و اگر يك مخلوقى با مخلوق ديگرى اينگونه رفتار كند كه تو بندگان را ارشاد كردى (يعنى به او گويد كه اگر به فقيران صدقهاى دادى و دلى را شاد كردى من به تو هفتاد برابر و بيشتر عوض دهم و از گناهت درگذرم و به لطف و كرم از تو خشنود شوم) آن مخلوق كارى بسيار پسنديده كرده و به احسان و نيكوكارى موصوف خواهد بود و به انعام و لطف و كرم به هر زبان ستايش خواهد شد پس تو را اى خدا (كه بندگان را تعليم دادى كه صدقه دهند تا در عوض به آنها لطف و كرم بسيار كنى و گناهشان عفو فرمائى همين امر به صدقه دادن تو احسان بزرگى است در حق ما ما هم بر اين احسان) حمد و ستايش و سپاسگزارى مىكنيم تا به سر حدى كه ما را راه به ستايش حضرتت يافت شود (يعنى تا آنجائى كه حد معرفت ما و ادراك ما به حمد و ستايش تو است نه آن حمدى كه لايق تست و ثنائى كه تو خود را به آن ستايش كنى و الا حمد حقيقى حضرتت آن است كه تو خود را بدان ستودى سبحانك ما اثنى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك) كلام رسول خاتم و عقل كل عالم و سيد ولد آدم است) و تا آنجا كه لفظ و عبارت براى حمد و ثنايت به زبان توان آورد و مادامى كه قوت فهم ما به معنائى بر مقام حمدت كه ادراك اوصاف كمال تست راه تواند يافت و عقل قاصر و فكرت كوتاه ما توانائى انتقال داشت (و الا)
(ما نتوانيم حق حمد تو گفتن
با همه كروبيان عالم بالا)