گناهان، آفاتى هستند كه حيات معنوى انسان را تهديد مىكنند و مانع شكوفايى آن مىشوند، پس حضور گناه در تكامل بشر سدّى در راه رشد معنوى انسان است.
روزه هم مانند ديگر عبادتها به تنهايى نمىتواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود، بنابراين روزه دار مبتلا به آفت گناه، از روزهاش بهره نمىبرد هر چند گرسنگى و تشنگى و شب بيدارى بسيارى را تحمّل كرده باشد.
آدابى كه رعايت آنها، شرط ضرورى براى بهره بردارى از ضيافت ماه رمضان در جهت تجديد حيات معنوى خويش و رسيدن به تكامل روحى و جامع همه آداب روزه است، پرهيز از محرّمات الهى مىباشد.
در خطبه معروفى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) در آستانه ماه رمضان بيان فرموده، آمده است كه امام على (عليه السلام) در حين آن خطبه پرسيد:
اى پيامبر خدا! بهترين كارها در اين ماه چيست؟ فرمود: اى أباالحسن! بهترين كارها در اين ماه، پرهيز از محرّمات الهى است.
به همين مناسبت درباره واژه رمضان از ريشه رَمَضَ و رَمَضى، دو معنا بيان شده است:
1- بارانى كه اول پاييز مىبارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مىكند.
2- داغى سنگ و شن ريزه كه از شدّت گرماى آفتاب بدن را مىسوزاند.
بسيارى از روايات اين نامگذارى را به سبب نقش ماه رمضان در پاكسازى آئينه جان از آلودگىهاى گناه و شويندگى روان از زنگار خطاها دانستهاند.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله) فرمود:
و همانا رمضان را رمضان ناميدهاند؛ زيرا گناهان در آن زدوده مىشود، يعنى مىسوزد.
معصومان (عليهم السلام) در باب فوائد روزه احاديث و گفتارهاى ارزشمند بسيارى دارند.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در پاسخ به فرد يهودى كه از پاداش روزه دار پرسيده بود، فرمود:
هيچ مؤمنى نيست كه به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد، مگر آن كه خداوند متعال، هفت ويژگى را براى او حتمى مىسازد:
1- حرام در بدنش ذوب مىشود.
2- به رحمت الهى نزديك مىگردد.
3- كفّاره خطاى پدرش آدم (عليه السلام) را ادا مىكند.
4- خداوند دشوارىهاى هنگام جان دادن را بر او آسان مىكند.
5- از گرسنگى و تشنگى روز قيامت، ايمن مىگردد.
6- خداوند به او از آتش امان مىدهد.
7- خداوند به او از نعمتهاى پاكيزه بهشت مىخوراند.
امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
روزه نفس، نگهدارى حواسّ پنجگانه از ديگر گناهان و تهى كردن دل از تمام اسباب بدى است.
لغزشها و معصيتهاى گوناگون، حجابهايى هستند كه آدمى را از مشاهده جمال حضرت محبوب محروم مىكند، راستى انسان با اين مصيبت بزرگ چه كند؟
انسانى كه در طول سال در اثر خطاها و لغزشهاى نفس از درگاه حضرت دوست فاصله گرفته است بايد در صدد كم كردن اين فاصلهها برآيد. و بهترين موقعيّتى كه او را به اين هدف نزديك مىسازد روزه دارى حقيقى در رمضان است.
روزه دارى در تغيير رفتار و اصلاح شخصيّت انسان مؤثّر است.
بر اساس مطالعات علمى و تحقيقات روانشناسان و گزارشهاى قضايى كه در ايران و كشورهاى مختلف مسلمانان به عمل آمده است، نشانگر اين است كه رفتارهاى ناهنجار و جرايم اجتماعى و خشونت خانوادگى و ... در ماه رمضان به مقدار زيادى كاهش مىيابد.
و اين به خاطر تسلّط بر نفس است كه انسانها در اين ماه بر افكار و اعمال خود دارند و ترسى كه در اثر خوف از غضب الهى و رحمت بيكران پروردگار، در دل افكنده مىشود.
ريشه اين دگرگونى در حال انسان به طبيعت روزه برمىگردد كه زمينهاى را كه شيطان بر اساس آن انسان را به گمراهى مىكشاند، از بين مىبرد، زنجيرى كه در ماه رمضان شيطان را به بند مىكشد، همان جهاد با نفس و گرسنگى و تشنگى و فروكشى غضب است.
حكمت اين نكته را پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) چنين بيان مىفرمايد:
شيطان از جايگاه خون آدمى در انسان وارد مىشود، پس با گرسنگى، محلّهاى ورود او را تنگ كنيد.
يعنى شيطان از راه شهوت خوراك و لذّت جنسى و غضب نفس و خيالات آدمى، در اطراف رگهاى قلب و مغز او جاى مىگيرد و سپس براى طرحهاى شيطانى خود برنامه ريزى مىكند.
بنابراين شيطان به تنهايى زمينه ساز گناهان نيست و در بند بودن شيطانها نسبى است. هر چه روزه كاملتر باشد، زنجيرى كه شيطان را اسير مىكند و جلوى نفس أمّاره را مىگيرد؛ محكمتر خواهد بود و از ميزان غفلت و انحرافات ناشى از آن خواهد كاست.
بر اين پايه مىتوان گفت: روزه آنانى كه در ماه رمضان، گناهانى را از روى غفلت يا عمد مرتكب مىشوند، كامل و مقبول نيست.
امام على (عليه السلام)، خطاب به بندگان در خطبه روز فطر مىفرمايد:
اى بندگان خدا! بدانيد كمترين چيزى كه براى مردان و زنان روزه دار مىباشد اين است كه: در روز آخر ماه رمضان فرشتهاى به آنان ندا مىدهد:بشارت باد بر شما اى بندگان خدا! كه خداوند گناهان گذشته شمارا بخشود،
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 42/ 190، باب 126، حديث 1؛ عيون أخبار الرضا: 1/ 297، حديث 53.
(2)- مستدرك الوسائل: 7/ 546، باب 26، حديث 8851؛ المصباح، كفعمى: 513، باب 42.
(3)- بحار الأنوار: 93/ 369، باب 46، حديث 49؛ الخصال: 2/ 346، حديث 14.
(4)- غرر الحكم: 176، حديث 3362.
(5)- بحار الأنوار: 60/ 332، باب 3؛ عوالى اللآلى: 1/ 273، حديث 97.
(6)- بحار الأنوار: 87/ 362، باب 1، حديث 13؛ مجموعة ورام: 2/ 158.