گرچه قرآن مجيد به زبان عرب و به لغت قريش كه فصيحترين و بليغترين لغت است نازل شد، ولى به خاطر دارا بودن مسائل ملكوتى و معانى عرشى، و حكمتهاى رمزى، و دقايق عقلى، و لطايف غيبى، داراى پيچيدگى و اجمال و ابهام است، و عقلِ تنها از درك واقعيتهايش عاجز است.
كسى نگويد كه با تجهيزات علمى به سراغ قرآن مىروم و از اين طريق راه حلّ مشكل بر من آسان مىشود، كه با سلاح علم هم بسيارى از دقايق قرآن براى انسان كشف نمىشود. پس بدون كمك گرفتن از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) كه قرآن همراه با تمام مفاهيم و معانيش بر قلب مبارك او نازل شده درك و فهم لطايف كتاب حق، غير ممكن است.
قرآن مجيد در آيات 129 و 151 سوره مباركه بقره و آيه 164 سوره آل عمران و آيه دوم سوره جمعه، پيامبر را معلّم قرآن معرفى مىكند، كه بدون تعليمات آن حضرت، رجوع به قرآن مورد رضايت حق نيست و رجوعى است كه نتيجه آن گمراهى و ضلالت است.
آنها كه تنها به قرآن مراجعه كردند، يا معلومات و افكار خود را به عنوان معناى قرآن به قرآن تحميل كردند، يا معلومات و افكار ديگران را، از اين مراجعه جز ضلالت نصيبى نبردند، و در برابر اسلام ناب محمّدى موضع گرفته و مخترع مكتب و مذهب شدند و گروه كثيرى را به دنبال خود به گمراهى و تباهى كشيدند.
دقايق حيات رسول خدا و اينكه وجود مقدسش عقل كل است، و انديشه او برترين انديشه و داراى علم ملك و ملكوت است، و علمش متّصل به علم خداست. در تفسير و شرح دعاى دوّم صحيفه سجاديه به طور مفصل گذشت.
علوم رسول خدا، اين انسان با كرامتى كه مبلّغ رسالات حق بود نسبت به تمام واقعيتها فراگير است، و ادب انسانى براى هر انسانى اقتضا دارد در تمام برنامههاى حيات و زندگيش، به خصوص در فهم معارف قرآنى، چنانكه قرآن خواسته، آن حضرت را به عنوان معلّم خود بپذيرد.
اعتقاد شيعه بر اساس آيات قرآن و معتبرترين روايات بر اين است كه دوازده امام معصوم (عليهم السلام) به اشاره حق به وسيله پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) به عنوان امام معصوم و واجبالاطاعة به جهانيان معرفى شدهاند.
تمام مقاماتى كه در ظاهر و باطن براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بود، به غير از مقام نبوت، براى امامان بزرگوار (عليهم السلام) ثابت و مسلّم است.
همان طور كه معرفت نسبت به خدا و رسولش واجب و لازم است معرفت به امام هم از واجبات عقليّه و شرعيّه مىباشد.
امامان معصوم بنابر اصيلترين روايات، شهداى حق بر خلق، هدايت كننده بشر به واقعيتها، واليان امر و خزانههاى علم حق، خلفاى الهى و ابواب حضرت معبود، نور خدا در زمين و آسمان و دنيا و آخرت، اركان ارض، آيات الهى، اهل ذكر، راسخون در علم، عباد انتخاب شده، نعمت الهى بر عباد، معدن دانش، و درخت نبوت، و محل رفت و آمد ملائكه، و وارثان علوم انبيا، و دارندگان اسم اعظم، و داراى جميع علومند.
بر اين اساس تمام علوم قرآن، و حقايق و دقايق و لطايف كتاب الهى در پيش آنان است، و مفسران واقعى قرآن، اين بزرگوارانند.
شيعه دوازده امامى بر خلاف فرق ديگر اسلامى براى فهم قرآن مجيد، علاوه بر كمكگيرى از علوم، متوسّل به علوم امامان معصوم است، و به اين خاطر در ميان كليّه تفاسيرى كه بر قرآن مجيد نوشته شده تفاسير شيعه از اعتبار و صحّت و سلامت و استحكام و اتقان بيشترى برخوردار است، و اين واقعيتى است كه مخالفان هم به آن اقرار دارند.
منصف وقتى با كمك علوم حقيقى و دانش ثابت و روايات رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و امامان معصوم (عليهم السلام)، و نيز با كمكگيرى از خود قرآن براى فهم قرآن به قرآن مراجعه كند، اعتراف قلبى مىنمايد كه قرآن از جانب خداست و از هجوم شك و ترديد در امان مانده، به حبل الهى در تمام امورش چنگ مىزند، و براى تميز حق از باطل به پناه كتاب حق مىرود، و در سايهاش مقيم مىگردد و از نورش استفاده مىكند، و از غيرش طلب هدايت نمىنمايد، و اين همه حقايقى است كه حضرت سجّاد (عليه السلام) در فرازهاى آينده به آن تذكّر داده است.
______________________________
(1)- به جلد اول اصول كافى باب حجت و مجلدات احقاق الحق و الغدير و عبقات و وافى فيض مراجعه نماييد.