فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 1 از دعای 44 ( شکرگزاران احسان الهی )

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِحَمْدِهِ ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ الشَّاكِرِينَ ، وَ لِيَجْزِيَنَا عَلَى ذَلِكَ جَزَاءَ الُْمحْسِنِينَ
سپاس خدائى را سزا است كه ما را براى سپاسگزارى خود راهنمائى نمود (توفيق داد) و از اهل سپاس (كسانى كه به سپاسگزارى شناخته شده‌اند) قرار داد (يا و از اهل و دوستان خويش گردانيد) تا براى احسان و نيكيش از سپاسگزاران باشيم، و ما را بر آن سپاسگزارى پاداش نيكوكاران دهد

سپاس بر عظيم‌ترين نعمت‌ها

مقام حمد و ستايش مقامى بس بزرگ، و نعمتى بس عظيم از نعمت‌هاى معنوى حضرت محبوب است.

حامدان را در پيشگاه حضرت دوست ارزش والايى است، و اجرشان و مزدشان آن چنان اجر و مزدى است كه فوق آن را نمى‌توان تصور كرد.

فاتحة الكتاب كه خواندنش در نمازهاى يوميه واجب است، بدون قرائت آن، نماز به پا نمى‌شود، پس از بسم‌اللَّه تعليم مى‌دهد كه چگونه تمام نعمت‌ها را حمد و سپاس گوييد، كه نعمت جز از خدا نيست، و سپاس و حمد جز به او روا نيست.

منعم را بشناسيد، و نعمت را از او بدانيد، و داده حضرت او را در همان جا خرج كنيد كه او از شما خواسته، و اين همه از جمله عرشى و آيه آسمانى و كلمات ملكوتى‌ الحمدللَّه ربّ العالمين‌ استفاده مى‌شود، كه اين گونه توجّه به صاحب و خالق نعمت، و اداى سپاس و حمد به محضر مبارك او جز به هدايت او و عنايت و لطفش صورت نمى‌پذيرد.

اگر او بر قلب عبد اشراق نكند، و دل بنده را به نورش منوّر ننمايد، و سينه را جلوه‌گاه معرفت ننمايد، و آتش عشق به سپاس را در باطن شعله‌ور نسازد، و جملاتى كه بيان كننده حمد و سپاسش است القا نفرمايد، از دست و زبان كه برآيد كه بتواند به حمد و سپاسش برخيزد، و در مدار تسبيح و تحميدش به گردش آيد؟

اين نكته با ارزش را بايد توجّه داشت كه معرفت به صاحب نعمت، و عشق و ايمان به او، و حضور عملى نسبت به دستورهايش را بايد بدرقه حمد و سپاس قولى كرد، تا سپاسى كه دوست از بنده‌اش خواسته تحقق يابد، اين نوع سپاس و حمد كه معرفت و قول و عمل است سپاس واقعى و حمد حقيقى است، و ورود به فضاى اين سپاس، انسان را به مقام بندگى و اخلاص و رشد و كمال مى‌رساند، اين گونه سپاس و حمد، نسبت به تمام نعمت‌ها فراگير، و در حدّ ظرفيت انسان اداى حق منعم است.

مى‌فرستد هر زمانى دوست پيغامى دگر

مى‌رسد دل را از او هر لحظه الهامى دگر

كاى دل سرگشته غير از ما دلآرامى مجوى‌

زانكه نتوان يافتن جز ما دلآرامى دگر

از پى صيادى مرغ دل ما مى‌نهد

خال و زلفش هر زمانى دانه و دامى دگر

چون توان هشيار بودن چون پياپى مى‌دهد

هر زمان ساقى شرابى ديگر از جامى دگر

گرچه او را نيست آغازىّ و انجامى ولى‌

هر زمان داريم از او آغاز و انجامى دگر

در حقيقت هيچ نامى نيست او را گرچه او

مى‌نهد مر خويش را هر لحظه‌اى نامى دگر

دل به كامى از لب جانان كجا راضى شود

هر نفس خواهد كز او حاصل كند كامى دگر

هر كه گامى بر هواى نفس ناسوتى زند

در فضاى نفس لاهوتى نهد گامى دگر

گرچه ما مستغرق احسان و انعام وئيم‌

مى‌كنم از وى طلب هر ساعت انعامى دگر

جز رخ و زلفش كه صبح و شام ارباب دلند

مغربى را نيست صبحى ديگر و شامى دگر

(مغربى)


حمد و ستايش در قرآن مجيد

با اين گونه سپاس مى‌توان از حضرت محبوب نسبت به آفرينش آسمان‌ها و زمين قدردانى كرد:

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ﴾«1»

همه ستايش‌ها ويژه خداست كه آسمان‌ها و زمين را آفريد.

با اين گونه سپاس و حمدى كه مركّب از قول و معرفت و عمل است مى‌توان حضرت حق را به خاطر پيروزى دادن به مؤمنان عليه ستمگران ستايش كرد:

﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾«2»

در نتيجه ريشه كسانى كه [به آيات ما و به مردم‌] ستم ورزيدند، بريده شد؛ و همه ستايش‌ها ويژه خدا مالك و مربى جهانيان است.

با اين حمد و سپاس مى‌توان نعمت با عظمت هدايت را كه نعمتى ما فوق آن نيست و به وسيله آن سعادت دنيا و آخرت انسان تأمين مى‌شود و آدمى در سايه آن به خير دنيا و آخرت مى‌رسد، شكر و سپاس گزارد:

﴿اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ﴾«3»

و همه ستايش‌ها ويژه خداست كه ما را به اين [نعمت ها] هدايت كرد، و اگر خدا ما را هدايت نمى‌كرد هدايت نمى‌يافتيم.

با اين ستايش و حمد، مى‌توان نزول قرآن را از جانب حضرت محبوب براى رشد و كمال انسان و روشن كردن بزم، حيات سپاس گفت:

﴿الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً﴾«4»

همه ستايش‌ها ويژه خداست كه اين كتاب را بر بنده‌اش نازل كرد و براى آن هيچ گونه انحراف و كژى قرار نداد.

با اين حمد و سپاس مى‌توان از عنايت حضرت دوست كه باعث نجات انسان از شر ستمگران شد تشكّر و قدردانى كرد:

﴿الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى نَجّانا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ﴾«5»

همه ستايش‌ها ويژه خداست كه ما را از اين گروه ستم‌پيشه نجات داد.

با اين حمد و سپاس مى‌توان از آنچه در آسمان‌ها و زمين است و در به پا داشتن خيمه هستى مؤثّر است و به صورتى يار و مددكار آدمى است، به اداى كمترين حقّى از حقوق كه از حضرت ربّ العزّه بر عهده انسان است، اقدام كرد:

﴿الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاْرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى الآْخِرَةِ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْخَبيرُ﴾«6»

همه ستايش‌ها ويژه خداست كه آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست، و همه ستايش‌ها در آخرت مخصوص اوست، و او حكيم و آگاه است.

با اين حمد و سپاس مى‌توان به اداى شكر او به عنوان اين‌كه مالك حقيقى آسمان‌ها و زمين، و مالك تمام جهانيان است برخاست، مالكى كه در فضاى مالكيتش از باب لطف و رحمت به تربيت موجودات و رشد و كمال اجزاى هستى توجه دارد.

﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾«7»

در نهايت همه ستايش‌ها مخصوص خداست كه پروردگار آسمان‌ها و پروردگار زمين و پروردگار جهانيان است.

اگر هدايت او نسبت به چنين حمدى نبود، در قدرت و توان كسى نمى‌ديدى كه به اداى حمد برخيزد.

اوست كه از باب لطف و مرحمت عباد صالح خود را به چنين حمدى رهنمون است، و آنان را اهل چنين حمدى مى‌نمايد تا بتوانند احسانش را شكر كنند، و از اين راه به جزاى نيكوكاران دست يابند.

من فراموش كنم هرچه بود الّا تو

عشقبازى نكنم در دو جهان جز با تو

گر دليل من سرگشته تو باشى گامى است‌

هر مسافت كه بود از من بيدل تا تو

در درون دل تنگم كه بود خلوت انس‌

راه هر پرده‌نشين نيست مگر تنها تو

در ميان غم و اندوه و پريشانى من‌

بر كنار دل آشفته ناپروا تو

ساقى از باده چنان بى خبرم كن نفسى‌

كه زمستى نشناسم كه منم اين يا تو

تو برفتىّ و برفت از پى تو عمر عزيز

عمر اگر بازنيايد چه شود بازآ تو

بشكستى به جفا عهد دلآرام عماد

اى ز سودازدگان عاشق پابرجا تو

(عماد فقيه كرمانى)

______________________________

(1)- انعام (6): 1.

(2)- انعام (6): 45.

(3)- اعراف (7): 43.

(4)- كهف (18): 1.

(5)- مؤمنون (23): 28.

(6)- سبأ (34): 1.

(7)- جاثيه (45): 36.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^