از صفات انسانهاى زشتخو، دريدن پردههاى عصمت و عفّت بندگان خداست، به ويژه عيبجويى و كشف اسرار مردم در قالب غيبت و تهمت و شايعهبازى؛ ساختار روحى و فكرى و اجتماعى بشر را دگرگون مىسازد و آثار متقابلى را نيز در پى دارد. بسيارى از هتك حرمتها و افشاى اسرار نظامى و شنود پنهانى گفتگوهاى مردم و آبرو ريزى مسلمانان، بازتاب سخت و ستمگرانه در بين انسانها داشته است.
حضرت على (عليه السلام) در باب مظالم عباد و فسادى كه در زمين پديد مىآورد، مىفرمايد:
ستم ستمكننده بر تو گران نيايد، همانا او در زيان خود و سود براى تو مىكوشد. سزاى كسى كه تو را شاد كند، بد كردن به او نباشد. هر كه تيغ ستم كشد بدان كشته شود و هر كه براى برادرش چاهى بكند در آن بيفتد و هر كه آبروى برادرش را ببرد آبرويش در خانه او بريزد. در قيامت ستم بر بندگان چه بد توشهاى است.
بنابراين؛ آن خدايى كه زيبايىها را آشكار مىكند و زشتىها را مىپوشاند. آن خدايى كه بر جسارت ارتكاب گناهان تندى نمىكند و پردهدرى براى بندگان را روا نمىدارد، چگونه بنده مؤمنى كه جامه پرهيزگارى و صداقت بر تن دارد و مظهر اسماى الهى و واسطه فيض و بركت بين آسمانها و زمين است؛ به خود اجازه مىدهد با حرفى يا حركتى دل آفريدگار و آفرينش را به درد آورد و نظام خلقتى را در هم ريزد، چنين نيست كه اسرار خلقت را هر كه بداند و يا به هر كه بگويند. امّا آثار ناگوار برخى اعمال قلبى و رفتارى در بين بندگان، عرش را به لرزه درمىآورد.
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
در تورات نوشته است از جمله مناجات خداى عزّوجلّ با موسى بن عمران (عليه السلام) اين بود كه:
گاهى عفو و پرده پوشى خداوند منّان به جايى مىرسد كه گناهكارى را دوست خود قرار مىدهد تا حدّى به درجه قرب خود مىرساند كه پيامبر خود را به سوى او مىفرستد كه واسطه بارش نعمت الهى گردد.
«از جمله اتفاقات لطيف مناجات «برخ الأسود» است، همان كسى كه خداوند متعال به حضرت موسى (عليه السلام) امر فرمود كه، از او درخواست دعا كند تا براى بنىاسرائيل باران ببارد. بعد از اين هفت سال در بنىاسرائيل قحطى آمد، حضرت موسى (عليه السلام) با هفتاد هزار نفر بيرون رفتند تا دعا كنند كه باران بيايد. خداوند متعال به موسى (عليه السلام) وحى فرمود: موسى! چگونه اجابت كنم دعاى جمعيّتى را كه غرق در گناه هستند و گناهان بر ايشان سايه افكنده است و با خباثت باطن و غير يقين مرا مىخوانند و خود را از مجازات من ايمن مىدانند.
اى موسى! برگرد و برو به نزد يكى از بندگانم به نام برخ كه دعا نمايد، تا دعاى او را بپذيرم. حضرت موسى (عليه السلام) در پى برخ رفت و او را پيدا نكرد، تا اين كه روزى حضرت در كوچهاى عبور مىكرد، ناگهان به بنده سياه پوستى برخورد كرد در پيشانيش آثار سجده نمايان بود و چادر شبى به خود پيچيده و گوشه آن را به پشت گردنش گره زده بود. حضرت به نور خدا او را شناخت و بر او سلام كرد و گفت:
اسمت چيست؟ گفت: اسم من برخ است. حضرت موسى (عليه السلام) گفت: مدّتى در جستجوى تو بوديم، حال بيا برويم براى ما دعاى باران بخوان، برخ به ميان جمعيّت آمد و چنين دعا كرد:
خدايا! اين خشكى و قحطى كار تو نيست، و اين سختگيرى بر بندگان از بردبارى تو نيست. چه آشكار شده بر تو كه چشمههاى تو كم آب شده است؟! آيا بادها از فرمانبرى تو روگردان شدهاند؟! يا آنچه نزد توست به پايان رسيده است؟! يا خشمت بر گنهكاران شدّت يافته است؟! آيا تو پيش از آفريدن معصيت كاران آمرزنده نبودى و رحمت را نيافريدى؟ مگر به مهربانى دستور ندادى؟ آيا مىخواهى با اين سختگيرى شوكت خود را به ما نشان دهى، آيا مىترسى فرصت از دست برود و ما نميريم، پس قبل از مردن ما در كيفر شتاب نمودى؟!
هنوز برخ نرفته بود كه باران رحمت خدا سرازير شد، و بارش بنىاسرائيل را فرا گرفت. برخ در بازگشت به حضرت موسى (عليه السلام) گفت: ديدى چگونه با پروردگار مشاجره كردم و او چگونه با من لطف و انصاف نمود
از بزرگترين الطاف الهى بر بندگان اين است كه اسرار عموم مردم را پنهان نگه داشته و باطنها را بر يكديگر پوشيده مىنمايد تا از اسرار و نقشههاى درونى آگاهى نيابند. بنابراين به زندگى و ارتباط در امور به گونه عادى مشغول هستند.
اگر پردهكشى بر ظاهر اعمال انسانها نبود؛ اجتماع متلاشى شده و كار به سختى مىكشيد و هيچ كس ميل و علاقهاى به رابطه قلبى نداشت و بيشتر بندگان خدا از اين نعمت نهانى آگاه نيستند و نمىدانند كه آبروى فردى و اجتماعى آنان در گرو رحمت الهى است.
اگر روزى گوشهاى از اين پرده براى رسوايى يا آزمايش كنار رود، هيچ كسى قدرت زندگى با ديگران حتى با نزديكان خود را نخواهد داشت.
البته خداوند ستّار براى هر كسى ميزان و معيارى بر اساس حق قرار داده تا مسائل درون و بيرون او سنجيده شود و هر چه ترازوى عدل و انصاف نشان دهد همان ملاك محكمه الهى خواهد بود؛ زيرا در آخرت حجاب و پردهها براى حسابرسى برداشته مىشود و همگان به حقايقى دست خواهند يافت كه در دنيا پوشيده مانده است.
همانگونه كه حق سبحان مىفرمايد:
ميزان [سنجش اعمال] در آن روز حق است؛ پس كسانى كه اعمال وزن شده آنان سنگين و با ارزش باشد، رستگارند.* و كسانى كه اعمال وزن شده آنان سبك و بىارزش باشد، به سبب اينكه همواره به آيات ما ستم مىورزيدند، به خود زيان زده [و سرمايه وجودشان راتباه كرده] اند.
ميزان وسيله سنجش است و هر چيزى وسيله آزمودن خاصى دارد، مثلًا ديوار را با شاقول، گرمى و سردى هوا را با دماسنج، ميوه با كيلو و پارچه را با متر مىسنجند.
همانطور كه انسانهاى عادى را نسبت به انسانهاى كامل مىسنجند تا نقص و كمال هر كسى در ترازوى حقّ معين شود.
ترازوهاى دنيا بر پايه اصول اعتقادى و اخلاقى است و برخى انسانها بر اساس دانش و ثروت و مقام سبك و سنگين مىشوند. اما ميزان روز قيامت حق و حقيقت است. روزى كه حاكميّت مطلق با خداست؛ تشكيلات قيامت حساب شده و قانونمند مىباشد و قضاوت و صدور حكم و پاداش و كيفر، حقيقى است. و تنها وسيله نجات، شفاعت انبياء و اولياى الهى است.
و چون حق تعالى بخواهد حقيقت روشن شود بايد قفل اسرار و رموز خلقت آدميان را باز كند تا باطن و نيّتها كشف شود، سپس بر ملاك ارزشهاى معنوى حسنات و خسارتهاى مادى گناهان، وزن آدمى به دست مىآيد.
خداوند در پردهبردارى از اين حقيقت مىفرمايد:
روزى كه همه آنان آشكار مىشوند، [و] چيزى از آنان بر خدا پوشيده نمىماند. [و ندا آيد:] امروز فرمانروايى ويژه كيست؟ ويژه خداى يكتاى قهّار است.
و ديگر هالهاى از ابهام باقى نمىماند، پس پردهها و سويداى دلها بيرون ريخته شود و درجه ايمان و نفاق انسانها نمايش داده شود، پس بيشتر آدميان از وجود خود وجود شرمنده و حسرت زده مىشوند و كافران و منافقان درخواست برگشت به دنيا مىكنند، بنابراين بايد براى:
روزى كه رازها فاش مىشود.* پس انسان را [در آن روز در برابر عذاب] نه نيرويى است و نه ياورى.
انديشيد.
در اينجا يكى از علماى بزرگ در شرح حال خويش آورده است:
«من در دنيا به گونهاى زندگى كردم كه اگر همه حالات- غير از اسرار خانوادگى- مرا به همه مردم اعلان كنند، هرگز شرمنده نخواهم بود.»
يعنى اعمال ظاهرى و پنهان ايشان مايه خجالت و نگرانى نيست؛ اگر به فرض كار ناشايستى هم سرزند بايد به توبه و عذرخواهى پاكسازى نمايد، تا نامه عمل او نورانى بماند و از خداوند درخواست كند كه با او به رحمت و رأفت رفتار كند و در برابر ديد مردم به صورت علنى محاكمه نكند و مردم به افكار و اعمال نادرست او آگاه نشوند و اميد تمام به لطف و فيض گسترده او داشته باشد.
كسانى كه در دنيا از خطاى ديگران زود گذشته و در رفتار با مردم سختگيرى نداشتهاند، خداوند در قيامت با عفو و گذشت و آسانى با او رفتار مىكند و در مقابل آنان كه بسيار سختگير و بدگذشت هستند و همه ريزهكارىهاى رفتار ديگران را به حساب مىكشند، به همين صورت از اندك و انبوه اعمال آنان پرسش دقيق مىشود و رسيدگى به سختى انجام مىشود. پس آنگاه معناى عدالت حق را درك مىكنند.
ابن عباس از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) از قول خداوند پرسيد كه فرمود:
و نعمت هاى آشكار و نهانش را بر شما فراوان و كامل ارزانى داشته.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) در جواب فرمود:
نعمت ظاهرى، آفرينش هماهنگ و موزون توست و نعمت باطنى، پوشاندن معايب و زشتىهاى توست كه اگر آنها را آشكار مىساخت، خانوادهات هم از تو گريزان و نفرت زده مىشد چه رسد به ديگران!
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 72/ 321، باب 79، ذيل حديث 50؛ أعلام الدين: 184.
(2)- الكافى: 2/ 117، حديث 3؛ بحار الأنوار: 72/ 438، باب 87، حديث 106.
(3)- مسكن الفؤاد: 69- 70؛ الجواهر السنية: 77، باب 7.
(8)- الدرّ المنثور: 5/ 167، ذيل آيه 20 سوره لقمان؛ تفسير الآلوسى: 21/ 93.