دعا، ارتباط انسان با خدا را بيشتر كرده و هر موفّقيّت و پيروزيى را كه انسان در زندگى به دست مىآورد و يا هر نعمتى كه نصيبش مىشود را از طرف خدا دانسته و شناخت و معرفتش نسبت به پروردگار افزون مىشود، كه اگر انسان به اين درجه از معرفت و شناخت برسد، يعنى هر چيز را كه موجب رشد و كمال او شده يا هر نعمت و موفّقيّت را، از بارى تعالى دانسته و به برترين سرمايه زندگى دست پيدا كرده است، و از طرف ديگر اگر انسان خود را بىنياز ديد و در هر توفيقى يا نعمتى كه به او رسيد، نسبت به پروردگار عالم بىاعتنا بود و تلاش و كوشش خود را باعث اين موفقيت دانست، و در برابر پروردگار تكبّر ورزيد، اين جاست كه به انواع و اقسام بدبختىها و مجادلهها در آيات الهى دچار شده، كه خسران دنيا و آخرت را در پى دارد.
تكبّر، انواع مختلفى دارد كه به اعتبار شخصى تكبّر بر سه قسم تقسيم مىشود:
1- تكبّر در برابر خدا، و آن زشتترين انواع تكبّر است و فقط از جهالت محض و طغيان نشأت مىگيرد، مانند: تكبّر نمرود؛ زيرا او با خود مىگفت: من پروردگار جهانيان هستم و با پروردگار آسمان پيكار مىكنم، هم چنان كه مدّعيان ربوبيّت مانند فرعون و ديگران بر اثر تكبّرشان مىگفتند:
و گفت: من پروردگار بزرگتر شما هستم.
چون امتناع كرد كه بنده خدا باشد، از اين رو خداى متعال فرمود:
آنان كه از عبادت من تكبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.
و نيز فرمود:
مسيح از اينكه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و كسانى كه از بندگى او امتناع كنند و تكبّر ورزند، به زودى همه آنان را [براى حسابرسى] به سوى خود گردآورى خواهد كرد.* اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پاداششان را به طور كامل مىدهد، و از فضل و احسانش بر آنان مىافزايد؛ و اما كسانى كه [از ايمان و عمل شايسته] امتناع كردند و تكبّر ورزيدند، به عذاب دردناكى عذاب مىكند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت.
2- تكبّر كردن بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) يعنى وجود خود را بزرگتر از آن مىداند كه در برابر بشرى چون ديگر انسانها اطاعت كند، چنين تكبّرى، گاه متكبّر را از انديشيدن باز مىدارد و بر اثر تكبّر در تاريكى جهل مىماند، سپس از اطاعت پيامبر خوددارى مىكند، به اين گمان كه خود بر حق است و گاه با اين كه پيامبر را مىشناسد اطاعت نمىكند، زيرا نفسش، او را بر اطاعت از حق و تواضع در برابر آن همراهى نمىكند، چنان كه خداوند متعال از قول كافران نقل مىكند:
آيا به دو بشرى كه مانند خودمان هستند ايمان بياوريم.
﴿إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مّثْلُنَا﴾شما بشرهايى مانند ما هستيد.
﴿وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ﴾و بىترديد اگر بشرى مانند خود را اطاعت كنيد، يقيناً زيانكاريد.
3- تكبّر ورزيدن بر بندگان، و آن اين است كه خود را بزرگ و ديگران را كوچك شمارد و از اطاعت آنها امتناع ورزد و تكبّر، او را بر برترى خود نسبت به آنها فراخواند، پس آنها را تحقير كرده و كوچك شمارد و برابر بودن با آنها را براى خود ننگ بداند.
اين نوع تكبّر اگر چه از نوع اوّل و دوّم پايينتر است، اما از دو جهت مهم است:
الف- بزرگى و عزّت و عظمت و بلندى مرتبه، جز به خداى توانا نمىسزد. اما بنده ضعيف و ناتوان كه بر هيچ توان ندارد، كجا لايق تكبّر ورزيدن است و هرگاه بنده تكبّر ورزد با خداى متعال در صفت كبريايى كه محض ذات اوست ستيز كرده كه پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) از قول پروردگار عز و جل مىفرمايد:
خداوند عز و جل فرمود: بزرگى، جامه رويين من و كبريايى، جامه درون من است.پس هر كس در اين دو صفت با من بستيزد او را در هم مىشكنم.
يعنى صفت تكبّر ويژه من است و جز من لايق هيچ كس نيست، پس هر كه بر بندگان خدا تكبّر ورزد نسبت به من جنايت كرده است.
ب- صفت رذيله تكبّر در هر كسى قوى شود او را به مخالفت با امر خدا فرامىخواند؛ زيرا متكبّر هر گاه حق را از بندهاى از بندگان خدا بشنود از قبول آن سرپيچى كرده و براى انكار آن مهيّا مىشود.
آرى، هر كس به منظور غلبه و مجاب كردن طرف، كه به قصد دستيابى به حق بحث كند، با كافران و منافقان در اين اخلاق شريك شده است. همچنين اين اخلاق او را به ننگ داشتن از قبول موعظه وادار مىكند چنان كه خداوند مىفرمايد:
و چون به او گويند: از خدا پروا كن، غرور و سرسختى و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا مىدارد؛ پس دوزخ او را بس است، و يقيناً بد جايگاهى است.
پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
بد بندهاى است بندهاى كه تكبّر ورزد و خداى بزرگ و بلند مرتبه را فراموش كند، بد بندهاى است كه سركشى و نافرمانى كند و خداى جبار بلند پايه را فراموش كند.
انسان زمانى كه دچار كبر و غرور شود و خود را برتر و بزرگتر ببيند با اين صفت زشت بر هدايت خود پشت پا زده و هر لحظه از خدا دور و دورتر مىشود و اين غفلت و فراموشى خداوند تا آنجا ادامه مىيابد كه ديگر اثرى از ايمان در وجود او باقى نمىماند و چون اين گونه شد، با دست خود آتش جهنّم را براى خود مهيّا نموده است.
امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد:هرگز داخل بهشت نشود بندهاى كه در دلش به اندازه يك دانه خردل از كبر و غرور باشد و داخل آتش نشود بندهاى كه به اندازه يك خردل، ايمان داشته باشد.
آرى، شخص متكبّر در واقع در مقابل خدا شرك ورزيده، و خود را در بزرگى خدا شريك مىبيند و به جاى خداوند بر كرسى پادشاهى مىنشيند، و ديگر خود را نيازمند به دعا و درخواستِ از خدا نمىبيند، و حال آن كه اگر كمى از خواب غفلت بيدار مىشد و تواضع پيشه مىكرد مىفهميد كه دعا، رابطه معنوى ميان خالق و مخلوق و رشته پيوند ميان عاشق و معشوق مىباشد و وسيلهاى براى درآمدن به اندرون قلعه محكم و چنگ زدن به آن دست آويز استوار است كه به اين غرض نهايى و مقصد اعلى، امكان وصول نيست، مگر آن كه به هر اندازه ممكن است به معناى دعاها توجّه يافته و به مقدار توانايى، به سرّ و حقيقت آنها پى برده شود.
و متكبّر چه بدبخت است كه با اين صفت رذيله خود چنان به سرازيرى سقوط قرار مىگيرد كه خداوند مىفرمايد:
اينگونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مُهر [تيرهبختى] مىنهد.
خداوند بر قلب مغرور مهر مىزند كه ديگر اميدى به نجات او نيست و چون در اين دنيا خود را بزرگ ديد خداوند هم، در آن دنيا او را ذليل و خوار محشور مىكند.
پيامبر اعظم اسلام (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
متكبّران و گردنكشان خودخواه در روز قيامت به صورت ذرّهاى محشور مىشوند كه به خاطر پستيشان در پيشگاه خدا، مردم آنها را لگدكوب مىسازند.
و نيز مىفرمايد:
متكبّران روز قيامت به صورت ناچيزى محشور گردند و به گونه مردانى هستند كه هر چيز كوچكى، آنها را از جا مىكند و به زندانى در جهنّم مىافكند كه به آنجا «بولس» گويند و آنان را تپههايى از آتش بالا مىبرد، و از گل فاسدى كه عصاره اهل دوزخ است بياشامند.
اين است سزاى كسى كه خود را بى نياز از خداوند ببيند و از بارى تعالى درخواست نداشته و در مقابل او تواضع ننمايد و نسبت به دعا استكبار ورزد، آن هم دعائى كه خداوند از آن به عنوان عبادت مخصوص خود نام مىبرد و در فضيلت دعا همين بس كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
دو نفر كه هر دو يك گونه عمل انجام دادهاند وارد بهشت مىشوند ولى يكى ديگرى را برتر از خود مىبيند و مىگويد: پروردگارا! عمل من و او يكى بود، اين مقام برتر او در برابر چيست؟ خداوند مىفرمايد: او از من درخواست كرد ولى تو نخواستى. آن گاه حضرت فرمود: از خدا بخواهيد و زياد هم بخواهيد، چون در برابر ذات اقدس احديّت، چيزى بزرگ نيست.
______________________________
(7)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ إرشاد القلوب، ديلمى: 1/ 189.
(9)- بحار الأنوار: 69/ 201، باب 105، حديث 31؛ مجموعة ورّام: 1/ 198.
(10)- بحار الأنوار: 8/ 355، باب 27، حديث 7؛ معانى الأخبار: 241، حديث 3.
(12)- مجموعة ورّام: 1/ 199؛ ثواب الأعمال: 222.
(13)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ ثواب الأعمال: 222.
(14)- بحار الأنوار: 8/ 221، باب 23، حديث 216؛ وسائل الشيعه: 7/ 24، باب 1، حديث 8605.