انفاق كردن و قرض دادن به افراد محتاج از سفارشهاى بسيار مهم و مورد تأكيد دين اسلام است و وام دادن به افراد محتاج از آثار سخاوت مىباشد.
از آن جايى كه مردم محروم مشكلات متعدّدى دارند، گاهى به اندك چيزى گرفتاريشان آسان مىشود، رعايت و توجّه به آنان لازم است.
قرض دادن در اسلام از صدقه دادن بالاتر است و بنابراين اهميّت آن بدان جهت است كه جامعه دچار ربا و سود و ديگر معاملات ربوى نشود.
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد، در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود.
و به خاطر همين اعتقاد و ارزش انفاق است كه خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
اگر به خدا وام نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مىكند و شما را مىآمرزد و خدا عطا كننده پاداش فراوان در برابر عملِ اندك و بردبار است.
قرض در اصل به معنى قطع كردن و بريدن است و چون با واژه حسن همراه شود اشاره به جدا كردن مال از خويشتن و دادن در راه خير است.
امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه:
در بسيارى از رازگويىهاى آنان خيرى نيست، جز كسى كه [از اين طريق] به صدقه، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم فرمان دهد.
مىفرمايد:
آرى، خداوند روزى قرض دهنده را زياد و بر مكارم اخلاق او مىافزايد واگر شخص متمكّن و ثروتمند در قرض دادن كوتاهى و تقصير كند، به فقر مبتلا مىشود.
فخر رازى در سوره سبأ آيه 39 مىگويد:
«عجب اين است كه تاجر، هنگامى كه بداند يكى از اموالش در معرض تلف مىباشد، حاضر است آن را به صورت نسيه بفروشد، هر چند فقير باشد، مىگويد:اين بهتر از اين است كه بگذارم و نابود شود.
و اگر تاجرى در چنين شرايطى اقدام به فروش اموالش نكند تا نابود شود، او را خطاكار مىشمرند. و اگر در چنين شرايطى خريدار سرمايه دارى پيدا شود و به او نفروشد، او را بى عقل معرفى مىكنند و اگر علاوه بر همه اينها خريدار با داشتن تمكّن مالى همه گونه وثيقه بسپارد و سند قابل اطمينانى نيز بنويسد در عين حال به او نفروشد، ديوانهاش خوانند.
ولى تعجب در اين است كه همه ما اين كارها را انجام مىدهيم و هيچ كس آن را جنون نمىشمرد؛ زيرا تمام اموال ما به يقين در معرض زوال است و خواه ناخواه از دست ما بيرون خواهد رفت، و انفاق كردن در راه خدا يك نوع وام دادن به اوست، و ضامنى معتبر يعنى خداوند بزرگ فرموده:
و هرچه را انفاق مىكنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مىكند.
و در عين حال املاك خود را نزد ما گروگان گذاشته، چرا كه هر چه در دست انسان است عاريتى از ناحيه اوست و محكمترين مسندها را از كتب آسمانى در اين زمينه در اختيار ماه نهاده، اما با همه اينها بسيارى از ما، اموال خود را انفاق نمىكنيم و مىگذاريم از دستمان برود، نه اجرى داريم و نه شكرى
البته بايد توجّه داشت قرض الحسنهاى ارزشمند و نيكو خواهد بود و خداوند ثوابش را چند برابر كرده تا جايى كه مىفرمايد: ثوابش را به جز من احدى نمىداند كه داراى شرايط خاصّ انفاق و قرض باشد.
مرحوم شيخ طبرسى رحمة ا ... عليه در تفسير شريف مجمع البيان شرايط انفاق و قرض را چنين بيان كردهاند:
«1- اين كه از مال حلال باشد. زيرا كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود:
به راستى كه خداوند پاك و منزه است و نمىپذيرد مگر پاك را.
2- اين كه از بهترين چيزى باشد كه مالك آن است، نه اين كه چيز پستى را انفاق كند.
3- اين كه تصدّق كند در حالى كه او آن را دوست دارد و اميدوار به زندگى است.
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) در اين باره فرمود:
4- اين كه آن را واپس نگذارى تا وقتى كه جان به گلويت برسد و بگويى براى فلانى چقدر و براى فلانى چقدر.
5- اين كه آن را براى دوستترين افراد و نيازمندترين و شايستهترين آنها قرار دهى كه آن را بگيرند.
6- اين كه تا مىتواند و امكان دارد آن را پنهان و مخفى بدارد.
7- اين كه در پى و تعقيب آن منّت نگذارده و آزار نكند.
8- اين كه فقط قصد كند به اين كار وجه الله و رضاى خدا را و ريا نكند براى آن كه ريا و خود نمايى مذموم و ناپسند است.
9- اين كه آن چه داده به نظرش كوچك و كم آيد، هر چند كه زياد باشد، براى آن كه متاع دنيا قليل و اندك است.
10- اين كه از محبوبترين مال او باشد و از بهترين مالى باشد كه خود او آن را دوست دارد
پس اگر اين ده صفت در صدقه و قرض الحسنه جمع شود مصداق آيه شريفه:
و او را پاداشى نيكو و باارزش باشد.
خواهد بود. يعنى خالصى كه مشوب و آلوده به صفت نقص نمىشود، و از شأن خداوند كريم است كه خير فراوان عطا كند و چون اين نفع و سود و بزرگى به انسان مىدهد، خداوند در آيه شريفه توصيف به كريم نمود، و اجر كريم همان بهشت برين است.
______________________________
(3)- بحار الأنوار: 100/ 140، باب 1، حديث 12؛ الكافى: 4/ 34، حديث 3.
(5)- التفسير الكبير، فخر رازى: 25/ 263، ذيل آيه 39 سوره سبأ.
(6)- عوالى اللآلى: 2/ 70، حديث 181؛ إرشاد القلوب، ديلمى: 1/ 69.
(7)- بحار الأنوار: 75/ 266، باب 23؛ تحف العقول: 380.
(8)- مجمع البيان فى تفسير القرآن: 9/ 390، ذيل آيه 11 سوره حديد.