در بيش از هزار آيه در قرآن مجيد مسئله مرگ، يا در حقيقت انتقال از اين جهان به جهان ديگر مورد توجّه قرار گرفته، و در اين زمينه روايات فراوانى از امامان معصوم (عليهم السلام) با توضيح تمام شؤون مسئله در معتبرترين كتب حديث نقل شده است.
هيچ انسانى از مرگ و سفر به جهان ديگر چارهاى ندارد، كه اين جهان مزرعه براى آن جهان است و انسان زارع و كشاورز اعمال، آنچه را از خوب و بد در اين مزرعه كاشته بدون شك در آن جهان محصولش را به صورت بهشت يابرداشت خواهد كرد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در باب مرگ مىفرمايد:
هرگاه يكى از شما بميرد قيامتش برپا شده؛ پس خدا را چنان عبادت كنيد كه گوئى او را مىبينيد، و هر ساعت از حضرت حق طلب مغفرت نماييد.
اميرمؤمنان على (عليه السلام) مىفرمايد:
براى هر زندهاى مرگ است.
با مرگ پرونده زندگى در دنيا بسته مىشود.
مرگ درِ آخرت است.
مرگ نهايت كار، و دنيا ميدان تمرين، و قيامت جاى مسابقه، و بهشت جايزه مسابقه است.
براى خداوند فرشتهاى است كه هر روز ندا مىدهد: بزائيد براى مردن، جمع كنيد براى از بين رفتن، بسازيد براى خراب شدن.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:
و نيز فرمود:
هر كس بر اساس محبّت و دلبستگى به چيزى بميرد، بر مبناى همان برانگيخته مىشود.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
حضرت سجّاد (عليه السلام) فرمود:
امير المؤمنين (عليه السلام) مىفرمايد:
و نيز آن حضرت فرمود:
زمانهاى دنيا گرچه طولانى باشد كوتاه، و بهره از آن گرچه زياد باشد كم است.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند:
مرگ دسته گل خوشبوى مؤمن است.
هديه مؤمن مرگ است.
امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
چه اندازه مرگ سودمند است براى آن كه قلبش بيدار ايمان و تقواست.
مرگ نيكان راحت وجودشان، و مرگ بدكاران راحت مردم جهان است.
رسول حق (صلى الله عليه و آله) فرمود:
و نيز آن حضرت فرمود:
برترين زهد در دنيا ياد مرگ است، و بهترين عبادت انديشه است، كسى كه ياد مرگ بر سنگينى نيكىهايش بيفزايد قبرش را باغى از باغهاى بهشت يابد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:
ياد مرگ شهوات را در نفس مىميراند، و مراكز روئيدن غفلت را نابود مىكند، و قلب را به وعدههاى خدا تقويت مىنمايد، و طبع را رقيق كرده، نشانههاى هوا را مىشكند.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
بسيار ياد مرگ كنيد، كه هيچ بندهاى زياد ياد مرگ نكند، مگر اينكه خداوند قلبش را زنده كند، و مرگ را بر او آسان نمايد.
و نيز آن حضرت فرمود:
اى طارق! قبل از رسيدن مرگ آماده مرگ باش.
امير المؤمنين (عليه السلام) از جنگ صفين برمىگشت، به قبرستانى پشت شهر كوفه رسيد، فرياد زد:
اى اهل ديار ترس آور، و قرار گرفتههاى در خاك و قبرهاى تاريك، اى اهل خاك، اى اهل غربت، اى اهل تنهايى، اى اهل وحشت، شما بر ما در مرگ پيشى گرفتيد و ما به شما ملحق مىشويم، اما خانههاى شما را ديگران ساكن شدند، و با زنان شما ديگران ازدواج كردند، و ثروت شما تقسيم شد، اين خبرى بود كه ما داشتيم، چه خبرى پيش شماست؟
سپس رو به ياران كرد و فرمود: اگر اجازه سخن داشتند به شما خبر مىدادند كه بهترين توشه براى قيامت و سفر آخرت تقواست.
به امير المؤمنين (عليه السلام) گفته شد: آمادگى براى مرگ چگونه است؟ فرمود:
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:
سدير صيرفى مىگويد: به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه داشتم: فدايت شوم، مؤمن از قبض روحش ناراحت است؟ فرمود:
______________________________
(1)- كنز العمال: 15/ 686، حديث 42748.
(2)- عيون الحكم و المواعظ: 401.
(3)- نهج البلاغه: خطبه 155؛ الكافى: 2/ 49، حديث 1.
(4)- غرر الحكم: 161، حديث 3083.
(5)- نهج البلاغه: خطبه 105؛ بحار الأنوار: 65/ 382، باب 27، حديث 32.
(6)- نهج البلاغه: كلمه 132؛ بحار الأنوار: 79/ 180، باب 20، ذيل حديث 25.
(7)- بحار الأنوار: 69/ 200، باب 105، حديث 31؛ نوادر الراوندى: 22.
(8)- كنز العمال: 15/ 681، حديث 42721؛ المستدرك على الصحيحين: 4/ 313.
(9)- بحار الأنوار: 57/ 335، باب 41، حديث 7؛ الخصال: 1/ 107، حديث 71.
(10)- بحار الأنوار: 6/ 159، باب 6، حديث 19؛ الخصال: 1/ 119، حديث 108.
(12)- غرر الحكم: 133، حديث 2288.
(13)- بحار الأنوار: 79/ 179، باب 20، ذيل حديث 23؛ نوادر الراوندى: 10.
(14)- بحار الأنوار: 79/ 171، باب 20، حديث 6؛ الدعوات، راوندى: 235، حديث 648.
(15)- غرر الحكم: 271، حديث 5935.
(16)- بحار الأنوار: 79/ 181، باب 20، ذيل حديث 28؛ كنز الفوائد: 1/ 349.
(17)- بحار الأنوار: 6/ 151، باب 6، حديث 1؛ الخصال: 1/ 39، حديث 21.
(18)- بحار الأنوار: 6/ 137، باب 4، حديث 41؛ جامع الأخبار: 165؛ كنز العمال: 15/ 544، حديث 42104.
(19)- بحار الأنوار: 6/ 133، باب 4، حديث 32؛ مصباح الشريعة: 171.
(20)- كشف الخفاء: 1/ 166، ذيل حديث 500؛ كنز العمال: 15/ 544، حديث 42105، با كمى اختلاف.
(21)- فيض القدير: 1/ 628، ذيل حديث 979؛ المستدرك على الصحيحين: 4/ 312.
(22)- نهج البلاغه: حكمت 130؛ مستدرك الوسائل: 2/ 369، باب 47، حديث 2212.
(23)- بحار الأنوار: 6/ 137، باب 4، حديث 43؛ مجموعة ورّام: 2/ 158.