه، گذشت با كمال ميل و بدون منّت و تلخى است. همانگونه كه حضرت رضا (عليه السلام) در تفسير صفح جميل فرمود:

الْعَفْوُ مِنْ غَيْرِ عِتابٍ.«4»

مقصود گذشت بدون سرزنش است.

مردى را به نزد مأمون آوردند كه خواست او را بكشد و حضرت رضا (عليه السلام) در مجلس نشسته بود. مأمون گفت: اباالحسن چه مى‌گويى؟ فرمود: خداوند به نيكويى عفو تو بر عزّتت مى‌افزايد، پس او گذشت نمود.«5»

بزرگى كه فرمان گذشت و بخشش مى‌دهد خدايى است كه پروردگار و آفريننده و داناست او كه چنين به نيكى از گذشتن سخن به ميان مى‌آورد، مى‌داند كه در وجود انسان و جامعه چه جاذبه و رشدى را پديد مى‌آورد و چه آثارى دارد كه برخى از بندگان با اين روش خودسازى كرده‌اند و سبب بيدارى و هدايت ديگران شده‌اند. سلوك رفتارى معصومان (عليهم السلام) و يارانشان گواه بر اين سيره نيك است.


عفو و گذشت مالك اشتر

حكايت كرده‌اند كه: روزى مالك اشتر كه خداوند از او خشنود باد، از بازار كوفه مى‌گذشت، وى يك پيراهن و شال از كرباس بر تن داشت. جوان بازارى كه او را با آن هيبت ديد او را به مسخره گرفت و گلوله‌اى از گل و خاك به سويش پرتاب كرد و مالك به او توجّه ننمود و به راهش ادامه داد، در اين بين كسى به آن جوان گفت:

واى بر تو! آيا فهميدى كه به طرف چه كسى گلوله انداختى؟ گفت: نه، گفتند:

بيچاره، او مالك اشتر يار امير المؤمنين بود، آن مرد به خود لرزيد و به دنبال مالك رفت، تا از او معذرت خواهى كند، مالك وارد مسجد شد. وقتى كه ديد او وارد مسجد شده و مشغول نماز است، نمازش را كه تمام كرد، آن مرد روى پاهاى مالك افتاد و شروع به بوسيدن پاهاى مالك كرد، مالك رو به او كرد فرمود: اين چه كارى است؟ گفت: از كارى كه كرده‌ام پوزش مى‌خواهم، مالك فرمود: باكى بر تو نيست، به خدا قسم وارد مسجد نشدم مگر اين كه براى تو طلب آمرزش نمايم.«6»


گذشت پيامبر (صلى الله عليه و آله) از قاتل حمزه‌

زمانى كه وحشى، قاتل حمزه سيد الشهداء، عموى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) پس از ارتكاب جنايت نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) آمد و توبه نمود و اسلام آورد. حضرت با اينكه عمويش را بسيار دوست مى‌داشت، توبه‌اش را پذيرفت و با عفو و بزرگوارى گذشت كردند و فرمود: برو از جلوى ديدگان ما دور باش.«7»


گذشت امام حسين (عليه السلام) از حرّ بن يزيد رياحى‌

هنگامى كه حرّ بن يزيد رياحى با آن همه شرارت و جسارت به خدمت امام حسين (عليه السلام) آمد و درخواست توبه نمود، حضرت فرمود: بله، پذيرفته است و او را به گرمى در آغوش رحمت به حضور پذيرفت تا در كاروان امام به شهادت رسيد.«8»

در اين مدرسه اخلاق، بزرگان و اولياى الهى ما بسيارى از انسان‌ها را به راه راست هدايت فرموده‌اند.

______________________________

(1)- الكافى: 2/ 108، حديث 5؛ بحار الأنوار: 68/ 401، باب 93، حديث 5.

(2)- الكافى: 2/ 107، حديث 4؛ بحار الأنوار: 68/ 400، باب 93، حديث 4.

(3)- حجر (15): 85- 86.

(4)- بحار الأنوار: 68/ 412، باب 93، حديث 56؛ معانى الأخبار: 374.

(5)- بحار الأنوار: 75/ 357، باب 26، ذيل حديث 12؛ أعلام الدين: 307.

(6)- بحار الأنوار: 42/ 157، باب 124، حديث 25؛ مجموعة ورّام: 1/ 2.

(7)- تفسير الميزان: 17/ 285؛ تفسير نور الثقلين: 4/ 33، حديث 117، ذيل آيه 53 سوره زمر.

(8)- بحار الأنوار: 44/ 319، باب 37، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 159.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^